از روز جهانی همبستهگی زنان در حالی در کابل گرامیداشت شد که گفتوگوهای طالبان با امریکا نگرانیهای جدی در مورد حقوق و آزادیهای زنان خلق کرده است. طالبان در زمان حاکمیتشان تبعیض نظاممند علیه زنان اعمال میکردند. در دوران حاکمیت آنان، زنان حق کار و تحصیل نداشتند. طالبان زنان را از فضای عمومی به خانه رانده بودند. قوانینی که طالبان برای محدودسازی فعالیتهای زنان به اجرا گذاشته بودند، حتا با معیارهای گروههای اسلامگرا سختگیرانه بود. آنان حتا مکتبهای خانهگی را که در آن دختران خواندن و نوشتن یاد میگرفتند، ممنوع کرده بودند. طالبان در زمان حاکمیتشان پیوسته میگفتند که مخالف درسخواندن و کارکردن زنان و دختران نیستند ولی «شرایط» فراهم نیست تا به آن اجازه دهند. این «شرایط» تا پایان حاکمیت آنان فراهم نشد.
مذاکرهکنندگان طالبان حالا هم میگویند که در آن زمان «شرایط» فراهم نبود و به همین دلیل محدودیتهای جدی بر فعالیتهای شغلی، تحصیلی و فرهنگی زنان اعمال میشد. مذاکرکنندگان طالبان میگویند که در صورت ادغام این گروه در آیندهی سیاسی افغانستان، با کار و تحصیل زنان و دختران مخالفت نخواهند کرد. ولی روشن است که حرف و عمل آنان خیلی با هم فرق دارد. روشن نیست که وقتی مذاکره برای آیندهی سیاسی افغانستان جدیتر شود، طالبان در مورد زنان چه موقفی خواهند داشت. احتمال آن زیاد است که اگر روند صلح به پیش برود و کار به تعدیل قانون اساسی برسد، طالبان بر تفکیک جنسیتی/جدایی زن و مرد در فضای عمومی اصرار کنند. این چیزی است که با عقلانیت عصر و معیارهایی که امروز برای عدالت تعریف میشود، سازگاری ندارد.
زنان امروز یکی از واقعیتهای شهرهای بزرگ و برخی از مناطق روستایی افغانستاناند. شمار دختران دانشجو در دانشگاهها روبهافزایش است. زنان زیادی در استخدام دستگاه بوروکراسی افغانستان هستند. حدود ۴۰ درصد شاگردان مکاتب دختران اند. در شهرهایی مثل کابل زنان کمیت بزرگی از معلمان و پرستاران را تشکیل میدهند. حل سیاسی جنگ افغانستان به هر شکلی که تحقق عینی پیدا کند، با نادیده گرفتن زنان موفق نخواهد شد. در توافقی که برای حل سیاسی جنگ افغانستان به دست میآید، باید خواستهای جمعی زنان نیز بازتاب یابد. این امر نیاز به بحثهای پیچیدهی الهیاتی و فلسفی ندارد. افغانستان کشوری است که مثل عربستان منابع طبیعی ندارد و جمعیت آن روبهافزایش است. توانمندسازی زنان سبب تقویتبخشی اقتصاد خانوادهها و در مجموع رشد اقتصادی کشور میشود. اگر وضعیتی به وجود بیاید که نقش اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی زنان محدود شود، روند آبادانی و توسعه در افغانستان به کلی متوقف میشود و به دلیل گسترش فقر، بعید نیست که بار دیگر مرحلهی جدیدی از درگیری آغاز شود.
افغانستان کشور فقیری است و به کمکهای جهانی نیاز دارد. یکی از پیششرطهای کمکهای جهانی توانمندسازی زنان و رعایت حقوق آنان طبق اسناد حقوقی بینالمللی است. اگر حل سیاسی جنگ بدون در نظر گرفتن حقوق و مطالبات زنان و بهدور از چشم فعالان حقوق زن تنظیم شود، افغانستان فرصت دریافت کمکهای جهانی را از دست میدهد، پروژههای عمرانی به دلیل نبود بودجه متوقف میشود و فقر اقتصادی بار دیگر بیثباتی به ارمغان میآورد. حتا کشورهایی مثل عربستان که از پول نفت شکم مردمشان را سیر میکنند نیز به تقویت بخشی اقتصاد غیر نفتیشان آغاز کردهاند. در شرایطی که حتا سختگیرترین رژیمهای سیاسی به واقعیتها تن میدهند، افغانستان نمیتواند عقبگرد را تحمل کند. توانمندسازی زنان، توسعهی اقتصادی و روابط پایدار با دنیا، مطالبات مردم افغانستان است. مشروعیت عقلانی حکومت، حاکمیت قانون و توانمندسازی زنان از شروع قرن ۲۰ به این طرف، بخشی از مطالبات مشروع جریانهای سیاسی داخلی افغانستان بوده است. در دههی چهل، زنان از قندهار در پارلمان وقت نمایندهگی میکردند و حکومت آن زمان وزیر زن داشت. تلاش برای توانمندسازی زنان به هیچ وجه یک پروژهی تحمیلی و بیرونی نیست. اگر طالبان یا هر نیروی دیگر به دموکراسی، توانمندسازی زنان و احقاق حقوق آنان گردن ندهند و تلاش کنند که به زور ایدیولوژیشان را به مردم افغانستان تحمیل کنند، ثبات پایدار به میان نمیآید.
زنان همهی کشورهای موفق و پایدار، توانمند هستند. یکی از عوامل ورشکستهگی کشورهای ناکام، این است که برای توانمندسازی زنان به قدر کافی تلاش نکردهاند. مردم افغانستان میخواهند، کشور موفقی داشته باشند که به توسعهی پایدار برسد و ثبات دایمی داشته باشد. این مطالبه بدون توانمندسازی زنان محقَق نخواهد شد.