نوروز ؛ بن مایه همگرایی منطقه ای
استحکام هر جامعه پیش از آن که در گروی مبانی مادی آن باشد به قوت دنیای ذهنی و تصویری آن بستگی دارد. اسطوره ها، افسانه ها، آیین ها و مراسم و سایر نمادها منبع لایزال انرژی و دینامیسم اجتماعی بوده و راز بقای هر جامعه در همین بایگانی ملی نهفته است.
نوروز، این آیین بزرگ نه تنها نقش بزرگی در هویت و همبستگی جامعه امروز افغانستان ایفا می کند، بلکه به نیکی می تواند رشته ی پیوند همه ی کسانی باشد که خارج از مرزهای جغرافیایی امروز افغانستان به نوروز عشق می ورزند و آن را محترم می شمارند.اتحادیه اروپا پایه ی کار خود را بر فرهنگ اروپایی و دین مسیحیت قرار داد.
تمام کسانی که این اندیشه را پرورانیدند، از آبه دوسن پی یر تا شومان و مونه به این اصل واقف و پایبند بودند. چرا نوروز بن مایه ی یک همگرایی منطقه ای از بلخ و بامیان و دوشنبه و تبریز و تهران تا آذربایجان و قفقاز و کردستان قرار نگیرد؟فرهنگ مشترک و نمادهای اسطوره ای بیشترین نقش را در همبستگی ملت ها ایفا می کنند و هیچ تشکل منطقه ای بی زمینه های فرهنگی قوام نمی گیرد.
آن ها که دور هم جمع می شوند تا تصمیم بگیرند پیش از هر چیز به زبان مشترک و دل های یکدل شده نیاز دارند. پس همی باید که نوروزیان را فراخواند تا از دم مسیحایی نوروز مدد گیرند و دل های نزدیکشان را نقطه آغاز وحدت و همگرایی قرار دهند که قوت و قوامشان در این است. نه روسیه می تواند گرهی از کار تاجیکستان دری زبان بگشاید و نه آمریکا گره ای از کار افغانستان؛ اگرنسخه خارجی جواب می داد، به گفته وزارت دفاع امریکا پس از دو دهه حضور نظامی و صرف هزینه گزاف ۸۲۵ میلیارد دالر از سوی این کشور، اکنون دست کم در پایتخت کشور امنیت و برق می داشتیم.
این در حالی است که انسان های فرهیخته ای در کشور ما وجود دارند که به کشورهای حوزه تمدنی نوروز و مردم و تاریخ مشترکش عشق می ورزند و در آن سو نیز بی شمارند کسانی که دل در گرو عشق افغانستان دارند. لازم است که بال های پرواز و چشمان ما بر افق های دوردست گشوده گردد که هیچ چیز در این دایره بدتر از کوته نظری و کج اندیشی نیست.در فرجام باز هم تاکید می کنم وقتی اتحادیه اروپا پایه کار خود را بر مبنای فرهنگ اروپایی قرار داد، چرا نوروز بن مایه یک همگرایی منطقه ای قرار نگیرد؟
داکتر عبدالطیف نظری