خلیلزاد و مأموریت تسلیم و گریز در افغانستان

زلمی خلیلزاد توافقنامهی صلح میان ایالات متحده امریکا و گروه طالبان را در حضور گستردهی رسانهها و شماری از مقامهای کشورهای شامل در روند صلح افغانستان در 10 حوت سال گذشته امضاء کرد. توافقنامهی که از دید منتقدان تسلیم تدریجی افغانستان به طالبان و گریز از مسئولیتهای امریکا در مبارزه با تروریسم معنا میشود.
آقای خلیلزاد موارد مهم بحث با طالبان را از دولت افغانستان، کانگرس امریکا و جهان پنهان کرد. مأموریت صلح خلیلزاد، در واقع مأموریت پنهانی تسلیم افغانستان به بهای خون 107 هزار و 198 فرد ملکی و نظامی افغانستان و کشتهشدن 2300 سرباز امریکا و زخمی شدن 20 هزار و 589 تن دیگر آنها بود. آقای خلیلزاد، گریز ننگین امریکا از مسئولیت مبارزه با تروریسم در افغانستان را تحقق بخشید. این افغان امریکایی، توافق این گریز شرمآور را با ملا عبدالغنی برادر، رهبر گروه طالبان امضاء کرد و سپس موارد توافقشدهی آن را همگانی ساخت.

آقای خلیلزاد به عنوان نمایندهی خاص امریکا برای صلح افغانستان، در بخش نخست، بند 3 توافقنامهی صلح میان امریکا و طالبان، موضوع رهایی پنج هزار زندانی طالب از بند حکومت افغانستان را پذیرفته و از شامل نمودن آن در توافقنامهی صلح جلوگیری نکرد. او این موضوع را حتا برای حکومت افغانستان که صلاحیت رهایی این زندانیان را دارد، در آغاز مطرح نکرد. همچنان، در بخش دوم، بند پنجم این توافقنامه آمدهاست که طالبان به گروههایی که امنیت امریکا و متحدان آن را تهدید میکنند، ویزه، پاسپورت، جواز سفر یا هیچ نوع اسناد قانونی نخواهد داد تا آنها بتوانند وارد افغانستان شوند. آقای خلیلزاد که مأموریت طرح و مذاکره روی محتوای توافقنامهی صلح میان امریکا و طالبان را به دوش داشت، از اضافه نمودن این بند که به نحوی رهبری حکومت آینده افغانستان را به گونهی غیرمستقیم به طالبان نشان میدهد، جلوگیری نکرد. او در مذاکرههای صلح با طالبان بسیار کوتاه آمد. حساسیت این بند توافق شده در این است که مسئولیت صدور ویزه، پاسپورت و جواز سفر از مسئولیتهای حکومت افغانستان است. طالبان چگونه میتوانند این موضوع را برای امریکا تضمین بدهند؟ آیا رهبری حکومت آیندهی افغانستان به طالبان واگذار میشود؟
در کنار این موارد، آقای خلیلزاد به کاهش قابل ملاحظهی خشونت از سوی طالبان پس از امضای توافقنامهی صلح میان امریکا و طالبان، به مردم افغانستان اطمینان داد. اما این اطمینان بیبنیاد به زودی فروریخت. وزارت داخله افغانستان سه روز پیش گفت که طالبان پس از امضای توافق با امریکا بیش از 3 هزار و 712 حمله بالای نیروهای امنتیتی افغان انجام دادهاست که سبب کشته شدن 469 فرد ملکی و زخمی شدن 948 تن فرد ملکی دیگر شدهاست.
بی اعتناییهایی پیهم طالبان به موضوع کاهش قابل ملاحظهی خشونت در افغانستان و زورگوییهای شان در فضای سیاسی و جنگی کشور، نشان میدهد که طالبان در هر صورتی خود را پیروز میدان جنگ با نیروهای افغان و امریکایی میدانند. این اعتماد از آنجا آغاز شد که دُنالد ترمپ، رییسجمهوری امریکا، چندین بار موضوع خروج نیروهای امریکایی از افغانستان را پیش از آغاز مذاکره با طالبان مطرح کرد. اعلام سیاست خروج نیروهای امریکایی از افغانستان، ماهیت توافقنامهی صلح میان امریکا و طالبان را بیارزش ساخت. طالبان پیش از امضای توافقنامهی صلح با امریکا، از ارادهی خروج حتمی نیروهای امریکایی از افغانستان باخبر شدند. آنها توافقنامهی صلح با امریکا را روپوش تسلیم امریکا و گریز از این کشور دانستند. زلمی خلیلزاد همحزبی دنالد ترمپ باری از سیاست واضح باراک اوباما مبنی بر اعلام تاریخ خروج نیروهای امریکایی از افغانستان انتقاد کرده بود. او در مصاحبه با شبکه سی.ان.ان گفته بود که این «بسیار مهم است که شما به ماندن در آنجا [افغانستان] تا هر قدر که وقت بگیرد، تمایل نشان بدهید». اشتباهی که سر انجام دنالد ترمپ تکرار کرد و پیش از توافق رسمی با طالبان، تمایل خروج امریکا را از افغانستان آشکار ساخت. آقای خلیلزاد برخلاف گفتهی خود، تاریخ خروج نیروهای خارجی از افغانستان را در توافقنامهی صلح با امریکا اعلام کرد.
زلمی خلیلزاد در واکنش به حمله بالای شفاخانه صد بستر برچی و حمله بر یک مراسم خاکسپاری در ننگرهار در توییتی از طالبان و حکومت افغانستان خواست که در برابر دشمن مشترکی که مرتکب چنین جنایاتی میشود و مهار ویروس کووید19، باهم همکاری کنند. این در حالی است که کرین دیکر، معاون سفیر امریکا دیروز در گفتوگو با سرور دانش، معاون محمداشرف غنی کشور گفته است که هر چند طالبان مسئولیت حملههای اخیر [حمله بر شفاخانهی صد بستر دشت برچی کابل و حمله بر یک نماز جنازه در ولسوالی کامهی ننگرهار] را به عهده نگرفته است، اما از اینکه زمینهی خشونت و چنین حملهها را فراهم کرده است، مسئول است. همچنان، سخنگوی شورای امنیت ملی افغانستان گفت که طالبان و حامیان شان، مسئول کشتار نوزادان، تازهمادران، دکتران، نرسها و عزاداران مراسم خاکسپاری در ننگرهار بوده است. این جنایتها و سایر جنایتهای مشابه در سالهای اخیر نشان میدهد که ماهیت تروریستی طالبان تغییر نکرده است.
صلح خواست مردم افغانستان است و توافق امریکا با طالبان برای خروج نیروهای امریکایی از افغانستان باید صورت میگرفت؛ اما نه به هر قیمتی. توافق روی رهایی پنج هزار زندانی طالب به شمول مجرمان بزرگ تروریستی، موضوع شامل نمودن طالبان در رهبری حکومت پس از صلح، سپردن سرنوشت ارزشهای دموکراسی و حقوق بشری در افغانستان به طالبان، سپردن مسئولیت مبارزه با تروریسم در افغانستان به طالبان، پسزدن حکومت افغانستان از مذاکرههای صلح امریکا و طالبان، پشت کردن به توافقنامهی امنیتی میان افغانستان و امریکا و پشتبانی نکردن از نیروهای امنیتی افغان در برابر حملههای طالبان از قیمتهایی است که در برابر هیچ برای طالبان بخشیده شد. هیچ به این معنا که حداقل تا هنوز خشونت طالبان کاهش نیافته است. در برابر این همه امتیاز، امریکا فقط جان نیروهای خود را در افغانستان حفظ کرد. کاری که حضور دو دهه و تمام پیمانهایش را با افغانستان به شدت زیر پرسش میبرد. پرسشهایی که امریکا چرا به افغانستان آمد؟ آیا به دنبال حفظ جان نیروهای خود بود یا نابودی تروریسم و کمک به دولتسازی در افغانستان؟ آیا تروریسم در افغانستان نابود شد؟ حملههای خونبار اخیر در کشور پاسخ پرسش آخری است.
کاهش قابل ملاحظهی خشونت و آغاز گفتوگوهای میانافغانی باید صورت میگرفت. واضح است که لجبازی پیهم طالبان در مذاکرههای صلح که ریشه در باخبری از سیاست خروج حتمی نیروهای امریکایی از افغانستان دارد، توقع امریکا و افغانستان را از طالبان در مذاکرههای صلح پایین آورد. با این وضع، مذاکرههای صلح میان امریکا و طالبان در اوج خوشبینی شکست خورد. چون طالبان خطوط سرخ امریکا را که کاهش قابل ملاحظهی خشونت در افغانستان همزمان با خروج نیروهای امریکایی از این کشور بود، پیهم شکستند. آقای خلیلزاد مذاکرهی شکستخورده را به قیمت زیاد مختوم به شکست فاحش کرد. امتیازطلبی فوقالعاده طالبان را مساعد ساخت. او با توافق رهایی پنج هزار زندانی طالب تعهد کرد تا روی آزادی کسانی از زندانهای افغانستان پافشاری کند که حملههایی همچون بالای جنازه سالم ایزدیار در سال 2017م و سایر حملههای خونین را در کشور انجام دادهاند. توافق صلح میان امریکا و طالبان که به توافق خلیلزاد مشهور است، سعی کردهاست تا به نیابت از افغانها و خانوادههای قربانی امریکایی، پنج هزار زندانی طالب را که بیشتر آن مجرمان تروریستی اند، بخشیده و با افتخار آزاد کند. آقای خلیلزاد بدون این که صلاحیت این بخشش بزرگ را به نیابت از مردم افغانستان داشته باشد، زخم ناسور خانوادههای قربانی حملههای تروریستی طالبان را ناسورتر کرد.
نقش زلمی خلیلزاد به عنوان همحزبی دنالد ترمپ و فرد تأثیرگذار در سیاست امریکا در مسایل افغانستان، بسیار مهم است. او که منتقد سیاستهای پاکستان در قبال تروریسم است، میتوانست در سیاست امریکا مبنی بر نابودی لانههای تروریسم در خاک پاکستان، نقش جدی و فعال بازی کند. سرکوب رهبری طالبان در آن سوی مرز و فشار بالای پاکستان تا مرز تحریم، بهترین گزینهی نابودی تروریسم در افغانستان و منطقه است. بهتر بود تا آقای خلیلزاد در راستای جلب توجه ترمپ به این گزینهها و گزینههای مؤثر دیگر فعالیت میکرد تا پذیرش مأموریت تسلیم پنهانی حکومت آیندهی افغانستان به طالبان و گریز امریکا از افغانستان.
مأموریت خلیلزاد که شاید نقش خودش در تعریف آن در حکومت دنالد ترمپ برجسته بوده است، مأموریت پذیرش شکست دو دهه حضور امریکا در افغانستان، تسلیم کامل افغانستان به طالبان و گریز امریکا از افغانستان بود. دستاورد این مأموریت، شکست ابهت جهانی امریکا و زلالساختن هر چه بیشتر چشمهی افراطگرایی در افغانستان است. بر بنیاد توافقنامهی صلح میان امریکا و طالبان، حکومت افغانستان در برابر حدود 21 گروه تروریستی تنها گذاشته میشود. امریکا از این میان، به یک گروه تروریستی که طالب است، فرصت میدهد تا در برابر گروههای تروریستی دیگر بجنگد. آینده چه خواهد شد؟ افغانستان، میدان تولید و پرورش دایمی تروریسم.
اطلاعات روز