خلیل زاد در مورد انتخابات و صلح رفتار متناقض دارد
اشرفغنی در تازهترین سخنانش گفت روند صلح طولانی است و نیاز به حوصلهمندی و تدبیر دارد. او پیشتر بارها گفته بود که تأمین صلح پایدار کار پنج ساله است. این اظهارات ظاهراً در مغایرت با برنامۀ صلح امریکا و طالبان قرار دارد. ایالات متحده امریکا و طالبان، توافقنامهیی صلح را امضا کردند که برمبنای آن مذاکرات بینالافغانی آغاز میشود و طرفها برای پایان بحران باید روی ساختار و نظام آینده گفتوگو و توافق کنند. اظهارات اشرفغنی بدین معناست که مردم باید پنج سال حاکمیت وی را تحمل کنند و منتظر بمانند تا صلح در کشور تأمین گردد. این درحالی است که طالبان روند انتخابات به ویژه تحلیف را کاری برضد صلح و آشتی در کشور خواندهاند.
اشرفغنی در یک سال اخیر از تمام توان کار گرفت تا روند صلح را به چالش بکشد. او مانع معرفی هیأت جامع از جانب جمهوری اسلامی افغانستان در مذاکرات صلح بوده است. غنی مانع اصلی تأخیر در مذاکرات بینالافغانی است که قرار بود در دهم ماه فبروری آغاز شود. غنی بدین باور است که پس از توافق با طالبان کار حکومت وی به پایان میرسد، بنابراین از هر راه ممکن تلاش میورزد که روند صلح را به چالش مواجه سازد و به تأخیر اندازد.
در سوی دیگر، رقبای انتخاباتی اشرفغنی که طرف اصلی طالبان نیز محسوب میشوند و پیشنۀ درگیری و جنگ طولانی با آن گروه دارند، از طرح صلح امریکا «بدون قیدوشرط» حمایت کردند. صلح را اولویت اصلی کشور خواندند و اعلام کردند که برای تأمین صلح حاضر به قربانی و از خودگذری هستند. رهبران سیاسی بهویژه در اردوگاه ثبات و همگرایی، ضمن اینکه در یک سال اخیر بهطور همهجانبه از برنامۀ صلح دکتر خلیلزاد پشتیبانی کردند، همواره نگرانیشان را از تقلب در انتخابات مطرح کردند. منابع میگویند که خلیلزاد هربار در پاسخ به نگرانیهای رهبران سیاسی گفته است: «من در کار انتخابات مداخله نمیکنم و سفیر ایالات متحده در کابل متوجه حساسیتهای انتخاباتی و پیامدهای آن است.» در آغاز خلیلزاد تلاش کرد که خود را بیخبر از ماجرای انتخابات بیندازد. اما بیاعتنایی و طفرهرفتن خلیلزاد از شکایت ها مبنی بر تقلب گستردۀ در انتخابات، ریشه در گرایشها و مناسبات وی با یک نامزد مشخص داشت. نامزدیکه در ظاهر مقابل برنامههای صلح ایالات متحده امریکا ایستاده است. اکنون، خلیلزاد در نقش میانجی ظاهر شده و بحران سیاسی را ناشی از «مشکلات انتخاباتی» میداند. در آغاز، نماینده امریکا کوشید که طرح یکجانبۀ غنی را بر تیم ثبات و همگرایی تحمیل کند. اما مقاومت و ایستادگی رهبران سیاسی مانع تحقق طرح شد. او اکنون با طرحها و امتیازات نو به دنبال تعامل است. اما اکنون تیم ثبات و همگرایی در موضع متفاوتی قرار دارد. تصمیم داکتر عبدالله مبنی بر برپایی مراسم تحلیف افکار عامه را تغییر داده و جایگاه وی را در میان هوادارانش تثبیت کرده و تیم ثبات و همگرایی را در موقعیت برتری در مذاکرات پیش رو قرار داده است. مراسم تحلیف دوگانه بیشترین صدمه را به محمد اشرفغنی و زلمی خلیلزاد وارد کرد. پیروزی خلیلزاد در دوحه و برگشت غنی به کاخ ریاست جمهوری تحت شعاع قرار گرفت.
رهبران ثبات و همگرایی از مواضع جانبدارانه و شرکت خلیلزاد در مراسم تحلیف غنی برآشفته شدهاند. آنها حتا به عملیشدن توافقنامۀ صلح امریکا با طالبان مشکوک شدهاند. زیرا، امریکا تا اینجای کار برخورد متناقض به روند صلح و انتخابات داشته است. اگر ایالات متحده مصمم به ختم جنگ و آشتی ملی است، نمیتواند احزاب نیرومند و مقتدر سیاسی را نادیده بگیرد.ایالات متحده نمیتواند به نگرانیها و مطالبات مشروع احزاب سیاسی پشت کند و انتظار داشته باشد که آنها همانند گذشته از «پروژۀ صلح» امریکا و طالبان بلاقید و شرط حمایت کنند. پروژهییکه بسیاریها از جزییات و «ضمایمش» آگاه نیستند و پیامدهایش را هم نمیفهمند. اگر امریکا به مطالبات معترضان رسیدهگی نکند، احتمالاً احزاب سیاسی با دورزدن حکومت و امریکا به مذاکره با طالبان خواهند پرداخت.
رفتار متناقض امریکا دربارۀ صلح و انتخابات ناشی از دو فرضیه زیر میتواند باشد:
-یا ایالات متحده امریکا ارادۀ جدی برای ختم جنگ و آشتی ملی در افغانستان ندارد. چنانچه رییسجمهور ایالات متحده بارها گفته است که امریکا نمیتواند همانند «پولیس» در افغانستان عمل کند و رسیدگی به مشکلات داخلی مربوط به خود افغانهاست. بدین معنا که امریکا با پایان دشمنی 20 سالهاش با طالبان، مأموریتش به پایان رسیده و دیگر نگران نیست که چه اتفاقی در کابل رخ میدهد. امریکا با طالبان به توافق رسیده و از این گروه به حیث پارتینر و همکار جدید در مبارزه با تروریزم و تحقق اهداف منطقهای و راهبردیاش کار میگیرد.
– و یا اینکه نماینده ویژۀ امریکا در تصامیم و موضعگیریهایش دچار خطا شده است. خطاییکه ایالات متحده را از دستیابی به اهدافش باز میدارد و روند صلح را منحرف میسازد. توافق صلح ایالات متحده امریکا مشروط به موفقیت مذاکرات بینالافغانی و پابندی طالبان به تعهداتشان میباشد. وقتی ایالات متحده از یک گروه فاقد عقبۀ اجتماعی در کابل حمایت کند و احزاب سیاسی، رهبران با نفوذ و شخصیتهای قومی را نادیده بگیرد، بدین معناست که روند صلح متوقف خواهد شد. اکثریت رهبران سیاسی در پی حل بحران و تشکیل یک دولت فراگیر ملی هستند. ایالات متحده با به رسمیت شناختن اشرفغنی در انتخابات جنجالبرانگیز اخیر، پشتیبانی برخی متحدان کلیدی و رهبران درشت سیاسی همانند داکتر عبدالله عبدالله، حامد کرزی، گلبدین حکمتیار، عبدرب الرسول سیاف، محمد کریم خلیلی، محمد محقق، جنرال دوستم و صلاحالدین ربانی و میلیونها تن از طرفداران شان را از روند صلح از دست خواهد داد. نماینده امریکا میکوشد که غنی یک حکومت همهشمول تشکیل دهد. وزارتخانهها را تقسیم کند و سهم اقوام را بدهد. اما به نظر میرسد اختلاف عمیقتر از اینها است. جریانهای سیاسی هم به کمتر از تقسیم عادلانه قدرت و کاهش اختیارات و صلاحیتهای رییسجمهوری تن نخواهند کرد. اقدامات اشرفغنی هم نشان میدهد که حاضر به تشکیل حکومت فراگیر ملی و واگذاری صلاحیتها به نهاد «موازی» دیگر نیست. اگر مذاکرات برسر حل بحران ناشی از تشکیل یکجانبۀ حکومت حل نگردد، احتمال میرود که روند صلح با انقطاع و ناکامی مواجه شود.
افغانستان رو