آیا عامل خارجی نقش داشته است؟
اعلام خبر کودتا در اردن، بازتاب بسیاری در رسانهها داشته است. در تحلیل این رویداد، نظرات مختلفی مطرح شده که قابل اعتناست.
۱️. اردن و رهبران آن در سالهای اخیر زیر فشارهای برخی سران عربی ازجمله قطع کمکهای مالی مرسوم به این کشور بودند و این کودتا میتواند اقدامی در این راستا باشد. گفتنی است اردن به دلیل عدم همسویی مورد انتظار جریان سازش با پروژه عادیسازی در منطقه، مورد خشم آنها قرار گرفته و این طرفها (احتمالاً سران سعودی و امارات) ممکن است برای کنار زدن ملک عبدالله از قدرت به صورت مستقیم و غیر مستقیم اقداماتی انجام دهند. قابل ذکر است اجرایی شدن کامل معامله قرن در عمل، حاکمیت اردن و حتی خود این کشور را با خطر جدی نابودی مواجه خواهد کرد.
۲️. این کودتا صرفاً نمایشی با هدف سرکوب مخالفان داخلی و تحکیم قدرت ملک عبدالله در داخل است. باورمندان به نظریه کودتای نمایشی اینگونه استدلال میکنند که اردن به دلیل ضعف در حکمرانی از یکسو و عدم کمک کشورهای منطقه و آمریکا، شرایط اقتصادی و اجتماعی و در نتیجه سیاسی ناگواری را تجربه میکند. تا جاییکه پس از دههها تابوی انتقاد و ابراز مخالفت با حکومت و شخص پادشاه در میان نخبگان، سران عشایر و… شکسته شده و این مسئله میتواند خطری جدی برای استمرار حکومت ملک عبدالله باشد و بر این اساس وی بر منوال رویه مرسوم در کشورهای عربی با حکومت اقتدارگرا، دست به طراحی و اجرای این پروژه با هدف ارعاب مخالفان نموده تا بدین ترتیب بار دیگر جایگاه خود را در این کشور تثبیت نماید.
به عنوان جمعبندی میتوان گفت یک نکته مشترک بین این دو تحلیل متصور است. ممکن است حکومتهایی که با حکومت اردن دارای مشکلاتی هستند، از اوضاع نابسامان داخلی برای دخالت و سرنگونی ملک عبدالله یا لااقل زیر فشار قراردادن او برای تندادن به خواستههایشان بهره برده باشند.
داکتر عبدالطیف نظری