در شرایط کنونی، راه حل نظامی می تواند مفید باشد
وضعیت امروز افغانستان و شکست نظامی دولت در برابر گروه طالبان، بر هیچ کسی پوشیده نیست؛ شکستی که از سوی دولت عقبنشینی تکتیکی عنوان شده و در نهایت به راز اطلاعاتی بدل شده است؛ در حالی که کنترول نزدیک به ۲۰۰ ولسوالی از دست دولت بیرون شده و بیشتر این ولسوالیها، بدون درگیری به جنگجویان طالبان تسلیم داده شده و یا هم شماری از نیروهای امنیتی ولسوالی، با همهی ابزارهای جنگ دستداشتهی شان به گروه طالبان تسلیم شده و در مواردی هم به کشورهای همسایه عقبنشینی کرده اند. این شکست نظامی با هیچ بهانهای پذیرفتنی نیست؛ زیرا دولت با توجه به امکانات نظامی و در دستداشتن نیروهای هوایی و ارتش آموزشدیده، بدون شک میتوانست حضور طالبان را به چند ولسوالی دوردست کشور محصور کند.
این همه، ناکارگی نظامی دولت و نادیدهگرفتن حقوق شهروندان، باعث شد که شکوتردیدهایی نسبت به دولت در میان شهروندان شکل بگیرد؛ این که دولت به عمد ولسوالیها را به طالبان تسلیم داده است؛ چیزی که وزیر خارجهی کشور –حنیف اتمر-، در نشستی با کشورهای منطقه در کابل -۱۵ سرطان- به آن اعتراف کرد. این تسلیمی دولت به طالبان، در کنار این که طالبان را در مؤقف برتر در گفتوگوهای صلح قرار داد، امیدهایی را به ناامیدی بدل کرده و در شرایطی که امریکا و ناتو به تبعیت از آن، خواستند افغانستان را ترک کنند، حال و آیندهی شهروندان را درگیر ابهام کرده و به لبهی پرتگاه کشانده و شمار زیادی را به درون پرتگاه هل داده و ناچار شان کرد که دوباره ستمهای ناانسانی و ضدحقوقبشری طالبان را تجربه کنند.
به اساس گزارشهای رسمی و غیررسمی، طالبان در ولسوالیهایی که تصرف کرده اند، غیرنظامیان را به رگبار بسته، کشتزارهای شان را آتش زده و قصد به بردگی جنسی گرفتن زنان را داشته اند. همین گونه، در همه ولسوالیهایی که اکنون در تصرف طالبان است، زنان بخش زیادی از حقوق طبیعی و حقوق اجتماعی شان را از دست داده و طالبان آنها را مجبور کرده است که بدون محرم شرعی از خانه بیرون نشوند و حق کار در بیرون از خانه را نیز از آنها گرفته است. در این ولسوالیها، رسانههای آزادی از فعالیت مانده اند، خدمترسانی عمومی به شهروندان تعطیل است.
به اساس گزارش یوناما، در شش ماه نخست سال روان، خشونتها در مقایسه با سال گذشته، ۴۷ درصد افزایش یافته که در نتیجهی این خشونتها، ۵ هزار ۱۵۳ شهروند ملکی کشته و زخمی شده. از سویی هم، در نتیجهی خشونت طالبان در ولسوالیها، صدها هزار خانواده نیز به مهاجرت درونمرزی مجبور شده اند.
در چنین شرایطی، معضل کنونی افغانستان، در قدم نخست راه حل نظامی میطلبد؛ این که دولت باید بکوشد با برنامهریزی دقیق برای بازپسگیری ولسوالیها تلاش کند و از سویی هم با پوششدادن جنایتهای جنگی این گروه و رسانهایکردن، حمایت جامعهی جهانی و امریکا را در بخش نظامی و غیرنظامی برای مبارزه با طالبان، با خود داشته باشد.
در وضعیتی که طالبان بیشتر از ۲۰۰ ولسوالی افغانستان را در تصرف دارند، القاعده در ۱۵ ولایت افغانستان فعالیت دارد و داعش نیز خود را به ولایتهای اطراف کابل نزدیک کرده، دولت افغانستان باید بکوشد که حمایت بیشتر نظامی امریکا را با خود داشته باشد؛ زیرا امریکا به هدفی که حالا نابودی القاعده در افغانستان بوده نیز نرسیده است. با توجه به وضعیتی که امریکا در آن قرار گرفته و وضعیت جنگی کشور، ادامهی حمایت نظامی امریکا از نیروهای ارتش به ویژه در بخش حملههای هوایی بر پاسگاه و پایگاههای طالبان، داعش و القاعده، باید ادامه پیدا کند؛ در حالی که وخیمبودن وضعیت در کشور، باعث شده، فرماندهی کل نیروهای ناتو در افغانستان نیز بر ادامهی همکاری نظامی از دولت افغانستان در برابر طالبان، آمادگی نشان بدهد، رسیدن به این هدف با دیپلماسی فعال ممکن است.
جنرال فرانک کنت مکنزی، فرماندهی نیروهای امریکایی و ناتو در افغانستان، روز یکشنبه -۳ سرطان- به خبرنگاران گفته است که حملههای هوایی امریکا برای پشتیبانی از نیروهای امنیتی-دفاعی افغانستان در چند روز گذشته افزایش یافته و در صورت ادامهی حملههای طالبان، سطح این پشتیبانی نیز افزایش مییابد و در ضمن، او، پیروزی طالبان را نیز ناممکن خوانده است. «نیروهای هوایی امریکا، این توانایی را نگه خواهند داشت تا حملههای هوایی را در افغانستان علیه داعش و القاعده انجام دهند.»
اکنون بر دولت افغانستان است که از این اعلام آمادگی امریکا برای همکاری نظامی، بیشترین بهره را گرفته و در گام دوم، با مستندسازی جنایتهای جنگی طالبان در ولسوالیهایی که تازه تصرف کرده اند، صلح ناپذیری این گروه را برای جهانیان ثابت کرده و افکار عمومی جهان را علیه این گروه بسیج کند و در سوی دیگر، دولت باید از سلیقهگرایی و نگاه قوممحور به قدرت دست کشیده و از همه نیروهای سازنده مربوط به هر قوم، برای مبارزه با وضعیت موجود و آوردن تغییر، استفاده کند؛ تا این گونه بیاعتمادی و نارضایتیای که در نتیجهی عملکرد ضعیف و قوممحور دولت در میان شهروندان شکل گرفته را نیز رفع کند. در غیر این صورت، کشور به پرتگاهی سقوط خواهد کرد که جوانهزدن دوبارهی ارزشهای انسانی در آن، برای همیشه حتا از رویاهای مان محو خواهد شد.