دلایل علاقمندی حضور نظامی ترکیه در افغانستان چیست؟
ترکیه اخیراً در بسیاری از مسائل بینالمللی نقش فعالی داشته است و بعد از امریکا، بیشترین حضور نظامی در جهان را دارد. این کشور در سه قاره آسیا، اروپا و آفریقا در 13 کشورحضور نظامی دارد. حضور نظامی ترکیه در بخش ترکنشین قبرس، سوریه، عراق، لیبیا، افغانستان، لبنان، کوزوو، بوسنی، آلبانی، سومالی، قطر، پاکستان و جمهوری آذربایجان، حکایت از نقش فعال و نظامی این کشور در سطح جهان دارد.
بعد از اعلام جدول خروج نیروهای ناتو تا 11 سپتامبر 2021 و مطرح شدن بحث تأمین امنیت میدان هوایی بینالمللی کابل برای ادامه کمکهای غیرنظامی اعضای این پیمان، ترکیه علاقهمندی خود را برای پیشبرد این مأموریت ابراز داشته است. در تازهترین مورد، رجب طیب اردوغان، رییس جمهور ترکیه گفته که این کشور تنها گزینه مناسب برای مدیریت اوضاع افغانستان است. اینکه چرا ترکیه بعد از خروج نیروهای سایر اعضای ناتو، علاقهمند است در افغانستان حضور نظامی داشته باشد و ثبات در این کشور را حفظ کند، دلایل متعددی دارد. محوریت جهان اسلام، همسویی و اشتراک منافع با امریکا، اتحاد جهان ترک، نزدیکی به کشورهای بلوک شرق، سیاست نوعثمانیگری، مسائل تاریخی و فرهنگی و نظامیگری، از عمدهترین دلایل حضور این کشور در افغانستان محسوب میشود.
1 – محوریت جهان اسلام :
ترکیه در سالهای اخیر به شدت تلاش دارد تا نقش محوری در جهان اسلام داشته باشد. این کشور تلاش میکند، رقبای سنتیاش در جهان اسلام مانند عربستان سعودی، امارات متحده عربی، مصر، ایران و قطر را کنار بزند و نقش محوری در جهان اسلام داشته باشد. روابط ترکیه با عربستان سعودی که از رقبای سنتیاش در میان کشورهای اسلامی است، در سالهای اخیر به سردی گراییده است. ترکیه تلاش دارد در میان اعضای شورای همکاری خلیج فارس که رهبری آن در دست عربستان سعودی است، نفوذ کند و روابط خود را با قطر گسترش دهد. حتا این کشور در مسأله تحریم قطر توسط اعضای شورای همکاری خلیج فارس، از قطر حمایت و یک پایگاه نظامی در این کشور ایجاد کرد. همچنان روابط این کشور با مصر بر سر مسأله بهار عربی به تیرهگی گراییده است. ترکیه از گروه اخوانالمسلمین در بهار عربی حمایت میکرد که با ساقط شدن حکومت محمد مرسی و اخوانالمسلمین توسط ارتش مصر و به قدرت رسیدن عبدالفتاح السیسی، روابط این کشور با ترکیه دچار تنش است. برعلاوه، در مسأله مداخله نظامی ترکیه در لیبیا هم این کشور در تقابل با مصر، امارات متحده عربی و عربستان سعودی قرار گرفته است.
ترکیه در مسأله افغانستان هم کوشش میکند، نقش محوری خود در جهان اسلام را ایفا کند. این کشور در این اواخر تلاش کرد تا ابتکار عمل گفتوگوهای صلح میان دولت افغانستان و گروه طالبان را برعهده بگیرد و از مذاکرات صلح میان دو طرف میزبانی کند. اگرچه این کشور تاهنوز موفق به برگزاری این کنفراس نشده است؛ اما تلاشهایش برای برگزاری این کنفرانس حکایت از این دارد که انقره میخواهد یک محوریت را در جهان اسلام ایجاد کند تا یک میانجی مناسب برای حلوفصل مشکلات و تنشها میان کشورهای اسلامی باشد. همچنان علاقهمندی ترکیه به حضور نظامی در افغانستان، نیز ناشی از همین امر است که این کشور میخواهد بعد از خروج نیروهای ناتو ثبات را در افغانستان حفظ و از یک جنگ داخلی تمامعیار جلوگیری کند. این کشور هم با دولت افغانستان و هم با احزاب سیاسی این کشور روابط خوب دارد و با طالبان به صورت مستقیم وارد درگیری نظامی نشده است. بنابراین، ترکیه میتواند اوضاع را در افغانستان پس از خروج نیروهای خارجی، مدیریت کند.
2 – همسویی و اشتراک منافع با امریکا :
انقره میخواهد از طریق حضور در افغانستان، خود را با ایالات متحده امریکا همسو کند و با این کشور قدرتمند عضو ناتو، اشتراک منافع به وجود آورد. حمایت ایالات متحده از کردهای سوریه و خرید سیستم دفاع موشکی اس 400 توسط ترکیه از روسیه، از جمله موضوعات اختلافبرانگیزی است که روابط دو کشور همپیمان در ناتو را دچار تنش کرده و اقتصاد ترکیه از سوی امریکا تحت تحریم قرار گرفته است. ترکیه برای اینکه بتواند یک منافع مشترک با ایالات متحده پیدا کند، میخواهد بعد از خروج امریکا و ناتو، در افغانستان حضور نظامی داشته باشد تا از یکسو بتواند اوضاع افغانستان را مدیریت کند و از جانب دیگر یک همسویی با واشنگتن در مسائل بینالمللی به وجود آورد. این همسویی باعث میشود، اختلافات واشنگتن و انقره در مسائل جهانی تا حدودی کاهش یابد.
3 – اتحاد جهان ترک :
ترکیه میخواهد از طریق حضور در افغانستان با کشورهای ترکزبان آسیای میانه مانند اوزبیکستان، ترکمنستان، قزاقستان و قرقیزستان ارتباط بیشتر برقرار کند و یک اتحاد مشترک میان کشورهای ترکزبان به وجود آورد. این اتحاد از یکطرف جنبه هویتی و فرهنگی و از جانب دیگر هدف تجارتی – ترانزیتی دارد. با اتحاد کشورهای ترکزبان، یک هویت مستقل تباری و فرهنگی برای این کشورها تعریف میشود که این امر برای ترکیه که رهبری این حوزه فرهنگی را دارد، منفعت سیاسی کلان در پی خواهد داشت. همچنان، اتحاد کشورهای ترکزبان منجر به افزایش تجارت و ترانزیت منطقهای خواهد شد که برای تمام کشورهای این حوزه منفعت اقتصادی در پی دارد.
4 – نزدیکی با کشورهای بلوک شرق (چین و روسیه) :
ترکیه در سیاست خارجی خود در سالهای اخیر بیشتر چندجانبهگرایی را دنبال کرده است. این کشور در تلاش است با کشورهای قدرتمند بلوک شرق مانند روسیه و چین روابط خود را گسترش دهد. گسترش روابط با بلوک شرق ناشی از دو دلیل است. نخست، از دید ملیگرایان و محافظهکاران ترکیه، این امر ریشه در جهان اسلام و آسیا دارد، بنابراین، در سیاست خارجی خود میخواهند اولویت نخست را به آسیا بدهند. دوم، گرایش ترکیه به شرق ناشی از برخورد سرد امریکا و اروپا با این کشور است. به طور مثال، ترکیه در چند سال گذشته به صورت مکرر تلاش کرده است تا عضویت اتحادیه اروپا را به دست آورد؛ اما از سوی این اتحادیه پاسخ منفی دریافت کرده است. همچنین ایالات متحده از کردهای سوریه حمایت به دریغ کرده است که در تضاد با منافع انقره قرار دارد.
5 – سیاست نو عثمانیگری :
ترکیه بعد از سال 2002 و به دست گرفتن قدرت از سوی حزب عدالت و توسعه، بیشتر سیاست نوعثمانیگری را تعقیب میکند. نوعثمانیگری، تغییر عمده سیاست خارجی سنتی ترکیه کمالیسم است که بیشتر گرایش به غرب دارد؛ اما این سیاست حامی همکاری بیشتر در درون امپراتوری سابق عثمانی است. به عبارت دیگر، عثمانیسم نو سعی دارد جای پای ترکیه بین همسایهگانش را بدون از دست دادن تصویر بزرگتر، محکم کند.
امپراتوری عثمانی در اوج قدرت خود، بالکان، خاورمیانه کنونی، شمال آفریقا و قفقاز را در کنترل داشت. سیاست نوعثمانیگری درگیر شدن ترکیه در این مناطق را تشویق میکند.
حضور نظامی ترکیه در افغانستان نیز در راستایی همین سیاست است. ترکيه با حضور در افغانستان از یکطرف میخواهد دسترسی بیشتر به کشورهای آسیایی میانه و قفقاز داشته باشد و از جانب دیگر سعی دارد با حضور در این کشور آسیای جنوبی، نفوذ خود را در دو کشور رقیب پاکستان و هند افزایش دهد.
6 – مسائل تاریخی و فرهنگی :
ترکیه روابط تاریخی با افغانستان داشته است. روابط این کشور به صورت رسمی در زمان امانالله خان با افغانستان ایجاد شده است. امانالله خان بیشتر تمایل به غرب داشت، سفرهایی به ترکیه داشت و میخواست از مصطفی کمال ” اتاترک “، بانی ترکیه امروزی، الگوگیری کند. بعد از امانالله خان، ظاهر شاه به دلیل حساسیتی که مردم نسبت به تجددخواهی و گرایش به فرهنگ غربی داشتند، به گسترش روابط با ترکیه علاقهمند نبود. داوود خان، نخستین رییس جمهور افغانستان به دلیل حمایت حزب دموکراتیک خلق افغانستان از کودتای او، بیشتر علاقهمند به روابط با مسکو بود. در زمان جهاد افغانستان، ترکیه از مجاهدین حمایت کرد و بعد از حادثه 11 سپتامبر، این کشور در چارچوب ناتو به افغانستان نیروی نظامی فرستاد و تلاش کرد تا میان افغانستان و پاکستان به حیث میانجی عمل کند.
برعلاوه، ترکیه با قوم اوزبیک افغانستان اشترکات فرهنگی دارد و بورسیههای تحصیلی زیادی را سالانه برای آنان فراهم میکند. همچنان از لحاظ روابط سیاسی، مقامات این کشور با مارشال عبدالرشید دوستم، رهبر حزب جنبش ملی اسلامی افغانستان روابط بسیار مستحکمی دارد و در بسیاری از تنشهایی که بین دولت مرکزی افغانستان و مارشال دوستم پیش آمده، میانجیگری کرده است.
ترکیه در حال حاضر با بسیاری از جریانهای سیاسی افغانستان روابط خوبی دارد و در تلاش است تا به یک بازیگر مهم در قضایای سیاسی این کشور مبدل شود.
7 – نظامیگری :
ترکیه در این اواخر در سیاست خارجیاش به قدرت سخت روی آورده است. این کشور میخواهد برای دستیابی به منافع ملیاش از گزینه نظامی استفاده کند. هماکنون این کشور از لحاظ قدرت نظامی رتبه نهم را در جهان دارد و بعد از امریکا در پیمان ناتو بیشترین پرسونل نظامی را دارد. همچنان این کشور در سه قاره اروپا، آسیا و آفریقا – 13 کشور جهان- حضور نظامی دارد. مداخله نظامی ترکیه در لیبیا و حمایتش از دولت وفاق ملی آن کشور به رهبری فائز سراج، مداخله نظامی این کشور در شمال سوریه برعلیه کردها و ارتش سوریه، ایجاد پایگاههای نظامی در قبرس شمالی، حضور نظامی در سومالی و افغانستان، حمایت تسلیحاتی و نظامی از آذربایجان در جنگ قرهباغ، همه از استفاده از گزینه نظامی در سیاست خارجی این کشور حکایت دارد.
ترکیه با حضور نظامی و قدرت سخت در افغانستان، میخواهد از یکطرف اوضاع این کشور بعد از خروج نیروهای خارجی را مدیریت کند و از جانب دیگر به سایر اهدافش دست یابد.