جنگ و صلح و سال سختی که افغانستان در پیش روی دارد!
صلح در میدان جنگ رقم میخورد، نه در پشت میز مذاکره و گفتوگو. میز مذاکره و گفتوگو شاید تسهیلکننده روند صلح باشد، ولی صلح زمانی معنا پیدا میکند که طرفهای درگیر توانسته باشند یکدیگر را راضی کنند که برای ختم جنگ به گفتوگو بپردازند. امروز اگر طالبان با امریکاییها در حال گفتوگو و مذاکره هستند، این گفتوگو و مذاکره ماحصل ۱۸ سال جنگی است که میدانهای افغانستان شاهد آن بوده است. در این ۱۸ سال افغانستان روزهای سخت و دشوار زیادی را پشت سر گذشته است، اما در عین حال دستآوردهای چشمگیر و غیرقابل انکاری نیز داشته است.
۱۸ سال پیش افغانستان هیچ ارتش و نیروی نظامی از خود نداشت. نیروهای امنیتی کشور در سالهای پس از سقوط رژیم داکتر نجیبالله بر اثر توطیه بیرونی و عدم فهم آنانی که تازه قدرت را به دست گرفته بودند، متلاشی شدند. تانکها و تجهیزات نظامی افغانستان به نرخ آهن کهنه در کشور همسایه به فروش رفت. جنگندههای افغانستان یا منهدم شد و یا از کشور خارج گردید. ۱۸ سال پیش وقتی نظام سیاسی جدید در پی توافق بن ساخته شد، افغانستان کشوری ویران و بدون نیروی امنیتی بود. تنها نیروهای جنگنده در کشور، افراد مسلح تنظیمها و احزاب جهادی بودند که تجربه تلخ دهه ۷۰ خورشیدی را تداعی میکردند. افغانستان تقریباً از نقطه صفر به کمک جامعهی جهانی نیروهای امنیتیاش را احیا کرد. امروز نیروهای امنیتی کشور با همه مشکلات و کموکاستیهایی که دارند، یگانه نیروی پاسدار نظام، مردم و ارزشهای ملی ما هستند. این نیروها حداقل از پنج سال گذشته به تنهایی در برابر تجاوز و گروههای هراسافگن ایستادهگی و مقاومت کردهاند.
امروز که بحث گفتوگوهای صلح بیشتر از هر زمانی داغ شده است، باید همچنان با تکیه بر نیروهای امنیتی خود، صلح را در کشور تامین کنیم. صلح زمانی در کشور ما تامین میشود که در میدان جنگ توانسته باشیم قدرت و صلابتمان را به دشمن نشان دهیم. صلحی که از راه تضّرع و امتیازبخشی به دست آید، صلح پایدار و قابل قبول برای مردم افغانستان نیست. صلحی که در آن دستآوردهای ۱۸ ساله ما که به بهای خون هزاران مرد و زن، جوان و پیر این سرزمین به دست آمده، نابود شود، صلح نه، بل اسارت و بردهگی است. این را سیاسیون ما که از منظر انتقادی به کارنامه حکومت نگاه میکنند و در نشستهای به اصطلاح صلح شرکت میجویند، باید در نظر داشته باشند.
ما در جاهایی ممکن است با یکدیگر اختلاف نظر و مشکل داشته باشیم، اما این اختلاف نظر نباید ما را چنان از یکدیگر دور سازد که منافع مشترکمان را نبینیم و عملاً تیشه را برداریم و به ریشههای خود بزنیم.
ما چند روزی بیشتر با بهار و سال نو فاصله نداریم. بهار همواره متأسفانه در افغانستان فصل جنگ بوده است. دشمنان افغانستان با استفاده از وضعیت جَوی در فصلهای بهار و تابستان حملاتشان را تشدید میبخشند. همین حالا در بخشهای بزرگی از کشور این حملات آغاز شده و یا در حال آغاز شدن است. حداقل گزارشهای رسمی نشان میدهد که در برخی مناطق پنج ولایت، نیروهای هراسافگن به شدت جنگ را آغاز کردهاند. بادغیس در غرب کشور شاید بیشتر از همه گواه جنگ در روزهای پسین بوده باشد. دهها نیروی امنیتی ما در این نبردها قربانی شدهاند.
به نظر میرسد که با وارد شدن به سال نو، روزهای دشوار نیز فرا خواهد رسید. به همین دلیل، ضرورت است که از نیروهای امنیتی کشور حمایت و پشتیبانی صورت گیرد. هر صدای ما در حمایت از نیروهای امنیتی، به معنای ضربه زدن به دشمن در میدان جنگ است. اگر ما واقعاً صلح میخواهیم، باید اختلافهای جزیی و سیلقهای را کنار گذاشته و به عنوان یک مشت واحد در برابر مخالفان عمل کنیم. طالبان تلاش دارند که سال آینده را برای خودشان سال مهم بسازند. برای ما اما سال آینده سال سرنوشتساز خواهد بود، سالی که ما بتوانیم وارد گفتوگوهای مستقیم صلح شویم و کشورمان را از مصیبت جنگ و ویرانی برهانیم.
اتکا بر نیروهای امنیتی ما، از اولویتهای اساسی ما است. امروز در رأس نیروهای امنیتی کشور، مدبرترین افراد قرار گرفتهاند که در ۱۸ سال گذشته کمتر نظیر داشتهاند. آنان نشان دادهاند که از عهده مسوولیتهایشان به خوبی به در میآیند، به این شرط که نیروهای سیاسی ما نیز در این راستا ممد واقع شوند.
نباید بگذاریم که تجربههای تلخ گذشته یکبار دیگر تکرار شود و افغانستان به روزهای تاریک و ظلمانی برگردد. در گذشته اختلافهای ما باعث شد که نتوانیم به صلح و پیشرفت دست پیدا کنیم. جنگهای ویرانگر کابل که ریشه در سیاستهای کشور پاکستان داشت، از افغانستان میدان جنگ ساخت. امروز نیز اگر با هوشیاری و درایت عمل نکنیم، باز در همان دام گذشته اسیر خواهیم شد.
نثاراحمد فیضی غوریانی