فاطمه که از افسران ارشد پیشین زن می باشد می گوید در پلیس حکومت پیشین وظیفه جلب و جذب دیگر زنان در صفوف نیروهای پلیس را داشته است و اکنون می ترسد طالبان او را هدف قرار دهند.
فاطمه ارشد ترین افسر زن پلیس در ولایت خود بود و با تسلط دوباره طالبان، زنانی که در نیروهای پلیس کار می کردند یا ترور شدند یا سخت ترین شکنجه ها را تحمل کردند.
فاطمه می گوید به دلیل ارشد بودن و وظیفه اش در جذب دیگر زنان در صفوف پلیس پیشین نیروهای طالبان به طور خاص روی او تمرکز کرده اند و به دنبال ترور او می باشند.
فاطمه(اسم مستعار) به گاردین گفت دو روز پس از سقوط کشور به دست طالبان به یک شهر دیگر گریخته است چون می دانسته طالبان در ولایت محل زندگی و کارش به دنبال او می گشته اند. طالبان آدرس خانه فاطمه را پیدا کرده به خانه اش رفته اند و از فامیلش سراغ فاطمه را گرفته بودند.
فاطمه افزود:«از طریق تلفن پیام های تهدید آمیز دریافت می کردم. این از اولین تلفنی که در شب اول دریافت کردم شروع شد. آنها(طالبان) به من زنگ زدند و من گفتم ولایت را ترک کرده ام. طالبان گفتند که دروغ می گویم و در ولایت هستم و باید خود را تسلیم کنم و تفنگ و موترهایم را تحویل دهم.»
طالبان به من گفتند که زنان زیادی را در افغانستان به فساد کشانده ام.
فاطمه گفت:«زمان زیادی طول کشید تا خود را به یک مکان دیگر برسانم: برقعه پوشیده بودم تا طالبان مرا نشناسند.»
این افسر ارشد پلیس پیشین زن افزود از زمان به قدرت رسیدن دوباره طالبان در افغانستان تمام زنانی که در صفوف پلیس کار می کردند، مجبور شدند وظایف خود را رها کرده خانه نشین شوند، بسیاری از آنها به ایران گریختند، برخی نیز مثل او به شهرهای دیگر رفتند و تعداد زیادی هنوز در ولایت مانده اند.
فاطمه تاکید می کند یک افسر ارشد پلیس در ولایت بوده و به همین دلیل تهدیدات شدیدی از سوی طالبان متوجه اوست. ده سال در نیروی پلیس کار کرده و افسران پلیس زن زیادی در ولایت بوده است.
فاطمه می گوید:«طالبان ما را مسلمان نمی دانند چون از خارجی ها معاش می گرفتیم و همراه مردان کار می کردیم. آنها از ما بیش از زنان دیگر متنفر هستند. در این شهر حتی به همسایگانم نگفته ام که یک افسر پلیس بوده ام.»
به گفته فاطمه عفو عمومی اعلام شده از سوی طالبان یک دروغ است و طالبان به وعده های خود عمل نمی کنند و همین چند دقیقه پیش همسایگان وی به او تلفن زده اند که طالبان هر روز به خانه سابق او می آیند و سراغ او را می گیرند.
حتی در این شهر مدام از یک مکان به مکان دیگر نقل مکان می کنم و هر دو هفته یک بار مکان زندگی ام را تغییر می دهم. اگر طالبان مرا بگیرند تنها راه نجات از دست آنها مرگ است.
فاطمه می گوید:«با دیگر افسران ارشد پلیس زن یک گروه واتس اپ داشتیم و از این طریق با هم در تماس بودیم اما اکنون چندین ماه می شود از آنها خبری ندارم.»
به چندین کشور از جمله امریکا و بریتانیا درخواست پناهندگی فرستادم اما هیچ پاسخی دریافت نکردم و اکنون در ترس و اضطراب زندگی می کنم. متاهل هستم اما فرزندی ندارم و اوضاع اقتصادی ام به شدت خراب است. معاش سه ماهم را از دولت پیشین دریافت نکردم.
فاطمه در پایان خواهان رساندن صدایش از سوی رسانه ها به هر کسی که می شنود، می شود تا همه وضعیت اسف بار او و هم مسلکان پیشین او را درک کنند.