شادروان سلیمان لایق از نویسندگانِ پشتوزبان و پشتونتبار کشور و وزیر اقوام و قبایل در نظام دموکراتیک خلق بود. آنگاه که وی در بستر بیماری افتاد، رئیس جمهور غنی شخصاً از او عیادت کرد. زمانی که در آستانهی مرگ قرار گرفت، سرانِ نظام کنونی جلسهی ویژه تشکیل دادند و کمیتهی ویژه برای مراسم خاکسپاری او شکل گرفت. پس از وفات نیز مراسمِ تشییعِ شأندار و با شکوه برای شادروان «لایق» برگزار نمودند. همهی این تدابیر و تمهیدات، جداً درخور تحسین و تمجید است و ما از رئیس جمهور و ارگ تشکر میکنیم.
اما اخیراً آنگاه که استاد زریاب در بستر بیماری افتاد و سپس رخ در نقاب خاک کشید، نه کسی به عیادت او رفت و نه جلسهای سران تشکیل شد و نه کمییتهی ویژۀ خاکسپاری. او غریبانه مُرد و غریبانه به آغوش خاک سپرده شد. در حالی که زندهیاد زریاب، سلطان ادبیات معاصر افغانستان و پیامبر داستاننویسی این سرزمین بود و اگر بخواهیم کارنامه و میراثِ شادروان لایق را با او مقایسه کنیم، در حقیقت ظلمِ عظیم و کبیر در حق زریاب مرتکب شدهایم!
دلیلِ این دو نگاه و برخورد متفاوت و متضاد، چه چیزی میتواند باشد؟ آیا جز این است که زریاب یک فارسیزبان و غیرپشتون بود؟
مسیح ارزگانی