رقابت های شخصی و جناحی کنار گذاشته شود، امر مبارکی ست!
جلسات این روزهای رهبران شیعه و هزاره برای ایجاد یک چتر کلان سیاسی جهت مطالبات مشترک با واکنش های متعدد مثبت و منفی مواجه شده است.
بسیاری از کارشناسان این اقدام را بخشی از مبارزات سیاسی طرفداران جمهوریت و حکومت موقت می دانند.
حمزه واعظی، چهره شناخته شده ادبی افغانستان، در واکنش به این جلسات در فییس بوک خود نوشته است:«در چند هفته ی اخیر، رهبران هزاره در خانه همدیگر جمع می شوند و گزارش ها و عکسهایی منتشر می کنند که گویا تصمیم دارند یک “چتر کلان سیاسی” ایجاد کنند. این نشست ها درآستانه ی تحولات جدید و خطیر و شکل گیری قطب بندی های نظامی ـ سیاسی در کشور، اگر با درک درست از تجربیات بازیگری های پریشان گذشته ودرس آموختن از رقابت های تنگ و ویرانگر شخصی و جناحی باشد، امر مبارکیست. نه تنها برای جامعه ی هزاره، بلکه برای کل افغانستان و تقویت نظام سیاسی موجود در برابر لشکر جرار و مغرور طالبان درعرصه ی تقابل سرنوشت ساز سیاسی ـ نظامی در حال وقوع، حرکت مفید و موثر خواهد بود.
به نوشته واعظی آنچه اما از سنخ شناسی رفتار درون قومی و الگوی تعامل سیاسی این سیاستگران و رهبران درعمل شناخته شده است، توافق برایجاد یک چتر سیاسی کلان را دچار پرسش ها و بی باوری های جدی می سازد و آنچه مبنای این بی باوری، بویژه نسبت به الگوی شخصیت و رفتار رهبران سیاسی می باشد، از درک و تجربه ی چند عامل اساسی ذیل ناشی می شود
1. سطوحِ بشدت متفاوت و متنازع منافع فردی در میان این رهبران
2. درک متناقض و تنگ از کیش شخصیت فردی
3. فهم پریشان از میزان مشارکت در قدرت سیاسی
4. رقابت حریصانه در کسب منابع مشروعیت و امتیازات سیاسی از حلقه ی حکومت
5. گسست فکری ـ ذهنی با نسل جدید سیاستگران.
با این وجود، باید منتظر ماند که برآیند این نشست ها چه محصولی را درعرصه ی عمل نشان خواهد داد.
به نظر می رسد آنچه می تواند این نشست هارا با خوشبینی و نتیجه ی روشن بازتاب دهد، درنظر گرفتن چند فاکتور مهم می باشد:
1. داشتن یک طرح مدون و استراتژیک برای تعریف “چتر سیاسی”: مسأله ی اصلی این است که باید به این پرسش اساسی پاسخ داده شود که آیا این چتر سیاسی به مفهوم ایجاد یک ائتلاف سیاسی می باشد و یا تشکیل یک حزب فراگیر ؟ و یا درجستجوی یک توافق و زبان مشترک برای بیان خواسته های شان در مواجهه با نظام سیاسی، مذاکره با طالبان و نحوه تعامل باسایر نیروهای سیاسی و رهبران قومی افغانستان می باشند؟
2. فراگیر بودن این چتر سیاسی، اساسی ترین ضمانت برای دوام و استحکام توافقات درون قومی و اتخاذ استراتژی کلان سیاسی می باشد. آنچه تا کنون دراین نشست ها دیده می شود غیبت چهره ها و نیروهای شناخته شده و نسبتن موثر سیاسی دراین نشست ها می باشد. از جمله می توان ازاین چهره هاو جریان ها نا برد: محمد اکبری، صادق مدبر، شفق سرپلی و در مجموع جریانی که سابقن زیر چتر کلان سیاسی “پاسداران جهاد” معروف و منسوب بودند و یا دسته های منسوب به جناح های مختلف حرکت اسلامی و همچنین فعالین سیاسی جوان و بویژه نیروهای معروف و منسوب به جنبش روشنایی.
3. تعریف روشن از مفهوم و مصداق” جامعه هزاره” بسیار مهم است. مهمترین تعریفی که می تواند راهگشا، واقع بینانه و مبتنی برمنافع کلان سیاسی ـ فرهنگی باشد، تعریف قوم هزاره از منظر فرهنگی می باشد که علیرغم تلاش بخشی از سادات و قرلباش ها وبیات ها برای کسب هویت مستقل، شمولیت و جلب توافق آن ها در این تعریف هویتی می تواند با تکیه بر تجربه ی حیات مشترک جمعی و تاریخی و سرنوشت سیاسی و اجتماعی مرتبط، این چتر سیاسی را فراختر و با قدرت و اقتدار بیشتری متبلور سازد.
4. حضور و مشارکت رهبران هزاره های اهل سنت و شیعیان اسماعیلیه دراین همایش ها، بسیار مهم و بنیادین می باشد. این حضور نباید سمبلیک و نمایشی تلقی گردد بلکه درچتر سیاسی جدید بعنوان مهمترین رکن رهبری و موثر ترین پایه ی تصمیم گیری به حساب آیند و در امتیازات سیاسی از سهم واقعی برخوردار باشند.