خبر دستگیری افراد داعش از دانشگاه کابل را حتما شنیدهاید. میدانم زیاد تعجب نمیکنید، چون جای تعجب ندارد. من معتقدم که اگر فردا یک گروه تروریستی وحشیتر و شقیتر دیگر ظهور کند و با داعیهی اسلامی به جان مردم بیفتد، دانشگاه کابل بازهم در خدمت خواهد بود. بگذارید چشمدید خودم را از دانشگاه کابل برایتان عرض کنم.
یازده سال قبل وارد دانشگاه کابل شدم. آنزمان خبری از داعش نبود. طالبان و القاعده دشمن درجه یک مردم بودند. رشتهی تحصیلی اقتصاد را انتخاب کرده بودم. وقتی اولین سمستر درسی شروع شد، ثقافت اسلامی یکی از مضمونهای درسی ما بود. من هیچ ربطی میان ثقافت اسلامی و رشتهی اقتصاد نمیدیدم. باری با یکی از استادان دانشکدهی اقتصاد مطرح کردم و بهنحوی معترض بودم که چرا این مضمون بیربط وارد کریکولم درسی اقتصاد شده، او در پاسخ به من گفت: ثقافت اسلامی یک مضمون اجباری است. در تمامی رشتهها و دانشکدهها تدریس میشود. ما نیز در اوایل مخالفت کردیم، اما پشتوانهی این اجبار قویتر از ما بود. ما با استدلال به مخالفت برخاستیم اما حامیان ثقافت اسلامی با زور بر ما پیروز شدند. اینها (حامیان ثقافت اسلامی) از بالاترین مرجع قدرت که ارگ ریاستجمهوری باشد، وارد شده و بهتبع پا روی گلوی وزارت تحصیلات عالی گذاشته، خودت میدانی که وزیر تحصیلات عالی هم فرمانبردار ارگ ریاست جمهوری است. نمیتواند با دستورات مخالفت کند. حتا اگر دلیل کافی برای مخالفت داشته باشد، متاسفانه دلایلش را برای خودش نگهمیدارد. برای شما هم توصیه میکنیم که با استاد ثقافت اسلامی وارد بحث نشوید. در کلاسهایش حاضر شوید و چپترش را برای امتحان بخوانید. مجبورید این بار اضافی را بهدوش بکشید.
من تقریبا در تمامی ساعات ثقافت اسلامی حاضر بودم. هرچند که درسهایش برایم مضحک بود. با توصیهی استادم، هیچ سوالی در طول چهار سال از استاد ثقافت اسلامی نپرسیدم. هیچ علاقهای هم به بحثهای تکراری و روایتهای ساختگیشان نداشتم. در عوض در تمامی ساعات این مضمون اجباری و اضافه، شاهد اندیشههای طالبانی بودم. شاهد ستیز با انسانیت و مدرنیت. شاهد افراطیت و خشونت. کلاس ما شلوغ بود. شاید بیشتر از ۱۶۰ نفر. طبیعی است که بقیهی همصنفانم مثل من نبودند. هر سر در کلاس ما، یک سودای جداگانه داشت. عدهای با اشتیاق بحثهای ثقافت اسلامی را دنبال میکردند و به ما هم گاهگاهی کنایه میزدند. بارها از تعدادی از همصنفانم شنیدم که انتحاری را یک عمل فداکارانه میخواندند. مخالفین حملهی انتحاری را هم ترسو و بزدل خطاب میکردند و شاید اگر بحث بر سر غیرمجاز بودن حملهی انتحاری به دراز میکشید، با خشونت روبهرو میشدیم.
استادان ثقافت اسلامی از دانشکدهی شرعیات میآمدند. این دانشکده مخصوص همین بحثها بود. مخصوص ترویج باورهای طالبانی و افراطی. هنوز هم است. برای همین دستگیری افراد داعش از دانشگاه کابل یا ننگرهار یا هر دانشگاه دیگری، خبر غیرمنتظره نیست. چه ما بپذیریم چه نپذیریم، تا وقتی این دانشکده با همین دستورالعمل پیش برود، طالب و داعش و القاعده در دانشگاههای کشور حضور خواهند داشت. یکی-دوتا هم نیستند، زیادند. وقتی میشنویم که یکی از افراد بازداشت شده، محصل برحال دانشکدهی فارمسی بوده، اتومات باید به پیامدهای تدریس مضمون اجباری ثقافت اسلامی و ارتباط استادان بدفکر شرعیات با این محصلین باشیم. درست همانگونه که همصنفی من در اقتصاد مدافع حملهی انتحاری شده بود. شاید هم تا به حال خودش را انتحار کرده باشد یا در حملات انتحاری به نحوی دست داشته، چه بدانم.
آنچه در این میان قابل تأمل و نگرانی است، عملکرد حکومت است. بار اول نیست که خبر دستگیری افراد به اتهام همکاری با تروریستان از دانشگاه کابل به گوشمان میرسد. چندسال قبل هم عدهای با بمب دستساختهیشان از دانشکدهی شرعیات در رسانهها نشر شد. اما هیچ اقدامی از سوی حکومت روی دست گرفته نشد. حالا هم این ماجرا به بازداشت استاد و دانشجویانی که عملاً در صف داعش قرار دارند، خلاصه خواهد شد. دانشگاههای کشور همچنان بستری برای رشد و ترویج افراطیت باقی خواهد ماند. استادان بسیاری برای سربازگیری تلاش خواهند کرد و جوانان بسیاری در صف گروههای تروریستی خواهند پیوست. مگر اینکه حکومت از بالاترین مرجع قدرت (ارگ ریاست جمهوری) مسئلهای ترویج افراطیت را بهعنوان یک خطر جدی بگیرد. همانگونه که پای افراطیت را با زور به دانشکدههای غیر از شرعیات باز کرده، باید دوباره با همان روش دست این عناصر را در قدم اول از دانشکدهها کوتاه کند. دانشکدهی شرعیات را هم به تمام معنا تحت نظارت قرار دهد. این کار فعلاً از توان هیئت رهبری دانشگاه کابل و وزارت تحصیلات عالی خارج است. اقدام فراتر از وزارت تحصیلات عالی میخواهد چرا که این کار نادرست، حمایتهای فراتر از وزارت تحصیلات عالی دارد.
حکومت به احتمال زیاد بدون هیچ تغییرات و نظارتی از کنار این قضیه میگذرد. چون فکر میکند که برداشتن مضمون ثقافت اسلامی از کریکولم درسی رشتههای ماننده انجنیری، اقتصاد، فارمسی، کمپیوترساینس و… در تعارض با افکار عمومی قرار دارد. بنابراین باید خدمتتان به عرض برسانم که دانشگاه کابل همچنان یکی از بهترین شاپنگمالهای گروههای تروریستی باقی خواهد ماند. هر گروه تروریستی دیگری که ظهور کند، دانشگاه کابل همچنان در خدمت خواهد بود. جنسهای مرغوب و بکر عرضه خواهد کرد. حالا مرا متهم به اسلامستیزی نکنید، چون اسلام چیزی نیست که در چپترهای ثقافت اسلامی درج شده است.
عیسی قلندر