مصاحبه و گزارش

شاید اصلا “صلحی” در کار نباشد

این تلاش ها نه تنها از سوی دولت افغانستان بوده بلکه اکثر کشورهای جهان نیز در تلاش بوده اند تا ثبات و امنیت به کشور بازگردد. اقداماتی چون اجازه بازگشایی دفتر سیاسی برای طالبان در قطر و یا تعویض زندانیان طالب در بند گوانتانامو با افسران اسیر شده آمریکایی و یا گفتگوهای غیررسمی و پنهانی دولت پیشین با طالبان حاکی از این موضوع است که در پس پرده صحبت هایی بین طالبان و دیگر کسانی که خواهان صلح در کشور هستند رد و بدل شده است.

اما این اقدامات و تلاش ها تا پایان کار دولت پیشین راه به جایی نبرد، و زحمت ادامه این تلاش ها به دوش دولت فعلی افتاد. به نظر هم می رسد که دولت فعلی کمی موفق تر ظاهر شده و ذینفعان سیاسی صلح در افغانستان را خوش بین به رویدادهای اخیر کرده است. پس از چندین مورد مذاکرات پنهانی در چین و نروژ/ناروی، هفته گذشته اولین مذاکرات رسمی بین طالبان و نمایندگان دولت به میزبانی حکومت پاکستان در اسلام آباد برگزار شد.

مقامات پاکستانی هم مسرور از نفوذشان بر طالبان و با استفاده از این موهبت، بدنبال برگزاری این مذاکرات بودند و می گویند که این مذاکرات در مراحل اولیه خود می باشد. آنان ولی معتقدند که میزبانی و سازماندهی این مذاکرات را به نحو احسن انجام داده اند.

چین و ایالات متحده آمریکا هم که هر کدام نمایندگانی حاضر در نشست اخیر داشتند، به نحوی نسبت به برگزاری این مذاکرات احساس غرور می کنند و خود را از مدافعان سرسخت مذاکرات صلح با طالبان می دانند. سخنگوی کاخ سفید این تلاش ها را قدمی مهم در راستای صلح افغانستان بیان کرده، و سخنگوی وزارت خارجه چین هم این اقدامات را برای تقویت ثبات و صلح افغانستان موثر می داند.

تعبیر این سخنان بسیار ساده است. واشنگتن ناامید از تامین ثباتی هر چند فریبنده در افغانستان و با وجود  هزینه بسیار سرسام آور در اداره جنگ، دیگر به خوبی می داند که خاتمه این جنگ در میدان نبرد چاره ی کار نیست، بخصوص اکنون که سربازانش میدان نبرد را ترک کرده اند. از این رو برای ایالات متحده، راه حل سیاسی بهترین گزینه محسوب می شود.

سرباز امریکایی

پکن هم تنها نگران دارایی و سرمایه های خود در افغانستان است. همچنین چین و پاکستان درصدد رشد کوریدور اقتصادی خود نیز هستند که اجرایی شدن این امر نیازمند ثبات منطقه ای کامل و مطمئن می باشد. در ضمن مقامات در پکن دل نگرانی دیگری نیز دارند که با آوردن صلح در افغانستان و منطقه، امیدوارند که این نگرانی نیز برطرف شود. اخیرا شورشیانی موسوم به ایغوری فعالیت های خرابکارانه ای را در سرحدات چین آغاز کرده اند و مقامات چینی بیم این را دارند که ادامه بی ثباتی ها در افغانستان، افغانستان به مامنی برای این شورشیان تبدیل شود.

دولت پاکستان هم که بدنبال جذب سرمایه گذاری های چین در کشورش می باشد و این موضوع تنها زمانی اتفاق می افتد که صلح و ثبات در افغانستان که همسایه پاکستان است حاکم شود.

از این رو، چین، ایالات متحده و پاکستان به شدت بدنبال صلح و ثبات در افغانستان می باشند تا هر کدام به اهدافی که در سر می پرورانند نایل شوند. و شاید کاملا تصادفی، این تلاش های جهانی برای صلح افغانستان توفیقی اجباری برای دولت و مردم افغانستان فراهم کرده است.

با این اوصاف به نظر می رسد میز نشست مذاکرات صلح که در اسلام آباد برگزار شد، چیزی بیشتر از صلح و ثبات افغانستان به ارمغان خواهد داشت.

اما….

شاید آنطور که این ذینفعان صلح افغانستان برای خود در سر می پرورانند به واقعیت نپیوندد. آن هم تنها به این دلیل که نمی شود بر روی طرف مذاکره کننده (طالبان) حسابی باز کرد.

دلایل بسیاری وجود دارد تا بپذیریم چرا نمی توان به این مذاکرات صلح و نتیجه مثبت آن امیدوار بود.

یکی از این دلایل و شاید عمده ترین این ها، دو دستگی و یا چند دستگی در میان گروه طالبان می باشد، بخصوص با غیبت طولانی که ملا محمد عمر رهبر این گروه از زمان فروپاشی امارت اسلامی در سال 2001 داشته است. در میان طالبان، دسته­ای میانه­رو وجود دارد که بدنبال پیدا کردن راهی مسالمت آمیز برای پایان دادن به این جنگ طولانی می باشد. اما دسته ای دیگر که بسیار قدرتمند و پرنفوذتر از دسته میانه­رو است در میدان های جنگ علیه نیروهای امنیتی کشور در جنگ نیز می باشند که مخالف برگزاری مذاکرات صلح هستند. این دو دستگی در میان گروه طالبان راه را برای رسیدن به صلح دشوار می کند. کشته شدن پر از ابهام بعضی از اعضای میانه­رو طالبان در پاکستان که درصدد پیدا کردن راهی برای صلح بودند نیز می تواند گواهی بر این دشواری ها باشد.

یکی دیگر از دلایل قابل توجه، پیشروی هایی است که طالبان در میدان های جنگ اخیرا و بالخصوص پس از خروج نیروهای خارجی از کشور داشته اند، و این موضوع، انگیزه آنان را برای عقب نشینی از میدان های جنگ کاهش می دهد. بعضی ها بر این باورند که طالبان با این پیشروی ها می خواهد اهرم فشاری در میز مذاکرات در دست داشته باشند و درخواست های بیشتری مانند پست های کلیدی در دولت از حکومت وحدت ملی بکنند. اما این تصور محتمل نیست زیرا بسیاری از مقامات  در دولت افغانستان تمایلی ندارند که در میز مذاکرات به طالبان میدانی این چنینی بدهند.

زمزمه های دیگری نیز شنیده می شود که شاید نفوذ داعش در افغانستان طالبان را مجبور به حضور در میز مذاکره کرده است. به تازگی گروه افراطی بنیادگرایی بنام داعش که از عراق و سوریه سرچشمه می گیرد به داخل اراضی کشور نفوذ کرده و فعالیت های خود را در برخی ولایات شروع کرده اند. گفته می شود داعش علاوه بر مخالفت با دولت مرکزی به مخالفت با طالبان هم دست زده اند بطوریکه که ماه پیش نبرد سختی میان دوگروه در گرفت و خانه های بعضی از اعضای عالی رتبه طالبان به دست داعش به آتش کشیده شد.

اما به باور آگاهان این نمی تواند محرک خوبی برای طالبان باشد تا بر سر میز مذاکرات، آن هم تنها از ترس داعش، حاضر شوند. زیرا تهدید داعش برای طالبان فعلا بی اهمیت است، از طرفی، پیش از مذاکرات اخیر هم دسته­ی تندروی طالبان مخالفت خود را با مذاکرات صلح اعلام کرده بودند.

پس چرا طالبان نماینده های خود را برای مذاکرات صلح اعزام کرد.

شاید تنها بخاطر اینکه دولت را محکی زده باشند و بدانند دولت مرکزی چه چیزی را به آنها پیشنهاد می کند. و یا شاید بدنبال نشان دادن چهره ای منعطف و مردمی از خود بوده اند. حاضر شدن در این مذاکرات می تواند بر روابط عمومی این گروه کمک شایانی کند و به دنیا نشان دهند که طالبان افغانستان به گزینه های دیگری بجز جنگ هم می اندیشند.

اگر کمی سطح توقعات خود را واقعی تر کنیم شاید به نتایجی برسیم.

باور بر این است که با رویه ی فعلی، جنگ در کشور متوقف نخواهد شد، زیرا اگر تصور کنیم که این مذاکرات صلح به نتیحه ای خواهد رسید که البته بعید به نظر می رسد، حملات طالبان بیشتر از قبل نیز خواهد شد.

زیرا آن دسته از طالبانی که در میدان های جنگ هستند هرگز این مذاکرات را نخواهند پذیرفت، حتی اگر از طرف رهبر غایب این گروه هم این مذاکرات به نتیجه ای صلح آمیز ختم شود، فرمانده هان جنگی گروه طالبان به گروه داعش سوق پیدا می کنند و از این گروه حمایت می کنند و به عملیات های تروریستی خود ادامه خواهند داد.

از این رو هر طور که محاسبه کنیم می بینیم شاید اصلا صلحی در سرانجام این مذاکرات نباشد.

 

نوشته های مشابه

1 دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا