آنچه مشکل جامعه ما را مضاعف نموده، باز نمودن قفل مشکلات با کلیدهای غالبا بدل است. بسیاری از معضلات ریشهی فرهنگی دارد که به آن توجه نمیشود. روی آوردن جوانان بین ۱۵ تا ۲۵ سال به انحرافات اجتماعی بیانگر این واقعیت است. از این رو، نه تنها برای جلوگیری از وقوع ناهنجاری های اجتماعی باید کار فرهنگی صورت گیرد، بلکه برای مجازات هنجار شکنان و کجروان اجتماعی رعایت اصول هنجاری یک ضرورت است.
خود سری، فراروی از قانون و خطا را به خطا جواب دادن نه تنها با قوانین جزایی سازگار نیست، بلکه هیچ اثری در جلوگیری از انحرافات ندارد. تنشها، مواجهات مستقیم و اضطراب اجتماعی را تشدید میکند. دستگاهای عدلی و قضایی ناتوان جلوه میکند و چهره افغانستان مکدر میشود.
در هیچ شرایطی، هیچ کسی نباید احساس کنند که جان، آبرو، ناموس و مال شان بدون دلیل مشروع در خطر است؛ مخصوصا از سوی نهادهای کنترل کننده جامعه. بالاترین هدف دنیوی دین چیزی بیش از این نیست.
مردم در صورت عدم احساس امنیت در موارد فوق، یقینا در مواجهه با نظام قرار خواهند، گرفت.
بیاد دارم، یکی از عوامل اجتماعی تسریع حرکت موتر طالبان در سپیده دم ظهور، ناتوانی حکومت وقت، در تامین امنیت در موارد مذکور بود؛ تنها سلاح برنده طالبان پاک سازی کشور از شر و فساد و تامین امنیت بود.
تامین امنیت یک نیاز اولیه و حیاتی است، اما نحوه برافکندن ناامنیها علاوه بر داشتن تفکر امنیتی نیازمند داشتن تفکر و مهارت فرهنگی کارگزاران این عرصه است. این سخن به معنای انکار برخورداری از اطلاعات سیاسی، اجتماعی و حقوقی نیست.
داکتر امان فصیحی