چارچوبی برای تحلیل سخنان محب!
مشاور امنیت ملی افغانستان داکتر حمدالله محب به آشکارا از روند جاری تحت نام گفتگوهای مقامات طالب ها و خلیلزاد انتقاد کرد. گرچه موقف محب از سوی یک تعداد افغانها استقبال گردید، ولی برخی دیگر آن را بر باد انتقاد گرفت. دو نوع گروهِ از مردم بسبب انتقادات محب نگران شده اند. نخست، آنعدهٔ جوانان احساساتی است که فکر میکنند سخنان محب تأثیرات منفی روی روابط افغانستان-امریکا داشته باشند. گروه دوم، مخالفین محب و در کل حکومت اند که تلاش دارند سیاست داخلی و خارجی را باهم خلط داده و از سیاست خارجی منحیث یک ابزار در سیاست داخلی بهره ببرند.
این نوشته تلاش پاسخ به نگرانی ها و فرصت طلبی های هر دو گروه در چارچوب اصول روابط بین الملل میباشد. در سطرهای ذیل روی آن بنیاد تیوریک بحث صورت میگیرد که محب را واداشت تا به روند جاری تحت نام صلح انتقاده نماید. به منظور وضاحت بیشتر موضوع، تبصره های محب در پنج ماده ذیل بررسی شده اند:
۱- تفاوت سیاست داخلی و خارجی:
در عموم، سیاست داخلی و خارجی از هم مجزا اند. سیاست داخلی به آن برنامه ها و پالیسی های اطلاق میگردد که اقتدار، خواستار عملی نمودن آن است و آپوزیسیون با آن مخالفت میکند. سیاست خارجی اما یک مرام دارد؛ و آن دفاع از منافع ملی در روابط با جامعه بین المللی میباشد. به عبارت دیگر، حکومت ها نمایندگان حزب یا اقتدار خویش در سیاست داخلی میباشند، ولی در سیاست خارجی نماینده منافع ملی کل کشور محسوب میشوند. مخالفین سیاسی تا اندازه ای حق دارند که با حکومت ها بر سر تعریف منافع ملی مخالفت داشته باشند، ولی آنها حق نقد مواقف نمایندگان حکومتی در خارج از کشور را ندارند. موقف محب پالیسی رسمی دولت افغانستان بوده که بر اساس منافع ملی بوجود آمده او از تمام عناصر سیاست داخلی نمایندگی میکند.
۲- زبان ديپلماتیک:
کلمه “زبان ديپلوماتیک” در ادبیات روابط بین الملل وجود ندارد که کشورها مکلف به رعایت آن باشد. معتبرترین سند جهانی در رابطه به روابط ديپلوماتیک عبارت از کنوانسیون ویانا میباشد که در آنجا از این موضوع یادی نشده است. اینکه کدام زبان ديپلوماتیک است و کدام یکی آن نیست، به مواقف کشورهای در ارتباط به اهمیت مسئله مربوطه ربط میداشته باشد. البته تشریفات یا پروتوکول موضوع جدا است.
سخنان محب برای برخی ها از آن جهت نیز تعجب آور اند که در سیاست خارجی سنتی غیرمتعارف اند.
این یک برداشت بسیار نادرست است که اظهارات یک مقام دولتی بر روابط و در کل سیاست خارجی یک کشور اثرات مستقیم داشته باشند. برای مثال، روابط ترکیه و اسرائیل نمونه های بهتر در این امر در سیاست بین الملل باشند. مشاجره های لفظی بین اردوغان و نتانیاهو تند بوده و حتی تا سرحد دشنام و حقارت نیز میرسد اما روابط اقتصادی بین هر دو کشور همه ساله رشد میکنند.
۳ – روابط با امریکا:
روابط با امریکا روی یک سلسله معاهدات و پروتوکول های بین المللی مثل روابط با هر کشور دیگر بنا نهاده شده اند. بناءً، دولت افغانستان حق دارد تا در چارچوپ منافع ملی خویش عکس العمل نشان دهد یا ندهد.
۴ – اظهارات داکتر محب:
داکتر محب به عنوان مشاور امنیت ملی جمهوری اسلامی افغانستان حق دارد تا از هر نوع معامله مخفی در رابطه به افغانستان آگاه باشد. در اینجا کسانی را میخواهم مخاطب قرار دهم که فکر میکنند همه چیز در دست امریکا است و این موقف آمریکا را به قهر کرده و طبعاً آنها دولت افغانستان را تنها خواهد ماند. این گروهی از مردم باید بدانند چقدر که افغانستان به امریکا نیاز دارد، به همان اندازه امریکا به افغانستان نیاز دارد. هیچ کشور بی بدیل نیست! نگریستن به این مسئله از عینک اقتدار رئیس جمهور غنی اشتباه است زیرا عمر غنی معلوم و اما عمر افغانستان ابدی است. افغان ها تا ابد مالکان اصلی این خاک و بوم هستند.
حمدالله محب منحیث نماینده دولت افغانستان بر اساس تعریف فوق بر خلیلزاد انتقاد نموده است.