در ادامه پیشروی طالبان و تصرف مرکز ولایات، این بار شهر هرات به دست این گروه سقوط کرد و امیر اسماعیل خان از چهره های سرشناس جهادی که رهبری نیروهای خیزش مردمی در هرات را برعهده داشت و علیه طالبان می جنگید توسط این گروه به اسارت گرفته و در خانه اش در هرات زندانی شد.
سقوط هرات و دستگیری امیر اسماعیل خان با موجی از واکنش ها از سوی کابران شبکه های مجازی از جمله فیس بوک مواجه شده است.
یکی از کاربران فیس بوک در این مورد می نویسد:«برای بار دوم اسیر شد. تاریخ گواه خواهد بود که مسوولیت اش را در قبال مردم به درستی انجام داد و تا پای جان ایستادگی نمود. سر ات بلند باد مرد بزرگ.»
کاربی دیگر ویدئویی از اشرف غنی نشر کرده می نویسد:«در این ویدئو کوتاه، اشرف غنی چیغ می زند و با قاطعیت به طالبان هشدار می دهد که هرات را از دست دادنی نیست .هر وقت این ادم با قاطعیت و حرارت راجع به چیزی حرف زد، نتیجه برعکس داشت.»
لعنت بر تعصب های کور قبیله ای و قومی
کاربری دیگر می نویسد:«از شدت عصبانیت و ناراحتی خوابم نبرد. تصور نمیکردم با این سرعت همهچیز نابود شود. حیف آن همه خونهایی که در این بیست سال ریخته شد. باورم نمیشد که نظام اینقدر سُست و ویران شده باشد که با یک ضربه از هم فروبپاشد. در ذهنم داشتم به آمریکاییها لعنت میفرستادم که افغانستان را رها کردند. اما واقعیت این است که تقصیر آمریکا نیست. بیست سال فرصت طلایی برای سرکوب طالبان و رشد و توسعهی افغانستان فراهم کردند. اما همهی پولها و امکانات چور و چپاول شد و فرصتها قربانی تعصبهای کور قبیلهای. لعنت بر آنهایی که بیست سال یک ملت را گروگان گرفتند و همهچیز را دود کردند و به هوا فرستادند.»
یکی دیگر از کاربران فیس بوکی می نویسد:«شیر مادرت حلال نامت در تاریخ باخط زرین ثبت خواهد شد.»
کاربر دیگر فیس بوکی نیز می نویسد:«ره و رسم فرمانروایان شناسم خران بر سر بام و یوسف به چاهی…»
به نوشته یک کاربر دیگر تاریخ خیانت، انحصارطلبی غنی و فداکاری اسماعیل خان را ثبت خواهد نمود!
یک کاربر دیگر فیس بوک هم می نویسد دو هفته قبل اشرفغنی در پارلمان حرف از تغییر در میدان جنگ زده بود. عدهی کف زدند و خوشحال بودند که تحولی در راه است. نتیجه آن تغییر، واگذاری ولایات به نفع طالبان شد!
اسماعیل خان معامله شد!
یکی دیگر از کاربران فیس بوک هم می نویسد:« استاد شهید مزاری بزرگ را نیز به بهانه جلسه به دام انداختند !ای ووای معامله…..»
به نوشته یکی دیگر از کاربران فیس بوک تاریخ در مورد اسماعیل خان خواهد نوشت«:امیر اسماعیلخان به سن ۷۵ سالهگی بار دیگر پیشگام مقاومت در حوزه غرب کشور گردید. او همچو سپیدار بر مرکز شهر هرات قامت برافراشت و تفنگ بر دوش گرفت و تا آخرین مرمی که داشت، در برابر گروه جهل طالب مقاومت نمود. پس از روزها مقاومت و پایداری، طالبان شکستهای پیهمی را متحمل شدند. در حالیکه تلاش برای غالب شدن از راه نظامی علیه امیر بینتیجه ماند، کوششها برای از پشت خنجر زدن آغاز گردید. کامران «علیزایی»، رئیس شورای ولایتی هرات که ظاهرا در نقش متحد امیر اسماعیلخان چند روز کنار او قرار گرفته بود؛ اما در حقیقت او توسط طالبان و حلقات ارگ بهشکل دستوری ماموریت داشت تا اسرار و محرمیت چگونگی مبارزه امیر را کشف نماید که در فرجام به بهانه جلسه امنیتی، امیر را به قول اردوی ۲۰۷ ظفر دعوت کردند و قول اردو را در محاصره طالبان قرار دادند. در یک صبح تابستانی روز جمعه ۲۲ ماه اسد در بازی نیرنگآمیز، کامران علیزایی ساعت ۹ صبح به طالبان پیوست و امیر خراسان را در داخل قولاردو در دام اسارت انداختند. و پس از آن…….»
محبوبیت دوباره اسماعیل خان
به نوشته یک کاربر دیگر کامران علیزایی، رییس شورای ولایتی هرات بنابه مشوره انصاری به طالبان پیوست.
یک کاربر دیگر هم می نویسد:«امیر، مردانه و با شجاعت تمام علیه طالبان جنگید، اما در نتیجه بیتوجهی و خیانت ارگ، توسط طالبان اسیر و به خانهاش انتقال داده شد.»
برخی دیگر از کاربران فیس بوک نیز در مورد اسماعیل خان نوشته اند:«روزی را به یاد میآورم که اسماعیل خان به تربت جام آمده بود. مهاجران افغان از پیر و جوان و کودک، از سر و کول هم بالا میرفتند تا بتوانند دستی به سر و صورت او بکشند و متبرک شوند. چند سال بعد میان شور و هلهله مردم، وارد هرات شد، اما شبی که با کارنامهی نه چندان درخشان در حکومتداری، هرات را به طالبان واگذار کرد و به ایران رفت، دیگر آن فرمانده افسانهای و اسطورهی مقدس نبود و آه و نالهی خیلیها را با خود برد. هرچند در دوران جهاد هم، بخشی از مجاهدین حوزهی جنوب غرب با اسماعیل خان، آبشان در یک جوی نمیرفت. در دوره بعد از طالبان هم محبوبیت سابق اسماعیل خان بازنگشت، تا جایی که شماری از چهرههای متنفذ هرات، گروهی به نام «شورای حمایت از مرکز» راه انداختند و برای بیرون کردن او از هرات از هیچ تلاشی دریغ نکردند.مواضع سیاسی سالهای اخیرش هم او را بیشتر و بیشتر به حاشیه راند.
اما اسماعیل خان این بار با قبول رهبری حرکتی که از ابتدا مشخص بود به اینجا میرسد، دوباره محبوبیت گذشتهاش را به دست آورده.
این روزها حتا کسانی که برای تحقیر کردنش او را «اسماعیل» خطاب میکردند و حاضر نبودند «اسماعیل خان» بگویند، به او القابی مثل «امیر هرات» و «شیر هرات» و «عمر مختار خراسان» دادهاند.
حالا دیگر مهم نیست چه سرنوشتی در انتظار اسماعیل خان باشد. او نبرد هرات را برده است. اما اگر نمیماند و اسیر نمیشد، میباخت.
حداقلش این است که امروز اگر مردم او را ببینند، شاید باز هم برای متبرک شدن به سر و صورتش دست بکشند.
با اسیر شدن اسماعیل خان، متاسفانه چند گام به قومی شدن جنگ جاری جلوتر شدیم. اسارت اسماعیل خان، حلقه زدن تروریستان وحشی در اطرافش خیلی دردآور است.