اجتماعی

ولایت زیبای بامیان و روزگار اسف بار مغاره نشینان/ با سرنگونی حکومت قبلی اینک حتی نان شب را هم ندارند

هر کسی که سفری به بامیان داشته باشد بدون شک اعتراف می کند که از نگاه کردن به آب نیلگون بند امیر سیر نمی شود: آبی شفاف گویی که یک تکه از آسمان بر زمین نشسته است. بند امیر در زمان حکومت کرزی به پارک گردشگری تبدیل شد و شاهد ساخت و سازی جزئی بود. این مساله سبب شد تعداد گردشگران داخل و خارج هر ساله و به ویژه در ماه ها تابستان برای دید و بازدید و گذراندن اوقات فراغت خود سری به بامان و بند امیر بزنند.

حتی با تسلط طالبان بر افغانستان و ولات بامیان شاهد عکس هایی از جنگجویان طالبان در فضای مجازی بودیم که در بند امیر قایق سواری می کردند.

این ولایت زیبا اما مدت هاست که در فقر و فلاکت به سر می برد و سهم این ولایت از پول های کلان خارجی بسیار ناچیز بوده است و حتی سرک بامیان به بند امیر که حدود بیست کیلومتر طول دارد هنوز خاکی هست.

از دیگر مشکلات و چالش های دیگر بامیان زندگی افرادی ست که در مغاره ها و غار های اطراف این شهر زندگی می کنند. ساکنان این مغاره ها زندگی مشقت باری دارند و با سرنگون شدن حکومت غنی کمک های ناچیزی که به این مردم می رسید نیز قطع شده است.

مغاره نشینان و ساکنین دره های بامیان مدت های طولانی ست که زندگی سختی را تجربه می کنند و به نوعی اقتصاد «دست به دهان»(بسیار فقیرانه و محتاج) دارند. از زمانیکه طالبان بر افغانستان و دره بامیان مسلط شده اند، مغاره نشینان در ترس و گرسنگی شدید به سر می برند.

بامیان یکی از زیباترین مناطق افغانستان قلمداد می شود اما در این دره ناهموار و مرکزی صدها فامیل در مغاره ها و غارهای آن زندگی می کنند، مغاره هایی که توسط راهبان بودایی در قرن پنجم در صخره های ماسه سنگی تراشیده شده اند.

ساکنان این غارها از فقیرترین مردمان افغانستان هستند و با تسلط طالبان برافغانستان و بامیان در ماه آگوست گذشته سختی های آنان بیشتر از گذشته شده است. با قطع کمک های بین المللی قیمت مواد غذایی افزایش یافته است و بیکاری بیداد می کند.

مغاره نشینان بامیان تنها چند کیلومتر دورتر از مجسمه بزرگ بودان زندگی می کنند، مجسمه ای که در دوران امارت طالبان حدود بیست سال پیش با شلیک گلوله های توپ ویران شد و تنها بخش هایی از آن باقی ماند.

فاطمه پنجاه و پنج ساله یکی از مغاره نشینان می گوید یک و نیم سال پیش به دلیل باران شدید مغاره محل زندگی اش تاحدودی تخریب شد و او و سه عضو خانواده اش اکنون در یک غار کوچک به مساحت تنها شش متر مربع زندگی می کنند.

او د رحالیکه بخشی از صورت خود را با یک چادر سیاه پوشانده می افزاید:«امشب غذا نداریم. زمستان نزدکی است و چیزی برای گرم نگه داشتن خود نداریم.

فاطمه تاکید می کند:«ما در فقر و فلاکت زندگی می کنیم.»

کارگران روز مزد و بارکش دیگر آن مقدار پول اندکی که برای سیر کردن شکم های گرسنه با خود به خانه می آوردند را نمی آورند. تنها کچالو به مقدار اندک برداشت می شود. کچالو تنها محصولی ست که در این منطقه با ارتفاع ۲۵۰۰ متر از سطح دریا رشد می کند.

مهرام چهل و دو ساله که یک خشت مال است می گوید: «هر روز به بازار بامیان می روم اما با دستان خالی بر می گردم. زمانیکه در بازار بامیان کار بود روزانه سی صد افغانی (حدود ۴ دالر) در روز به دست می آوردم.»

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا