
روز سهشنبه، پس از توضیح ناشیانهای که مجیبالرحمان انصاری در پیوند به حرفهای روز جمعهاش در شبکههای اجتماعی مطرح کرده بود، روزنامهی صبح کابل نوشت این آدم، باید از سوی دولت، بهعنوان کسی که در برابر نظام، افکار عامه را بسیج میکند، مورد پیگرد عدلی و قضایی قرار بگیرد؛ چون عملاً، چیزی که در روز جمعه و پسازآن بهعنوان توضیح حرفهایش در ویدیویی مطرح کرده بود، تأییدی بود بر اندیشهی طالبانی و دیگر گروههای تروریستی؛ اما آنسان که پیداست، حرفهای توضیحی او در ویدیویی اختصاصی، توانست بخشی از افکار عامه را به بیراهه بکشاند و خودش را توجیه کند.
دیروز جمعه -۸ حوت- بار دیگر این اعجوبهی زمان، بر سخنگاه مسجد گازرگاه هرات ایستاده و با لحنی قاطع، میگوید: «علیه این نظام، قیام باید کرد». این شعار مولوی انصاری، از منبری سر داده میشود که نیروهای امنیتی تحت فرمان نظام، برای تأمین امنیت او، سینه سپر کرده و صدها نفر که زیر سایهی نظام زندگی و درآمدشان تضمین شده، بهعنوان مقتدی گوش به سخنهای او سپردهاند.
شاید در حد تقلا، بتوان درباره گفتههای انصاری در جمعهی گذشته، تلاشی به خرج داد و راه چارهای جست که منظور او از حرفهایش، نه براندازی نظام که اعتراض بر نارساییهای نظام بود؛ اما سخنهایش در تاریخ ۸ حوت، به روشنی، همه احتمالات از اهلی بودن این موجود را زیر سوال میبرد و این پرسش را مطرح میکند که چرا حکومت در مورد این مبلغ گروههای تروریستی که آشکارا در پی براندازی نظام است و هزاران نفر مخاطب نیز دارد، تصمیم جدی و روشنی نمیگیرد و او را بهعنوان آسیبرسان منافع ملی محاکمه نمیکند.
آنچه مولوی انصاری دیروز پیش از ادای نماز جمعه برای صدها مقتدیاش به زبان میآورد، نه محکومیت غیرمستقیم نظام و نه تحریک غیرمستقیم علیه نظام است؛ او عملاً مردم را در برابر نظام، بهصورت مستقیم میشوراند و میگوید که «علیه این نظام قیام باید کرد.» صادر شدن چنین فتوایی از طرف عالم دینیای که توانسته با تندرویهایش، خودش را در اندازه تقابل با ارگ ریاستجمهوری برساند و مقابل حرفهایش، سخنگویان ارگ اظهارنظر کنند، میتواند هزاران نفر را از گوشه و کنار افغانستان رویاروی نظام بسیج کند و منجر به کوششی در براندازی نظام باشد.
آنچه مولوی انصاری را به شخصی خطرناک و غیرقابلمهار تبدیل میکند، باوری است که مردم نسبت به جایگاه این امام دینی-مذهبی دارند؛ باوری که او را در جایگاه تصمیمگیرنده بهجای دیگران قرار میدهد و توجیه میکند که هر آنچه او میگوید، حرفی است که خدا و پیامبر گفته و مخالفت با حرفهای او، مخالفت با حرفهای خدا و پیامبر است. چنین امکانی در جامعهی سنتی افغانستان، ناممکن به نظر نمیرسد؛ در چنین امکانی، مجیبالرحمان انصاری، نمایندهی هزاران آدم برشمرده میشود که توانایی خوانش و برداشت از پیام دینی ندارند و هر آنچه او در منبر به زبان میآورد، تبدیل به حرف و باور هزاران آدمی میشود که بهصورت حضوری یا غیرحضوری، مخاطب حرفهای او قرار میگیرند.
در جامعهی سنتیای مانند افغانستان، مورد اعتمادترین باور، دین است و مورد اعتمادترین آدمها، کسانی که خوانشی از دین و مذهب ارایه میکنند. در چنین جامعهای، مجیبالرحمان انصاری، مورد اعتمادترین آدمی است که در مورد فرایندها و وضعیتها اظهارنظر میکند و نظر او، مورد تأیید هزاران نفری قرار میگیرد که نه بر سنجش و تعقل که بر استدلال دیگران تکیه کردهاند.
اظهارات اخیر این امام دینی، نه تقلایی است برای زیر سؤال بردن نظام بهعنوان ساختاری که امکان فساد در آن وجود دارد و نه اظهارنظر علیه کسانی که در رأس نظام قرار دارند؛ او، عملاً علیه نظام موجود بیمهابا میتازد و آن را، ساختاری مینامد که باید علیه آن قیام کرد و آن را برانداخت. اگر نظام حاکم در افغانستان، مدافع جمهوری و ارزشهای آن است، باید در شرایطی که نظام در حد زیادی با آسیبهای مختلف روبهرو است، مقابل افرادی چون مجیب انصاری ایستادگی کرده و او را، مورد پیگرد قرار دهد.
خاموشی مقابل حرفهای مولوی انصاری که نمایندهی هزاران نفر در خوانش متون دینی-مذهبی است، این امکان را فراهم میکند که کسانی زیر سایهی نظام، در پی براندازی نظام فعالیت کنند و بهعنوان عالم دین یا پیشوای مردم، این مخالفت و تلاشهایشان علیه نظام و جریان حاکم را ادامه بدهند و نظام را از درون و توسط کسانی که منافعشان توسط نظام تضمین میشود، به سقوط مواجه کنند.
حرفهای مجیبالرحمان انصاری، در حالی که توسط حکمتیار –قصاب کابل- مورد تأیید قرار میگیرد، میتواند بستری را فراهم کند که در آن، گروههای تروریستی، بهراحتی بتوانند به سربازگیری بپردازند و با استناد به حرفهای این عالم دینی، افرادی را استخدام کنند که به روشهای مختلف، زندگی مردم را به خطر مواجه کنند.
اگر این باور به مردم داده شود که نظام حاکم در افغانستان، نظام غربی و توسط عدهای علیه مردم تحمیل شده، این امکان را فراهم میکند که هزاران آدم بیسواد در افغانستان، با اتکا به حرفهای این عالم دینی، دست به فعالیت علیه نظام بزنند و ارزشهای آن را، به روشهای مختلف در نقاط گوناگون افغانستان با خطر مواجه کنند.
در شرایط فعلی، نیاز است که دولت برای حفظ مشروعیت و اتوریتهی خود تلاش کند و فرصت را برای کسانی مساعد نسازد که افکار عامه را علیه نظام بسیج میکنند. سکوت حکومت در مقابل مولوی انصاری و افرادی چون این، بستری را فراهم خواهد کرد که با توجه به ناکارگی دولت به دلایل مختلف، هزاران آدم را علیه نظام و ارزشهای آن را بسیج کرده و بهصورت خاموشانه، علیه وضع موجود فعالیت کنند؛ فعالیتی که براندازی نظام و ارزشهای آن خواهد انجامید.
صبح کابل