آیا حکومت مستقل افغانستان نفی و دولتی از دل آنارشیسم متولد می شود؟
پس از آغاز گفتوگوهای صلح بین آمریکا و طالبان، یکی از مصطلاحات پیوسته از سوی آمریکا، طالبان، محافل سیاسی و به نسبتی از سوی دولت افغانستان تکرار میشود، اصطلاح «مذاکرات بینالافغانی یا Intra-Afghan negations» است. حقیقتاً این اصطلاح در امداد سیاست طالبان که حکومت موجود در افغانستان را به رسمیت نمیشناسد، قرار دارد. طالبان دولت موجود در افغانستان را «دستنشانده و ادارۀ کابل» میخوانند و اخیراً گروه طالبان حتی منکر وجود دولت در افغانستان شدهاند.
اصطلاح «مذاکرات بینالافغانی» حالت سلبی دارد و نوع بیدولتی و انارشیسم را در ذهن تداعی میکند. این اصطلاح همچنان که وجود دولت افغانستان را نفی میکند، طالبان را نیز به رسمیت نمیشناسد. بخش آخری متناسب با سیاست ایالات متحدۀ آمریکا در برابر طالبان است که بر مبنای آن طالبان برای آمریکا به عنوان دولت رسمیت ندارند؛ آنچه مکرراً در توافقنامۀ دوحه آمده است.
این اصطلاح در معنی دیگر، «حد آخر انعطاف طالبان» در گفتوگوهای آینده را نیز روشن میکند. به بیان دیگر، طالبان در برابر «انکار امارت اسلامی در مذاکرات صلح، انکار و نفی دولت افغانستان» را پیشنهاد خواهند کرد که در پی آن دولت جدید از دل شورش و انارشیسم متولد میشود. دولت مورد نظر طالبان در آینده، ملغمهیی از جناحهای مختلف با سلطۀ هژمونی طالبانیست؛ این اعتماد به نفس از روایت پیروزمندانۀ طالبان از بزرگترین جنگ ایالات متحدۀ آمریکا ناشی میشود.
دولت افغانستان از ناچاری یا ناخواسته با پذیرفتن این اصطلاح در ترمینولوژی سیاسی، بر سفرۀ سورِ غزای خود نشست. بار این ظرافت و ماهیت خانمانبرانداز آن را امرالله صالح کشف کرد و به جای آن بدیل «گفتوگوهای دولت افغانستان با گروه طالبان» را پیشنهاد کرد که تا به حال جا خوش نکرده است.
در پی حمله تفنگداران ناشناس به فوزیه کوفی، عضو هیأت گفتوگوکنندۀ صلح افغانستان، بار دیگر ماهیت این اصطلاح مورد توجه قرار گرفته است. حمله به کوفی با واکنش گستردهیی از سوی جناحهای سیاسی مواجه شد و پیوست آن طالبان مسئولیت این حمله را نپذیرفتند. طالبان با انتشار بیانیهیی به تلقی «هیأت مذاکرهکنندۀ دولت جمهوری اسلامی افغانستان» اعتراض کردند. در بیانیۀ ذبیحالله مجاهد، سخنگوی گروه طالبان آمده «امارت اسلامی ادارۀ کابل را به صفت یک نظام نه بلکه، یک چتری میداند که برای دوام اشغال آمریکا از غرب آورده شده است.» در ادامه آمده است که مذاکرات آینده «تمام جهتهای متنازع افغانستان را احتوا میکند.»
در یک جدال توییتری، سخنگوی حکومت افغانستان این اعتراض طالبان را «ادامۀ بهانهجویی» تفسیر کرده است.
اما آنچه در پی تعلیق گفتوگوهای صلح و حملۀ مسلحانه به فوزیه کوفی آمد، واکنش زلمی خلیلزاد، نمایندۀ ویژۀ وزارت خارجه آمریکا برای صلح افغانستان بود. خلیلزاد طی رشته توییتی، حملۀ مسلحانه به این عضو هیأت دولت افغانستان را محکوم کرد و خواستار تسریع روند صلح شد. خلیلزاد در توییت خود از تعبیر «هیأت همهشمول جمهوری اسلامی یا inclusive Islamic Republic» استفاده کرد. با توجه به پیشینۀ آمریکایها در بازی کلمات، بعید به نظر میرسد که این تعبیر سهلانگارانه به کار رفته باشد؛ اگر فرض را بر این داریم که این تعبیر، حسابشده به کار رفته باشد، معنای آن برگشت ورق در بازی صلح افغانستان است.
این تغییر نگرش نشان میدهد که آمریکا از مهر خود نسبت به گروه طالبان کاسته و اندک توجهی به سوی دولت افغانستان دارد. تحول در سیاست آمریکا به مقتضای منافع و وضعیت نشان میدهد که روند صلح افغانستان، در سیاست آمریکا ماهیت راهبردی ندارد و با این فرضیه که گفته میشود تلاشها برای پایان طولانیترین جنگ آمریکا پروژۀ انتخاباتی است، متقارن به نظر میرسد. به هر حال، باید درستی این گمانه را در عمل و رفتار آیندۀ ایالات متحده آمریکا جستوجو کنیم.
سلام وطن دار