طالبان و خلیلزاد، دو روی سکه جنگ در افغانستان
غلاممحمد اسحاقزی، نمایندهی دایمی افغانستان در سازمان ملل، شام روز جمعه -۱۵ اسد-، در نشست فوقالعادهی شورای امنیت این سازمان در رابطه به وضعیت افغانستان، گفت که وضعیت امنیتی افغانستان رو به بدترشدن است و حملههای طالبان و جنایتهای این گروه، در تضاد با توافقنامهی دوحه است. این نشان میدهد که طالبان هیچ ارادهای برای صلح ندارند. نظر به رویدادهای جاری در کشور، عدم تمایل طالبان به صلح به وضوح آشکار است؛ اما، چرا زلمی خلیلزاد، نمایندهی ویژهی وزارت خارجهی امریکا در امور صلح افغانستان، با چشمپوشی از حقیقت، مبارزه با طالبان را، راه حل برای بحران افغانستان نمیپندارد؛ یا خلیلزاد به جنگ افغانستان، نگاه قومی دارد و با این که نمایندهی سیاسی کشوری دیگر است؛ اما از سنتهای قبیلهای که با آن پیوند ذاتی دارد، جدا نشده است؟
تازهترین اظهارنظر زلمی خلیلزاد، بیشتر از این که سیاسیسازی طالبان باشد، چشمپوشی از جنایتهایی است که طالبان هر روز مرتکب آن میشوند. با این حال، زلمیخلیلزاد، دیوانهوار از جنایتهای طالبان چشم پوشیده و برای لاپوشانی وضعیتی که به وجود آورده، در رابطه به جنگ هرات و ایستادگی مردم در برابر طالبان، گفته است که گورهای بیشتر، صلح نمیآورد! این توصیهی آقای خلیلزاد نه تنها این شک که او جنگ افغانستان را قومی میبیند، به یقین نزدیک میکند، بل آشکار میسازد که این مرد بیشتر از آن که نمایندهی یکی از کشورهای ابرقدرت در امور جنگ و صلح افغانستان باشد، مردی است از ساکنین چهاربولک ولایت بلخ و هنوز به رسوم قبیلهای که سالهاست از آن جدا شده، باورمند است و بیشتر در همسویی با طالبان قرار دارد!
داکتر سمیع حامد، نویسنده و مشاور ارشد قبلی رییسجمهور افغانستان، در صفحهی فیسبوک خود دیروز در رابطه به خلیلزاد نوشته بود: «در جلساتی که با رهبران شمال داشتهام، بیشتر شان میگویند که خلیلزاد به آنها گفته است: اگر حکومت را سقوط بدهید، طالبان با شما مصالحه میکنند!» اگر این گفتهی داکتر حامد، حقیقت داشته باشد، پنداری شکل میگیرد که گویا خلیلزاد برای برساخت حکومت اشتراکی در افغانستان نیامده است؛ بل با حمایت طالبان، میخواهد امارت طالبان را در افغانستان حاکم کند. اگر چنین باشد، خلیلزاد به خدمت طالبان پرداخته و در کنار افغانستان، امریکا را نیز دور زده است؛ چرا که صلح با طالبان، یکی از خواستهای استراتژیستهای امریکایی برای پایاندادن به جنگ افغانستان بود؛ اما برخورد و طرفداری این نمایندهی امریکایی قبیلهگرا از طالبان، آبروی دیپلماسی ابرقدرتترین کشور جهان را به پای تروریستان ریخته است. با این برخورد دوگانهی خلیلزاد، اگر دولت افغانستان به سقوط مواجه شود، اعتبار امریکا در جهان خدشهدار خواهد شد و پس از این، هیچ کشوری با امریکا متحد و متعهد نخواهد ماند.
مایکل روبن، یکی از نویسندگان امریکایی، مطلبی را در واشنگتن ایگزماینر به نشر رسانده که در آن خلیلزاد را متهم شمارهیک بحران افغانستان خوانده و گفته است: «قضاوتهای خلیلزاد در رابطه به افغانستان، اشتباه از آب درآمد و او، کنترل روند صلح را از دست داده است. فرضیههای ضعیف و قضاوتهای نادرستی که از ابتدا روند صلح را با سرنوشت مبهمی روبهرو کرده بود، تحقیق شود.» او، همچنان گفته است که باید خلیلزاد پس از این به جای سفر در رابطه به صلح افغانستان، بنشیند و روزهایش را در پاسخدهی به مجلس سنای امریکا بگذراند. پیشنهاد این نویسندهی امریکایی، میتواند بحران افغانستان را فروکش داده و افغانستان را وارد مرحلهی تازهای از گفتوگوهای صلح در قطر کند؛ اما وجود خلیلزاد، این بحران را عمیقتر و خطرناکتر خواهد کرد!
تصور دولت ترامپ بر این بود که خلیلزاد از روابط و ضوابط در افغانستان، ریزبیانه معلومات دارد و با برداشت جامعهشناسانهای که از این کشور دارد، شاید بتواند دو طرف درگیر در جنگ را به توافق نسبی برساند؛ اما دامنهی اشتباههای خلیلزاد، جدا از آن که زندانیهای خطرناک طالبان را آزاد کرد، با ریاستجمهوری کشور نیز سر ستیز را گرفت و رفتهرفته افغانستان را وارد بحرانی کرد که اکنون جزB52 راه حلی ندارد. دولت بایدن با این که اکنون طالبان را با حملههای هوایی سرکوب میکند، نیاز است که خلیلزاد را نیز محدود کند تا یک قبیلهگرا در رأس گفتوگوهای صلح افغانستان نباشد و ارزشهایی که در این بیست سال به وجود آمده، با دید سنتی این مرد از میان نرود!
صبح کابل