ربانی: دید قومی غنی در اداره کشور باید تغییر کند
گفتوگوهای صلح افغانستان دچار بنبست و دامنه جنگ در کشور رو به گسترش است. همزمان جامعه سیاسی افغانستان نیز دچار اختلاف و چنددستهگی است و مسیر آینده کشور ناروشن است. صلاحالدین ربانی، رییس حزب جمعیت اسلامی، در گفت و گو با هشت صبح توضیحاتی در مورد حکومتداری، جنگ و صلح و آینده کشور ارائه کرده است. متن دقیق مصاحبه به صورت زیر است:
حمیدزاده: بسیار تشکر که وقتتان را در اختیار ما قرار دادید. از دوره کاریتان در وزارت امور خارجه آغاز میکنیم. شما یک دوره وزیر امور خارجه کشور بودید، رابطه کاریتان با رییس جمهور چگونه بود؟
ربانی: در ارتباط به رابطه من در حکومت وحدت ملی با آقای غنی، در ماههای اول کدام گپ خاصی نبود. نشستهای کابینه به شکل معمول پیش میرفت. آهسته آهسته در ماه بعدی، به خصوص زمانی که من از پارلمان رای اعتماد گرفتم و وعدههایی که به پارلمان سپرده بودم که در وزارت امور خارجه اصلاحات میآوریم، مسائل تشکیل وزارت را تجدید نظر میکنیم و مسائل دیگری که به این نهاد و دستگاه سیاست خارجی افغانستان ارتباط میگیرد، باید بهتر و خوبتر شود، تا یک نمایندهگی سالم و خوب از افغانستان در جهان داشته باشیم. با توجه به اینکه حکومت وحدت ملی هم یک تجربه جدید در افغانستان بود و اساس یا مبنای حکومت هم توافق سیاسی بود، تلاش ما همین بود تا در یک فضای اعتماد و همپذیری در حکومت کار کنیم.
آمدیم و کار شروع شد. همه آقای غنی را (طبیعت کارش، شخصیتش و طرز ادارهاش را) میدانند و نشریهها و مطبوعات هم در این مورد زیاد گفتند. بار اول پس از اینکه روی پیشنهاد یکی از سخنگویانش برای مقرری به حیث مستشار وزیر مختار در یکی از کشورها بدون دوره کاری سهساله در داخل وزارت موافقه نکردم و در ملاقاتی که با آقای غنی داشتم، گفتم، خوب است این شخص برای یک مدتی در وزارت خارجه در کابل کار کند تا کمی بیشتر بلد شود و تجربه بگیرد، بعداً در همان جایی که شما میخواهید، مقررش میکنیم. من به آقای غنی گفتم که ما در پارلمان حرف از آوردن اصلاحات زدیم و وعده سپردیم که مطابق قانون کارکنان دیپلماتیک افغانستان، عمل میکنیم. مطابق قانون، کارمندان وزارت باید سه سال در داخل و سه سال در خارج مأموریت کنند. همین جا بود که احساس کردم، روابط مان به تیرهگی گرایید. در همان ابتدا من این احساس را کردم که شاید استدلال من سرش خوش نخورده باشد.
متأسفانه در حکومت وحدت ملی تا آخر همان روحیه انتخاباتی حاکم بود. به این معنا که آقای غنی، وزیران تیم مقابل را اعضای تیم رقیب میدانست، نه به حیث یک تیم مشترکی که حکومت را تشکیل دادند و تفاهمنامه امضا کردند. نه تنها که وزارت امور خارجه از این وضعیت متأثر بود، بلکه اکثر حکومت، به خصوص وزارتخانههایی که به تیم داکتر عبدالله ارتباط داشتند، بیشتر زیر فشار قرار میگرفتند. این روحیه متأسفانه تا آخر حکومت وحدت ملی حاکم بود و هیچ تغییری در آن نیامد.
حمیدزاده: اما مردم در اواخر دوره کاری شما در جریان کشیدهگی و تنش میان شما و آقای غنی قرار گرفتند؛ بیشتر بر سر تعیین یکی از معینان وزارت امور خارجه بود. شما چرا چهار ماه اجازه ندادید که یکی از معینان تعیینشده از سوی رییس جمهور به کارش آغاز کند؟
ربانی: وزارت امور خارجه، به خصوص بخش معینیت اداری، یک بخش بسیار تخنیکی است. اگر کسی تجربه و ظرفیت کاری نداشته باشد، با مشکلات زیادی مواجه میشود. پیشنهاد شخصی را که به عنوان معین آورده بودند، اصلاً در شروع با من به حیث آمر مستقیم مشوره نشده بود. فقط روان کردند که پیشنهادش فرستاده شود، حتا حکم فرستاده بودند. ملاحظه ما همین بود که معین پیشنهادشده تجربه و ظرفیت کافی ندارد. ما گفتیم که خُب، اگر فکر میکنید که این یک خانم است و میخواهید ترکیب جنسیتی در وزارت امور خارجه مراعات شود، میشود که در سطح رهبری این را به حیث معین اقتصادی معرفی کنید، نظر من این است که در معینیت اداری یکی از کارمندان باتجربه وزارت خارجه تعیین شود. اما آنها تأکید داشتند که به هر قیمتی که میشود، این خانم به حیث معین اداری تعیین شود که برای ما قابل قبول نبود. از جانب دیگر، چون طرف دیگر حکومت، آقای عبدالله بود، من این موضوع را با وی مطرح کردم. او تا یک مدتی با من همنظر بود تا اینکه گپ به دو سه ماه کشید. در اخیر، خواست آقای عبدالله این بود که رییس جمهور پیشنهاد کرده، خوب است شما هم قبول کنید و با پادرمیانی بعضی از بزرگان سیاسی این خانم معرفی شد. بعدها دیده شد که این خانم با مشکلات و چالشهای زیادی روبهرو شده است و توسط آقای غنی که خود مقررش کرده بود، برکنار شد.
حمیدزاده: شایعههایی در آن زمان وجود داشت که بعضی از پیشنهادات شما در قسمت تقرری برخی از افراد از سوی رییس جمهور رد میشد؛ اما شما خلاف خواست رییس جمهور تقرریهایتان را انجام میدادید، این درست است؟
ربانی: اول، باید این موضوع واضح باشد که من هر کاری که کردم، در مطابقت با قانون، در چارچوب قانون و صلاحیتی که قانون به وزیر خارجه داده بود، انجام شده است. هیچ کاری خلاف قانون نشده است و اگر میبود، امروز روشن و واضح میشد. دوم، پیشنهادهایی در چند مرحله آمد، در مورد بعضی آنها ملاحظاتی داشتیم. مثلاً برخی از افرادی که به سفارت معرفی شده بودند و گفته بودند که آنها باید پیشنهادشان به عنوان سفیر فرستاده شود، ما ملاحظاتی در آن داشتیم، به گونه مثال، آقای نورستانی. وقتی که گفته شد که پیشنهادشان را به عنوان سفیر در اسپانیا بفرستید، من با آن موافق نبودم، به دلیل اینکه آقای نورستانی یک پروسه کلان ملی را صدمه زده بود و نباید به جای مجازات، مکافات میشد. این امتیازدهی سیاسی از هیچ لحاظی درست نبود. بعداً ثابت هم شد که آقای نورستانی در امریکا یک دوسیه دارد، که فکر کنم محکمه حکم داده و مجازات هم اعلام شده است.
موضوع دیگر، تقرریهای سیاسی بسیار زیاد به سطح سفرا در وزارت خارجه بود. در بعضی موارد، کشورهای میزبان حتا مخالف تقرر بعضی از افراد در کشورشان بودند. حتا خود کشورها آمدند و گفتند که قبل از اینکه ما موافقتنامه «اگریمان» خود را به سفیر پیشنهادیتان بدهیم، از طرف حکومتتان اعلان میشود که فلان شخص در کشورمان به حیث سفیر مقرر شده است، این موافقت ارتباط میگیرد به کشور میزبان. متأسفانه تقرریهای سیاسی حتا قبل از رسیدن به وزارت خارجه به مطبوعات درز میکرد. کشورهای میزبان در مواردی مخالفت صریحشان را نشان میدادند.
حرف دیگر، تقرریهای بیرون از وزارت خارجه بود. نظرم این بود که در وزارت خارجه افراد بسیار خوبی داشتیم که میتوانستند از افغانستان به حیث سفیر نمایندهگی بسیار سالم و خوبی بکنند و تجربه و ظرفیت داشتند. تأکید من بیشتر بر این بود که ظرفیتی که در وزارت خارجه است، باید تشویق شود و کارمندان باتجربه و باظرفیت به حیث سفیر تعیین شوند. طبیعی است که در هر کشور فیصدی از مقرریهای سفارتها سیاسی میباشد؛ اما چیزی را که من در وزارت خارجه میدیدم و روندی که از طرف ریاست جمهوری آغاز شده بود، تکاندهنده بود. مثلاً هر کسی که توسط آقای غنی بنابر هر دلیلی برکنار میشد، به حیث سفیر معرفی میشد. همین حالا در وضعیت کنونی اگر ببینید، یک تعداد زیادی از سفرای ما مقرریهای سیاسی هستند. البته نمیگویم که همه مقرریهای سیاسی افراد خوب نبودند یا ناکاره بودند؛ اما تعدادی بودند که از افغانستان نمایندهگی خوب نکردند و ما دیدیم که مشکلاتشان به مطبوعات و رسانهها رسید. اما برعکس همه سفیرانی که از میان کارمندان وزارت خارجه با پیشنهاد ما معرفی شده بودند، کسانی بودند که پرکار بودند، نتیجه کارشان خوب بوده است و نمایندهگی بسیار خوبی از افغانستان در خارج از کشور داشتند و موفق هم بودند. چون آنها در کار بلد بودند، تجربه داشتند و سالها این مسیر را طی کردهاند. قبل از سفیر شدن، سکرتر اول بوده، مستشار، مستشار وزیر مختار، معاون سفیر و سفیر بوده، خوب پیش آمدند و بسیار موفق هم بودند و هستند. یکی از دلایل اصلی اختلاف با آقای غنی حمایت و دفاع من از حقوق کارمندان وزارت خارجه بود که متأسفانه به دلایلی با وزارت خارجه عقدهمندانه برخورد صورت میگرفت.
حمیدزاده: آیا گاهی پیش آمد که در نشستهای کابینه یا در جریان سفرهای بیرون از کشور شاهد برخوردهای غیرمعمول و نادرست رییس جمهور با یکی از اعضای کابینه باشید؟
ربانی: در ابتدا من با آقای غنی شناخت قبلی نداشتم. شناخت ما در حکومت وحدت ملی آغاز شد. در جلسات اول کابینه که میرفتم، حرکات، عملکرد و فضای حاکم در جلسه برایم تکاندهنده بود. اینگونه احساس میکردم که آقای غنی تا حال در ذهنش همچنان در صنف درسی دانشگاه است و دیگران همهگی محصلان هستند که باید نوت بگیرند. آهسته آهسته برخی از اتفاقاتی افتاد، در شروع این طور نبود. در ماههای بعدی و هفتههای بعدی، دیدیم که در اکثر موارد عصبانی میشد و متأسفانه برخی از همکاران ما در کابینه مورد خشم او قرار میگرفتند. برخورد نادرست در حدی بود که احساس میشد اینها، وزرا نیستند، متعلمان و محصلان یک صنف هستند که باید هرچه استاد میگوید، آنها خاموش باشند و گپ استاد را گوش بگیرند. این متأسفانه کار درستی نبود، باید به اعضای کابینه احترام میشد و باید کرامت انسانی مراعات میشد. گرچه در چندین مورد با هم، همنظر نبودیم؛ اما هیچگاه مستقیم با من در کابینه چنین برخوردی نشد. البته در چند موردی که آقای غنی سوالاتی داشت، پاسخشان در همان جا داده شد و قناعت هم فراهم شد.
حمیدزاده: شما پس از برگزاری انتخابات اخیر ریاست جمهوری با آقای عبدالله مقاطعه سیاسی کردید و از تیم انتخاباتی او بیرون شدید؛ در حالی که تفاوت نتیجه انتخابات اخیر با ۲۰۱۴ و فرصتی که برای تیم انتخاباتی شما و تیم حزب جمعیت پیش آمده بود، هر دو از یک لحاظ، یکی بود. چرا در اول، در ۲۰۱۴ مقاطعه نکردید؟ اصلاً چرا در ۲۰۱۴ در برابر تقلب و آقای غنی ایستاد نشدید؟
ربانی: در ۲۰۱۴ ایستادهگی بسیار خوبی صورت گرفت. نتیجه همان ایستادهگی بود که هم دنیا و هم تیم مقابل قبول کرد که بیاید و بالای حکومت وحدت ملی به توافق برسیم. در نتیجه همین توافقنامه سیاسی، پست ریاست اجراییه ایجاد شد که این را ما با قانون اساسی که در ۲۰۰۴ تصویب شده بود، یک قدم مثبت به طرف هدف جمعیت اسلامی افغانستان که همانا ایجاد نظام پارلمانی – صدارتی و غیرمتمرکزسازی نظام بود، نزدیکتر میدیدیم. بناً ایجاد ریاست اجراییه ولو که یک قدم بسیار ابتدایی به طرف غیرمتمرکزسازی نظام بود؛ ولی ما آن را یک دستاورد کلان در این راستا میدانستیم. همچنان، اگر مواد توافقنامهای که صورت گرفته بود، مثلاً ایجاد کمیسیون تعدیل قانون اساسی، اصلاحات انتخاباتی، انتخابات شورای ولسوالیها و مسائل دیگر، عملی میشد، قطعاً در انتخابات ۲۰۱۹ ما شاهد دستاوردهای بزرگ دیگری میبودیم که اکثر خواستههای مردم افغانستان برآورده میشد. متأسفانه در ۲۰۱۴ پس از ایجاد حکومت وحدت ملی آن توجهی را که رییس اجرایی باید بر سر تطبیق توافقنامه میکرد، نکرد. این یک عقبنشینی بود که متأسفانه تا امروز مردم ما زیانش را میبینند.
در انتخابات ۲۰۱۹ ما تا جایی که داکتر عبدالله در خط دفاع از مردم بود، تا تحلیف پیش رفتیم. اینکه چرا مقاطعه صورت گرفت، به این دلیل بود که داکتر عبدالله که کاندیدای جمعیت اسلامی بود و باید در راستای اهداف جمعیت عمل میکرد، متأسفانه با امضای توافقنامه سیاسی از خواستههای ما عقبنشینی کرد. در حالی که از تجربه سابقه کار با آقای غنی و عدم پایبندی او به توافقنامه حکومت وحدت ملی خوب میدانست، تن به امضای این توافقنامه داد و نتیجهاش را امروز همه میبینیم.
ما طرفدار تعامل بودیم و میخواستیم که یک تعامل معقول و مبتنی بر منافع مردم مان صورت بگیرد و بر حفظ ریاست اجراییه به عنوان مرجع متوازنسازی قدرت تأکید شود؛ اما وقتی دیدیم که صلاحیت اجرایی در حکومت نیست و سایر بخشها تنها در حد توافقنامه روی کاغذ باقی میماند و مسأله مشارکت معنادار در نظام و قدرت مطرح نیست، گفتیم که نیاز نیست جمعیت اسلامی شامل این توافقنامه باشد. همچنان آقای عبدالله زیاد به شامل شدن در حکومت و قدرت اجرایی علاقهمند نبود. او زیادتر فکرش این بود که این حکومت بیشتر از شش ماه دوام نمیکند و همه جهان سر پروسه صلح توجه دارند و بناً تأکید داشت که بودنش به حیث رییس شورای عالی مصالحه در رأس این نهاد مهمتر است، بناً تصمیم گرفت که برود. ما موافق نبودیم و مقاطعه کردیم.
حمیدزاده: در مورد صلح گپ بزنیم. ایالات متحده امریکا با گروه طالبان توافقنامه امضا کرد. آیا امضای این توافقنامه به طالبان مشروعیت داخلی، منطقهای و جهانی نبخشیده است؟ اشکال اصلی این توافقنامه چیست؟
ربانی: یک، توافقنامه سیاسی میان امریکاییها و طالبان نه تنها که به طالبان رسمیت منطقهای و بینالمللی و مشروعیت بخشید؛ بلکه آنها را به حیث یک طرف اصلی قضیه تبدیل کرد که طبعاً چیزی بود که طالبان از سالها به اینسو آن را میخواستند.
دو، مشکل کلان دیگر این موافقتنامه، همین بود که حکومت افغانستان در این مذاکرات از آغاز شامل نبود و نادیده گرفته شده بود. نیروهای بینالمللی به ویژه امریکاییها در کنار اینکه در بیست سال گذشته با خون و خزانهشان در کنار مردم افغانستان قرار گرفتند و ما از آنها تشکری میکنیم؛ ولی متأسفانه با نادیده گرفتن حکومت افغانستان، نظام و جمهوریت، ضربه کلانی را بر پیکر کل نظام زدند. نتیجهاش هم این شد که طالبان تشجیع شدند و یک احساس کاذب پیروزی برایشان دست داده است. حالا فکر میکنند که برنده هستند.
سوم، غیرعملی بودن مواد این موافقتنامه بود. مثلاً رهایی ۵۰۰۰ زندانی طالبان در مدت ده روز و ملزم بودن حکومت بر رهایی آنان؛ در حالی که حکومت در مذاکرات حضور نداشت.
حمیدزاده: طی دو سال اخیر بیشترین سخن و سروصدا در مورد مسأله صلح افغانستان و مذاکره با گروه طالبان است؛ اما شما چند روز قبل گفتید که طی چند سال اخیر، از زمانی که امریکاییها گفتوگو را با طالبان شروع کردند و البته بعد از آن حکومت، تاهنوز هم یک گام جدی و عملی در این قسمت برداشته نشده است. شما پس به این روند مشکوک هستید و فکر میکنید این یک روند ناقص است؟
ربانی: دقیقاً بعد از امضای موافقتنامه طالبان و امریکاییها، قرار بود مذاکرات تیم جمهوریت با طالبان آغاز شود. دیدیم که تنها مسأله توافق روی آجندا بیشتر از هفت ماه را دربرگرفت. از طرف دیگر، نبود استقلالیت و عدم تصمیمگیر بودن تیم جمهوریت در دوحه که در همان آغاز مذاکرات از سوی ارگ اعلام شد، نیز سبب شد تا این تیم در جایگاه خوبی قرار نگیرد. بحث دیگر جایگاه شورای مصالحه و نقش آن در صلح بود که متأسفانه روز به روز از سوی ارگ تضعیف شد. جمعیت اسلامی از همان آغاز این روند را به دلیل عدم حضور طرفهای اصلی قضیه افغانستان ناقص میدانست و باور داشت که باید به عنوان یک طرف اصلی زیر چتر جمهوریت، یک تیم مستقل به مذاکرات دوحه بفرستد که چنین نشد. از جانب دیگر عدم صداقت دو طرف -هم طالبان و هم حکومت- نیز بر این روند تأثیر منفی گذاشت.
حمیدزاده: کسانی که از میان اصحاب رسانه و از هیأت گفتوگوکننده طرف جمهوری با گروه طالبان دیدند و عملکرد گروه طالبان بعد از آنکه با امریکاییها توافقنامه امضا کردند در قسمت کاهش خشونتها، ترورهای هدفمند و حملات بر شهرهای بزرگ و ولسوالیها، نشان میدهد که در برنامههای طالبان هیچ تغییری نیامده است. یعنی گروه طالبان با همان رویکرد دهه هفتاد هنوز فعالیت میکند و به نظر میرسد که به گزینه نظامی متمرکز است، هنوز به مذاکره و گفتوگو و حل معضله و منازعه افغانستان از راه گفتوگو شاید چندان باور ندارد، مگر اینکه معجزهای رخ بدهد در این مورد. در صورتی که طالبان این راه را انتخاب کنند و جمهوری و خدای نخواسته ارتش در برابر اینها کم بیاورند و نتوانند از شهرها دفاع کنند، برنامه حزب جمعیت چیست؟ شما چه کاری میخواهید بکنید؟
ربانی: ما هیچگاهی طرفدار بدتر شدن اوضاع نیستیم و نمیخواهیم که خدای نخواسته نهادهای دفاعی و امنیتی ما به یک حالت فروپاشی روبهرو شوند. جمعیت اسلامی افغانستان به حیث یک حزب سیاسی، همواره طرفدار حفظ نظام، حمایت و تقویت نهادهای دفاعی و امنیتی افغانستان بوده است. چون جمعیت اسلامی بیش از هر جریان دیگری به خاطر دفاع از نظام قربانی داده است و همین اکنون نیز در خط اول دفاع از مردم قرار دارد. تأکید میکنم که اگر خدای نخواسته وضعیت به آن حد برسد، طبعاً مردم آماده دفاع از خود هستند و جمعیت در کنار مردم خود خواهد بود.
حمیدزاده: چند روز پیش بنین سیوان، فرستاده وقت سازمان ملل به خاطر میانجیگری بین رژیم حزب دموکراتیک خلق و مجاهدین که حتماً مصاحبه آن را شما شنیدهاید، در جواب یک سوال بسیار مشخص گفت که تاریخ در حال تکرار شدن است. یعنی ممکن است افغانستان روزهای آخر دوره حکومت یا رژیم حزب دموکراتیک خلق را تجربه کند، یعنی فروپاشی و سقوط. پیشبینی شما چه است، آیا علامتهای فروپاشی را میبینید؟
ربانی: حرفهای بنین سیوان به خود بنین سیوان ارتباط میگیرد. ولی چیزی را که در وضعیت فعلی ما میبینیم، افغانستان نیاز به ایجاد اجماع ملی، تقویت روحیه وحدت ملی و همدیگرپذیری و ایجاد فضای اعتماد دارد. متأسفانه رهبری فعلی هم در ایجاد اجماع ملی و هم در تقویت روحیه وحدت ملی موفق نبوده و اگر اقدامی صورت گرفته، مقطعی و نمایشی بوده است. ما طرفدار به نتیجه رسیدن گفتوگوهای صلح هستیم و در همین راه بزرگترین قربانی (شهادت رهبر جهاد و مقاومت مردم افغانستان) را متقبل شدهایم. همچنان هیچ طرفی نباید در این فکر باشد که برنده میدان است. اگر یک طرف فکر کند که با خروج نیروهای خارجی برنده است و طرف دیگر با استفاده از این فرصت به فکر تداوم سلطهشان باشد، اشتباه میکنند. در آن صورت باز احتمال هرچیزی وجود دارد.
حمیدزاده: شما در حال حاضر هیچگونه همکاری با حکومت ندارید. به نظر شما در حال حاضر آقای غنی و حکومت چه گامهایی را باید بردارند و چه اقداماتی عملیای برای بهتر شدن وضعیت باید داشته باشند؟
ربانی: از نظر ما از یک طرف نظام با مشکل مشروعیت روبهرو است و از طرف دیگر با توجه به وضعیت حساس کنونی کشور، امکان برگزاری یک انتخابات دیگری وجود ندارد. بناً بهترین راه و بهترین گزینه همین است که تلاش شود، تا یک اجماع ملی واقعی به وجود آید. آقای غنی باید شیوه کار خود را تغییر دهد. با دید قومی، انحصارگرایی و برتریطلبی نمیشود افغانستان را اداره کرد. افغانستان را باید خانه مشترک همه بداند و افغانستان را به حیث افغانستان قبول کند.
حمیدزاده: شرط اساسیتان برای پذیرفتن عضویت شورای عالی دولت چه است؟
ربانی: تا حال شورای عالی دولت شکل نگرفته و ایجاد نشده است. ولی نظر ما این است که هر نهادی که ایجاد میشود، یک نهاد تصمیمگیر و باصلاحیت باشد. ترکیب آن متشکل از احزاب مقتدر و جریانهای تأثیرگذار با تعداد محدود باشد. ترکیب جنسیتی و قومی نیز مراعات شود.
حمیدزاده: شما با نظام متمرکز مورد نظر آقای غنی که فعلاً ریاستش را برعهده دارد، موافق نیستید. نظام مورد نظر شما و نظامی را که حزب جمعیت برای تحقق آن تلاش میکند، چگونه نظامی است؟
ربانی: در گام نخست، در دوره دولت اسلامی ما نخستوزیر داشتیم و نخستوزیر، رییس حکومت بود. والیها و مسوولان محلی نیز براساس خواست مردم و مطابق پیشنهاد آنها منصوب میشدند. یعنی گامهایی در راستای غیرمتمرکزسازی نظام برداشته شد. جمعیت اسلامی افغانستان طرفدار غیرمتمرکزسازی نظام و ایجاد نظام پارلمانی – صدارتی است. ما طرفدار نقش برجسته احزاب سیاسی هستیم. نظام پارلمانی – صدارتی تأمینکننده حضور تمام اقوام در نظام و حضور و مشارکت عادلانه آنان خواهد بود. طبعاً در وقتی که این نظام تغییر کند، نظام انتخاباتی ما هم باید تغییر کند. نظام انتخاباتی حزبی شود، والیها انتخابی شوند و مردم در تعیین والیها و ولسوالهایشان نقش موثر داشته باشند. اما وضعیت نظام فعلی ریاستی متمرکز که همه کار در دست یک نفر است، مشکلات را بسیار زیاد ساخته است و همه روزه ما شاهد همین مشکلات هستیم. اینکه یک شخص، از یک کارمند عادی تا والی و همهچیز را تعیین کند، در بیست سال گذشته تجربه ناکام بوده است و این باور که نظام ریاستی متمرکز یک نسخه مناسب برای کشوری مثل افغانستان است، باطل شده است.
حمیدزاده: چرا در حکومت و دولت اسلامی مسأله تمرکززدایی از نظام، حالا چیزی که شما میگویید، مطرح نشد؟ چرا حتا بحث آن مطرح نشد؟
ربانی: مسأله تمرکززدایی از نظام از همان ابتدا داعیه جمعیت اسلامی بوده است. ولی متأسفانه شرایط آن زمان و جنگهای تحمیلی زمینه را فراهم نساخت. من یادداشتهای استاد شهید را دارم که در لویهجرگه تصویب قانون اساسی به همه، به ویژه به جمعیتیهایی که در لویهجرگه آمده بودند، تأکید داشت که ما طرفدار نظام پارلمانی هستیم.
حمیدزاده: در ماههای اخیر میان شما و عطامحمد نور یک کشیدهگی پیش آمد که به اصطلاح رایج منجر به انشعاب جمعیت شد. حالا آقای عطامحمد نور جدا از شما، تشکیلات دیگری دارد. مشکل اساسی چه بود که کار به اینجا کشید؟ یعنی شما بر سر چه چیزی به توافق نرسیدید؟ یا آقای نور نتوانست با شما به توافق برسد؟
ربانی: اول، من شخصاً با هیچکسی مخالفت شخصی ندارم و اگر مخالفتی بوده، براساس ارزشها و منافع کلان مردم مان بوده است. استاد عطامحمد نور یکی از شخصیتهایی است که در شمال افغانستان نفوذ و جایگاه خود را دارد و قابل حرمت است. مشکل به تازهگی پیدا نشده است، این مشکل برمیگردد به انتخابات ۲۰۱۹ که بعضی از دوستان برخلاف فیصله اکثریت، از کاندیدای دیگری حمایت کردند. دیدیم که این تیم قبل از شروع کارزارهای انتخاباتی از هم فروپاشید. در مرحله بعدی و بعد از اینکه ما با حکومت مقاطعه کردیم، همین دوستان ما اصرار داشتند که باید حضور پر قدرت هم در نظام و هم در مسأله صلح داشته باشیم. نظر ما این بود که با مشارکت چند کرسی بیصلاحیت در کابینه، ما برای حکومت برآمده از تقلب مشروعیت میبخشیم و به فرهنگ جعل و تزویر مهر تأیید میگذاریم و این همه فقط برای چند کرسی کوتاهمدت است که این خواست و هدف جمعیت اسلامی نیست. دوستان نپذیرفتند و بعدها دیدیم که بعضی از وزیران چگونه تحقیر و از وزارت بیرون کشیده شدند. در بحث جمعیت اسلامی و اتفاقات اخیر فعالیتهای جمعیت اسلامی افغانستان در مطابقت با قانون اساسی، قانون احزاب و اساسنامه جمعیت اسلامی افغانستان که در وزارت عدلیه ثبت است، صورت میگیرد. خارج از آن، هیچگونه حرکت و فعالیتی از لحاظ قانونی اعتبار ندارد.
حمیدزاده: حزب جمعیت روزگاری رهبری حکومتها را برعهده داشت. فکر نمیکنید که از سال ۲۰۰۱ به این طرف سیر نزولی و رو به عقب داشته است؟ فکر نمیکنید افت کردهاید؟
ربانی: متأسفانه بعد از موافقتنامه بن و حتا در جریان آن، تلاشهایی برای به انزوا بردن جمعیت اسلامی از سوی یک عده صورت گرفت و میگیرد. حتا شاهد هستیم که در مخالفت با استاد شهید تصمیم میگرفتند. در دور جدید پساطالبان نیز دستهایی برای تضعیف جمعیت اسلامی کار میکردند و میکنند و این متأسفانه از یک طرف به خاطر کمرنگ ساختن حضور احزاب قدرتمند است و از جانب دیگر به خاطر تضعیف همین حوزه کلان مردمی ما.
جمعیت اسلامی افغانستان بدون شک یک حزب سیاسی با یک پیشینه بسیار طولانی است، تاریخ مبارزات بسیار طولانی دارد و در گوشه گوشه افغانستان طرفدار دارد. یک حزب پرقدرت بود و حالا هم است.
مشکلات پیشآمده انشاالله حل میشود و ما امیدواریم و بالای دوستان صدا میکنیم که با درک وضعیت شکننده کنونی متحد شوند.
در رابطه به برگزاری کنگره جمعیت اسلامی، ما همیشه طرفدار برگزاری کنگره شفاف و سراسری در مطابقت با اساسنامه جمعیت اسلامی بودیم و هستیم و گامهایی هم در این راستا برداشته شده است.
حمیدزاده: از روزهای آخر مقاومت تا فعلاً حزب جمعیت کسانی مثل احمدشاه مسعود، قهرمان ملی، استاد ربانی، رییس دولت اسلامی و چهرههایی مثل جنرال داوود، سیدخیلی و همانند آنان را قربانی داده است. آیا این رویدادها را جزء رویدادهای معمولی روزانه، یعنی مرتبط به جنگ افغانستان میدانید یا فکر میکنید که این یک توطئه است علیه فرماندهان بزرگ شمال و مشخصاً حزب جمعیت؟
ربانی: قطعاً اینها رویدادهای عادی نیست. این ترورها بسیار هدفمند صورت میگیرد که از قهرمان ملی، شهید احمدشاه مسعود آغاز شد. بعد از آن تعداد زیادی از پایههای اساسی حزب جمعیت اسلامی افغانستان، فرماندهان مهم و تأثیرگذار جمعیت اسلامی افغانستان و رهبر جهاد و مقاومت مردم افغانستان در حملات تروریستی و مشکوک به شهادت رسیدند. طبعاً هدف این ترورهای هدفمند، ضربه زدن به جمعیت اسلامی افغانستان و خواست جمعیت اسلامی بود. ما خواهان تحقیق و پیگیری نهادهای عدلی و قضایی در این موارد هستیم. امیدواریم حکومت فعال شود و صادقانه پیگیر این دوسیهها شود و فراموش نکند.
حمیدزاده: رابطهتان با معاون اول ریاست جمهوری چگونه است؟ در رفتوآمد هستید؟ در مورد مسائل ملی مشورهای بین شما جریان دارد؟
ربانی: صالح صاحب دوست خوب ما و یکی از شخصیتهای خوب افغانستان است و من رابطه نیک همراهشان دارم. اما چون در حکومت نیستیم در مسائل حکومتداری مشورهای نداریم؛ ولی مسائلی که به آینده مشترک همه ما ارتباط میگیرد، گاه و ناگاه مشورههایی داریم و صحبتهایی میکنیم.
حمیدزاده: شناسنامه برقی دریافت کردهاید؟
ربانی: نخیر، شناسنامه برقی نگرفتهام.
حمیدزاده: دلیل آن، همان دلایل مردم است؟
ربانی: شناسنامه برقی کنونی مورد اختلاف است. نیاز است تا بالای آن بحث بیشتر صورت بگیرد. در نهایت راهحل مورد توافق و قبول همه مردم افغانستان دریافت شود. با مسائل کلان ملی نباید سلیقهای برخورد شود.
حمیدزاده: به عنوان سوال آخر، معتقد هستید که در کشور یک برتریطلبی ویرانگر حاکم است؟ یک چیزی که در ادبیات سیاسی افغانستان به آن ستم ملی میگویند، آیا به چنین چیزی اعتقاد دارید؟
ربانی: بلی، انحصارگرایی و برتریطلبی بیش از حد حاکم است و این ناشی از یک نظام متمرکز ریاستی و فردمحور است. ما به همین خاطر طرفدار نظام غیرمتمرکز هستیم و جمعیت اسلامی یکی از اهدافش همین است.
حمیدزاده: بسیار تشکر.
ربانی: سلامت باشید.