این پژوهش زیر نام «اصلاح نظام انتخاباتی و تجربهی انتخابات پارلمانی در افغانستان» از سوی انستیتوت مطالعات استراتژیک افغانستان انجام شده است.
در این پژوهش آمده که بهطور کلی مردم افغانستان نسبت به کمیسیون مستقل انتخابات اعتمادی ندارند و از طرفی هم کمیسیونهای انتخاباتی «هیچ ابزاری» برای اجراییکردن تصامیم خود ندارد. در این نظرسنجی، ۴۵ درصد پاسخدهندگان عملکرد کمیسیون انتخابات را منفی، ۴۸ درصد مثبت و هشت درصد دیگر در این مورد نظری نداشتهاند. در بخش دیگر، ۱۸ درصد مصاحبهشوندگان عملکرد کمیسیون انتخابات را «بسیار بد» و ۹ درصد «عالی» گفتهاند. در بخشی از پژوهش آمده: «این واقعیت که تقریباً نیمی از رأیدهندگان، نظر مساعدی در مورد کمیسیون مستقل انتخابات ندارند، به بیاعتباری گستردهیی این کمیسیون دلالت دارد. ابهامات مختلف در مورد رهبری و اختیارات کمیسیون مستقل انتخابات، انتصاب کمیشنران و نقش اعضای آن، تنها به تضعیف بیشتر اعتبار این نهاد کمک کرده است.» دادههای نظرسنجی این پژوهش بهصورت سیستماتیک جمعآوری شده است که دیدگاههای ۱۳۰۵ نفر در ۱۳ ولایت افغانستان را تحت پوشش قرار میدهد. در این پژوهش، دیدگاه ۱۲۸۷ نفر در هفت ولایت، کابل، هرات، قندهار، بلخ، بامیان، غزنی و جوزجان گرفته شده و همچنان با ۱۸ نامزد انتخابات پارلمانی مصاحبه شده است. در این پژوهش توصیه شده که دولت افغانستان باید با حلوفصل اختلافات از طریق میکانیسم مناسب، مالیکت انتخابات را در دست گیرد و کمیسیون مستقل انتخابات و کمیسیون شکایات انتخاباتی باید قادر شوند که بدون دخالت بازیگران خارجی، اختیاراتشان را اعمال و احکامشان را اجرا کنند. پژوهش دریافته: «تا امروز بسیاری از اختلافات انتخاباتی از طریق میانجیگری و دخالت بازیگران سیاسی قدرتمند (هم ملی و هم بینالمللی) حل شده است؛ در حالی که میکانیسم ایجادشده برای چنین هدفی نادیده گرفته شده و در نتیجه اعتبار و کارایی این نهادها تضعیف شده است. نتیجه این است که نهادهای انتخاباتی هیچ ابزاری برای اجرای حکم خود ندارد.» این پژوهش روز جمعه (۲۳ سنبله) منتشر و رونمایی شد.
وسیمه بادغیسی، عضو و معاون اجرایی کمیسیون مستقل انتخابات که در این برنامه صحبت میکرد، در مورد اختیارات کمیسیون گفت: «بسیاری از صلاحیتهای کمیسیون انتخابات به سایر نهادهای حکومتی منتقل شده است؛ در واقع کمیسیون همان ابزارهای لازم را برای اجراییکرد تصمیمهای خود ندارد.» انتخابات در تمام سطوح در افغانستان با مشکلاتی مواجه بوده است؛ مشکلاتی که پس از انتخابات پرکشمکش ریاستجمهوری ۲۰۱۴ بدتر شده است. این پژوهش میگوید که در حال حاضر سطح اعتماد بین دولت و شهروندان و اعتماد به کمیسیون مستقل انتخابات همچنان پایین است.
۵۳ درصد مردم: نمایندگان به فکر منافع شخصیشان هستند
بیشتر مصاحبهشوندگان این نظرسنجی که در انتخابات پارلمانی رأی دادهاند از عملکرد نمایندگانشان در پارلمان ابراز «نارضایتی» کردهاند. فقط ۹ درصد از کل پاسخدهندگان گفتهاند که از آنها «راضی» هستند و ۱۵ درصد گفتهاند که «به نحوی راضی» هستند. بر مبنای یافتههای این پژوهش، ۵۳ درصد پاسخدهندگان گفتهاند پس از این که نامزدان بهعنوان نمایندگان مجلس انتخاب شدند، به دنبال منافع شخصیِشان میروند. حدود ۱۲ درصد گفتهاند که نمایندگان مجلس منافع گروهیشان را دنبال کردهاند. ۱۲ درصد، نرخ پایین بیسوادی در میان رأیدهندگان را از دلایل عملکرد ضعیف نمایندگان خواندهاند. ۱۱ درصد استدلال کرده که نظام انتخاباتی کنونی یکی از دلایل فاسدشدن نمایندگان است.
«احزاب در منجلاب تعصب و سیاستورزی قومی گرفتارند.»
بر بنیاد این پژوهش، بیشتر پاسخدهندگان (۶۳ درصد) نامزدان مستقل و تحصیلکرده را ترجیح میدهند و ۱۱ درصد نامزدان معرفیشده از سوی احزاب سیاسی را. پژوهش تأکید دارد که «این یافته با بیاعتمادی عمیق مردم به احزاب سیاسی همخوانی دارد و با این واقعیت همسان است که هرچند رأیدهندگان خواستار احزاب سیاسییی اند که از منافع ملی نمایندگی کنند، اما میدانند که در واقعیت، احزاب سیاسی افغانستان گرفتار منجلاب تعصب و سیاستورزی قومی شدهاند.» ۳۹ درصد پاسخدهندگان گفتهاند که احزاب سیاسی باید در خدمت منافع ملی باشند، ۱۶ درصد گفتهاند که احزاب در خدمت منافع رأیدهندگان و تنها ۲۱ درصد سیستم رأیگیری را که شامل احزاب سیاسی شود، ترجیح دادهاند. در این پژوهش آمده: «مفهوم روشن این یافتهها این است که احزاب سیاسی از منافع ملی حمایت نمیکنند و بههمین دلیل، آنها نتوانستهاند اعتماد را به رأیدهندگان القا کنند. احزاب سیاسی فعلی عمدتاً براساس قومیت پایهگذاری شده تا برخی از منافع ملی واضح.» همچنان این پژوهش دریافته که بیشتر مردم (۵۵ درصد) جداً طرفدار رأیگیری اکثریتیاند اما چالش عمده سد راه حرکت به سمت یک نظام تناسبی، تصویر ضعیف احزاب سیاسی است. احزاب از اعتماد و مشروعیت گسترده در میان مردم برخوردار نیستند.
پژوهش گفته با آنکه یکی از چالشها در برابر اصلاحات نظام انتخاباتی، بیاعتمادی عمیق مردم به احزاب سیاسی است، اگر حوزههای انتخاباتی کوچکتر شود، ممکن است فرصتی را برای احزاب سیاسی فراهم کند که امورشان را بازنگری و عملکردشان را از نو طرحریزی کنند. در این پژوهش تأکید شده: «برای این که احزاب سیاسی بتوانند نقش مهمی در سیاست پارلمانی بازی کنند، باید اصلاحات به سمت برنامهها و آجنداهای ملی سوق داده شود. به این ترتیب آنها ممکن است بتوانند حمایت گسترده و اعتماد رأیدهندگان را در حوزههای مختلف رأیدهی به دست آورند. احزاب سیاسی از میان گزینههای دیگر میتوانند سهمیهی جنسیتی را در فهرست انتخاباتی خود قرار داده، معرفی و تلاش کنند در مبارزات انتخاباتی به طور مؤثر با مردم وارد تعامل شوند چون افغانها از سیستم سهمیهی جنسیتی فعلی بهعنوان وسیلهیی برای ارتقای نمایندگی از یک گروه محروم حمایت کنند.» احزاب و جریانهای سیاسی خواستار تغییر نظام انتخاباتی، انگشتنگاری رأیدهندگان و ایجاد اتاق نظارت بر روند انتخابات اند اما کمیسیون انتخابات میگوید که حالا وقت این کارها گذشته است.
میزان اشتیاق مردم برای اشتراک در انتخابات پارلمانی
۶۲ درصد پاسخدهندگان این نظرسنجی گفتهاند که در انتخابات پارلمانی قبلی رأی دادهاند و ۳۷ درصد گفتهاند که رأی ندادهاند. در مقایسه با تاجیکها (۶۹ درصد)، پشتونها (۵۳ درصد)، ازبکها (۶۲ درصد)، بیشتر پاسخدهندگان هزاره (۶۹ درصد) گفتهاند که در انتخابات پارلمانی دور قبلی رأی دادهاند. بر پایهی یافتههای این پژوهش، اکثر پاسخدهندگان (۶۸ درصد) گفتهاند که مایلاند در انتخابات پارلمانی پیشرو شرکت کنند، ۱۵ درصد از پاسخدهندگان گفتهاند که شرکت نمیکنند و حدود ۱۶ درصد گفتهاند که هنوز در این مورد مطمئن نیستند. همچنان در مورد اهمیت نوعیت انتخاباتها، پاسخدهندگان پشتون (۲۸ درصد) بیشتر از پاسخدهندگان دیگر اقوام گفتهاند که انتخابات پارلمانی مهمترین نوع انتخابات است. در مقابل ۱۶ درصد پاسخدهندگان ازبیک، ۱۴ درصد پاسخدهندگان تاجیک و ۱۳ درصد پاسخدهندگان هزاره انتخابات پارلمانی را مهمترین نوع انتخابات خواندهاند.
توصیههایی برای اصلاحات انتخاباتی
پژوهش تأکید دارد که برای رفع ناسازگاریها و تناقضات در نظام انتخاباتی، اصلاحات باید با بررسی کلی چارچوب انتخابات آغاز شود تا انتخابات گوناگون محلی و ملی در سراسر طیف روندهای تصمیمگیری سیاسی را دربر گیرد. همچنان توصیه شده که پارلمان افغانستان باید از طریق اصلاحات انتخاباتی بهبود یابد و حراست از روند انتخابات باید در هرگونه اصلاحات انتخاباتی معنادار حفظ شود. در این پژوهش تأکید شده که اصلاحات انتخاباتی نباید تنها بهعنوان «توزیع تخنیکی کرسیهای پارلمانی به برندگان انتخابات» یا مسألهی «روشهای رأیدهی در انتخابات» در نظر گرفته شود، بلکه اصلاحات انتخاباتی باید برای توانمندسازی رأیدهندگان هم از طریق رأیدهی و هم از طریق روشهای توزیع کرسی در طی روند انتخابات و بعد از انتخابات، طرزالعملهای تصمیمگیری در داخل پارلمان طراحی شده و متمرکز بر آن باشد. پژوهش بر کوچکترشدن حوزههای انتخاباتی تأکید دارد؛ زیرا این امر در ترویج پاسخگویی بهتر کمک میکند. «کوچککردن حوزههای انتخاباتی بایستی براساس آمارهای قابل اعتماد جمعیت باشد و باید توسط یک گروه مستقل و بیطرف انجام شود.» در پژوهش آمده که سادگی روش رأیدهی SNTV (یک رأی برای یک نامزد) – نظام فعلی انتخابات افغانستان ــ میزانی از مقبولیت نزد مردم افغانستان به دست آورده است، اما این سیستم به عدم پاسخگویی مقامات منتخب در برابر رأیدهندگانشان نیز منجر میشود. در این پژوهش پیشنهاد شده که در حال حاضر ترکیبی از سیستم FPTP (نظام انتخاباتی نخستنفری) و SNTV (سیستم رأی واحد غیرقابل انتقال) برای انتخابات پارلمانی افغانستان در نظر گرفته شود.
اطلاعات روز