دولت تازه طالبان و چند پرسش اساسی
بعد از تسلط کامل طالبان بر افغانستان، رژیم حاکم بر این کشور با مردم و البته همسایگان چگونه رفتار خواهد کرد؟
نشریه فارنپالیسی با اشاره به آینده نگرانکنندهای که پس از خروج آمریکا در انتظار افغانستان بحرانزده است، روند آینده این کشور را مرهون و مدیون عواملی میداند که در نهایت برآیندشان تعیینکننده نوع و شیوه حکمرانی طالبان و روابط این رژیم با همسایگان و البته مجامع بینالمللی خواهد بود.
در حقیقت از نگاه مایکل کوگلمن، نویسنده فارنپالیسی؛ عواملی که مسیر افغانستان را در هفتههای آینده رقم خواهند زد، در چند سرفصل کلی و در قالب چند پرسش کوتاه قابل پیشبینی و گمانهزنی هستند.
ویژگیهای دولت طالبان
معرفی ترکیب دولت طالبان اولین نشانهای بود که تا حد زیادی چگونگی حکمرانی طالبان و مراوده این رژیم با دنیا را نشان داد. دولتی کاملا انحصاری، بدون زنان و افراد غیر طالبان، بدون کسانی که کمترین ارتباطی با دولت قبل داشتهاند، و البته همانطور که لین اودونل در فارنپالیسی پیشبینی کرده بود: با یک شورای رهبری افراطگرا که شاید قدرتمندترینشان خلیل حقانی از شبکه حقانی باشد که تاکنون در اغلب حملات پرتلفاتی که طالبان در افغانستان داشته، نقش داشته است. اینها هیچکدام نشانی امیدوارکننده با خود ندارد. به خصوص اگر آن را در کنار برخوردهای اولیه طالبان با زنان و خبرنگاران و البته اهالی پنجشیر قرار دهیم. نشانههایی به شدت نگرانکننده که کشورها و دولتهای دیگر را از همین ابتدا متوجه عمق خطراتی که ممکن است طالبان برای دنیا داشته باشد، کرده؛ و آنها را دچار تردید کرده- که آیا باید این رژیم را به رسمیت بشناسند یا نه!
کمکهای جامعه بینالملل به افغانستان
یکی از احتمالات رو به قطعیت افغانستان در آینده نزدیک مواجهه این کشور با بحران اقتصادی است. به هر حال تحریمهای اقتصادی غرب علیه طالبان چیزی جز بحران را ایجاب نمیکند. به خصوص که طالبان برای مقابله با چنین بحرانهایی از نظر سیاسی به شدت بیتجربه است و همین هم ممکن است این بحران را به بحرانهایی دیگر پیوند زده و مثلا طالبان را به تلاش برای تثبیت قدرت خود و البته مقاومت لجبازانه و خشونتآمیز در مقابل دنیا وادارد. همانطور که مقاومت لجبازانه و خشونتآمیز مردم در مقابل طالبان هم قابل پیشبینی است- که این هم میتواند به ناآرامی و درگیری و در ادامه هم افزایش پناهجویان منجر شود. احتمالاتی که لزوم کمکهای مالی بینالمللی را یادآوری میکند- که البته در این زمینه تاکنون شاهد نشانههای خوبی بودهایم. از جمله مجوز وزارت خزانهداری آمریکا برای ارسال کمکهای بشردوستانه به افغانستان- که الحق طالبان نیز تاکنون مانعی در مقابل تحویل این کمکها به گروههای امدادی به وجود نیاورده است.
ظرفیت ضدتروریسم واشنگتن
افغانستان تحت حاکمیت طالبان قطعا با بحرانهای تروریستی نیز مواجه خواهد شد. به هر حال آمریکا بعد از خروج از افغانستان، برای این که احساس غبن یا شکست نکند، تهدیدات تروریستی را رصد خواهد کرد و در صورت لزوم با حملات هوایی از طریق امکانات و پایگاههای نظامی موجود در خاورمیانه دست به اقدام خواهد زد. به ویژه اگر آن تهدیدات تروریستی علیه واشنگتن باشند- که در این زمینه به طور مشخص میتوان به القاعده و داعش اشاره کرد. گروههایی که با پیروزی طالبان تقویت هم شدهاند، و بنابراین احتمالا با الهام گرفتن از این گروه حملات تروریستی خود را افزایش خواهند داد. موضوعی که درگیریها و بحرانها و تنشهای افغانستان را بیشتر خواهد کرد. هم از این نظر که حملات ضدتروریستی خطرات جدی به همراه دارند و مثلا ممکن است به کشته شدن غیرنظامیان منجر شوند- که خطر اعتراض مردمی و ناآرامیهای اجتماعی را به همراه دارد. و هم از این نظر که اگر مثلا القاعده یا داعش خراسان هدف قرار گیرند، احتمال بروز درگیری و تنش بین این گروهها با طالبان بالا میرود- که این نیز به نوبه خود به معنای تنشهای بیشتر در افغانستان خواهد بود.
سرنوشت مقاومت پنجشیر
سرنوشت مقاومت پنجشیر دیگر عاملی است که بیتردید نقش مهمی در آینده افغانستان خواهد داشت. تنها ولایت افغانستان که در مقابل طالبان مقاومت کرده و روزهای دشواری برای این گروه خشن به وجود آورده است.
حالا در چنین شرایطی فرجام مقاومت یاران احمد مسعود فاکتور مهمی در شکلگیری آینده افغانستان قلمداد میشود. حتی با این که بدون حمایت جدی خارجی نیروهای چند هزار نفری مقاومت شانس زیادی برای پیروزی در نبرد با طالبان ندارند و عملا طالبان دست بالا را در نبرد پنجشیر دارد.
در دیگر سو اما اگر احمد مسعود و یارانش موفق به مقاومت و پیروزی در این نبرد و اجبار طالبان به مذاکره شوند، میتوان خودمختاری نسبی ایالت پنجشیر را انتظار داشت. نتیجهای که اگر چه به ظاهر به نفع مقاومت به نظر میرسد، اما عملا به نفع طالبان هم هست و به نوعی میتواند حسن نیت این گروه را به جامعه بینالملل نشان دهد.
ارتباط با هند
اگر چه دنیا طالبان را به عنوان دستپروردگان پاکستان میشناسد و همین هم به خودی خود میتواند نشاندهنده نوع رابطه این گروه با هند باشد؛ اما نکته این است که هم طالبان و هم هند تاکنون ظاهر را حفظ کردهاند و دستکم در این چند ماهی که دوباره نام طالبان بر سر زبانها افتاده، در رسانهها روابطی محترمانه با هم داشتهاند. تا جایی که شاهد تماس و دیدار دیپاک میتال، سفیر هند در قطر با شیرمحمدعباس استانکزی، رئیس دفتر سیاسی طالبان در دوحه نیز بودهایم. این در حالی است که انتظار میرفت دهلی نو به دلیل ارتباط طالبان با پاکستان از آن فاصله بگیرد- و اتفاقا بیست سال پیش هم این اتفاق افتاده بود.
در دوره جدید قدرت گرفتن طالبان اما دهلی نو در برخورد با این گروه محتاطانه عمل کرده- که این امر نشاندهنده تغییر سیاست هند در این زمینه بوده است. این تغییر را البته در مورد طالبان هم شاهد بودهایم و به عنوان مثال ذبیحالله مجاهد، سخنگوی طالبان به صراحت گفته که دولت طالبان تهدیدی برای دهلی نو نخواهد بود. ادعایی که حتی اگر به نیت کسب مشروعیت بینالمللی هم باشد، باز هم میتواند نگرانیهای بسیاری را کاهش دهد. از جمله نگرانی هندیها در زمینه ایمنی اتباع هند که تلاش دارند از افغانستان خارج شوند و البته هراس و نگرانیهای دنیا درباره پناهگاههای تروریسم در افغانستان- که بیتردید تنشهای طالبان با جهان بیشتر در این زمینه رخ خواهد داد.