مصاحبه و گزارش

بلخاب و آزمون سخت تسلیم شدن یا مقاومت در برابر طالبان

به دنبال سقوط و واگذاری ولسوالی‌ها در ولایات شمالی کشور و قدرت گرفتن گروه طالبان در این حوزه، اکنون این پرسش که آیا مقاومت مردم بلخاب در برابر طالبان و ترسیم جبهات جنگ علیه این گروه موفقیتی به همراه دارد یا خیر، تبدیل به یک مسأله جدی در میان ساکنان شمال، به خصوص مردم بلخاب و مناطق اطراف آن شده است. مردم بلخاب این روزها در آزمون سختی قرار گرفته‌اند؛ آزمونی که تعیین می‌کند، بلخاب هم‌چنان خطه تسخیرناپذیر باقی می‌ماند یا در برابر هجوم جنگ‌جویان گروه طالبان شکسته می‌شود و افتخار گذشته‌اش را (خطه تسخیرناپذیر و مرکز مقاومت در شمال) از دست می‌دهد؟ پاسخ ساکنان بلخاب و شمال کشور به پرسش‌ فوق متفاوت است و دیدگاه‌های مختلفی در این زمینه مطرح شده است. از میان دیدگاه‌های مطرح‌شده، دو دیدگاه برجسته بوده است و طرف‌دار بیش‌تر دارد:

دیدگاه اول: این دیدگاه که غالب‌ترین دیدگاه در میان مردم بلخاب و ساکنان شمال است و طرف‌داران بیش‌تر نیز دارد، معتقد بر آن است که بلخاب بازهم مرکز مقاومت خواهد شد و مردم این ولسوالی از این آزمون سخت و دشوار، گذر خواهند کرد. براساس این دیدگاه، از آن‌جایی که مردم بلخاب هم در دوره جهاد و هم در دوره مقاومت کارنامه توأم با قهرمانی، رشادت، شهامت، ایستاده‌گی، مقاومت و مجاهدت دارند؛ این بار هم در برابر تهاجم جنگ‌جویان طالبان ایستاده‌گی می‌کنند، تجاوز آنان را عقب می‌زنند و هیچ‌گاه نمی‌گذارند که خطه تسخیرناپذیر بلخاب تحت حاکمیت گروه طالبان قرار گیرد. بنابراین، طرف‌داران این دیدگاه مصلحت را در مقاومت می‌بینند.

غالب بودن این دیدگاه سبب شده است که جبهات جنگ در مناطق مختلف بلخاب شکل بگیرد و نیروهای محلی در مرزهای این ولسوالی مستقر شوند. براساس گزارش‌ها، صدها تن از مردم محلی از قریه‌های مختلف بلخاب مسلح شده‌ و در استقامت‌های مختلف سنگر گرفته‌اند. آب کلان، باجگاه، تگاب تخت و… از جمله جبهاتی است که نیروهای مردمی در آن‌ها مستقر شده‌اند. لازم به یادآوری است که در کنار رزمنده‌گان بلخابی، تعدادی از مبارزان بی‌جاشده از مناطق اطراف (مسجد سبز، گوسفندی، تکزار، آب کلان، مغزار و…) نیز در جبهات حضور دارند.

عوامل اساسی که موفقیت رزمنده‌گان جبهات جنگ را در بلخاب بیش‌تر می‌کند، یکی، روحیه وحدت و همدلی، آزاده‌گی و بیگانه‌ستیزی مردم این ولسوالی است و دیگری، موقعیت جغرافیایی و طبیعی بلخاب. مردم بلخاب در طول تاریخ ثابت کرده‌اند که هیچ‌گاه حاکمیت زور را نمی‌پذیرند و تن به ذلت نمی‌دهند. این روحیه سبب تقویت جبهات جنگ در بلخاب شده و روحیه نیروهای مقاومت را افزایش داده است. نیروهای مقاومت توقع دارند که رهبران‌شان (رهبران جهادی، وکلای پارلمان و شورای ولایتی و متنفذان) با قرار گرفتن در کنار آنان روحیه و مورال رزمنده‌گان را بیش‌تر از این افزایش دهند و مقاومت را درست مدیریت کنند. کوهستانی بودن بلخاب عامل دیگری است که قوت رزمنده‌گان این ولسوالی را تقویت می‌کند. دره‌های تنگ و موانع طبیعی، بلخاب را به یک منطقه استراتژیک تبدیل کرده است و از همین جهت، جنگ برای کسانی که با محیط این ولسوالی آشنایی ندارند، خودکشی است. از آن‌جایی که نیروهای مقاومت در بلخاب به طور عموم مردم عادی هستند، عمده‌ترین نقطه ضعف‌شان، کمبود سلاح، مهمات، تجهیزات، اعاشه و… است و در صورتی که اکمالات صورت نگیرد، امکان موفقیت نیروهای مقاومت کاهش پیدا می‌کند. از همین‌رو، آن‌ها از حکومت و رهبران خواسته‌اند و می‌خواهند که هرچه عاجل برای‌شان در جبهات جنگ اسلحه، مهمات و… بفرستند.

دیدگاه دوم: طرف‌داران این دیدگاه برعکس دیدگاه اول، مصلحت را در آن می‌بینند که مردم بلخاب همانند سایر ولسوالی‌ها بدون هیچ‌گونه مقاومتی به طالبان تسلیم شوند. به باور طرف‌داران این دیدگاه، مقاومت در چنین شرایطی به نفع بلخاب نیست و مصلحت ایجاب می‌کند که مردم، ولسوالی را بدون هیچ‌گونه جنگی به طالبان تسلیم کنند و حاکمیت این گروه را بپذیرند. این افراد با تأکید بر عواقب منفی مقاومت، چنین استدلال می‌کنند که در صورت شکست مقاومت و تصرف ولسوالی توسط طالبان، این گروه انتقام سختی از مردم خواهد گرفت. آن‌ها معتقدند که در این شرایط ریسک مقاومت در برابر طالبان خیلی بالا است و مردم بلخاب نباید این خطر را بپذیرند.

نکته‌ای که سبب تقویت این دیدگاه در بلخاب شده، تساهل و مدارای طالبان است که گویا با مناطق تصرف‌شده همجوار این ولسوالی داشته‌اند. براساس آنچه که در رسانه‌های اجتماعی تبلیغ می‌شود، گویا طالبان بعد از سقوط ولسوالی‌های همجوار بلخاب (سانچارک، گوسفندی، زاری، دره صوف و…) با مردم این مناطق بدرفتاری نکرده و در پی کینه‌ورزی نبوده‌اند. این گروه استدلال می‌کند که حتا در مناطق تصرف‌شده شیعه‌نشین (هزاره‌نشین) توسط طالبان خون هیچ‌کسی به زمین نریخته و به کسی آسیب نرسیده است. این دیدگاه با وجود این‌که نسبت به دیدگاه اول طرف‌دار کم‌تری دارد، با آن‌هم در تضعیف روحیه نیروهای مقاومت و مردم نقش دارد و تصمیم‌گیری را دشوار کرده است.

در نگاه طرف‌داران دیدگاه دوم، امکان موفقیت مقاومت اندک است؛ زیرا طالبان از قدرت بیش‌تری برخوردار هستند و دره بلخاب را کاملاً در محاصره خویش دارند. رسیدن دامنه حاکمیت طالبان در مناطق آب کلان، پشته گردنه، باجگاه، تگاب تخت، اسیمدان و کاشان به معنای محاصره کامل بلخاب است و هرگاه نیروی کمکی به این ولسوالی نرسد، مردم بلخاب قادر نخواهند بود که در چند جبهه با جنگ‌جویان طالبان به نبرد بپردازند. از طرف دیگر، در میان گروه طالبان اشخاصی از درون بلخاب حضور دارند که با محیط طبیعی این ولسوالی کاملاً آشنا هستند و منطقه را مثل کف دست‌‎شان می‌شناسند. علاوه بر آن، شاید طالبان در درون جامعه بلخاب و حتا نیروهای مقاومت نیز یاران و دوستان مخفی و ناشناس داشته باشند تا در موقع حمله این گروه، از پشت خنجر بزنند. به همین دلیل، موقعیت استراتژیک و نظامی بلخاب نیز کمک شایانی به نیروهای مقاومت نخواهد کرد.

از آنچه گفته شد، چنین نتیجه گرفته می‌شود که دیدگاه اول به دلیل عدم اطمینان و بی‌اعتمادی نسبت به گروه طالبان، تأکید بر مقاومت علیه این گروه دارد و چنین استدلال می‌کند که کشته شدن در سنگرهای نبرد بهتر از کشته شدن در خانه است. دیدگاه دوم اما مصلحت را در مقاومت نمی‌بیند و ریسک اعتماد به طالبان را کم‌تر از ریسک مقاومت می‌داند. تصمیم‌گیری در چنین شرایطی دشوار و مستلزم تأمل بیش‌تر است. از همین‌رو، رهبران، بزرگان، وکلا و عامه مردم بلخاب در آزمون سختی قرار دارند؛ آزمونی که بقا و زوال این ولسوالی به آن وابسته است. به نظر می‌رسد تنها وقتی مردم بلخاب می‌توانند در این آزمون بزرگ موفق شوند که نخست آگاهانه، عاقلانه، منطقی و براساس خرد جمعی تصمیم‌ بگیرند و سپس با روحیه وحدت، همدلی و برادری آن را به منصه اجرا بگذارند.

هشت صبح

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا