مصاحبه و گزارش

ایران و طالبان

سال ۱۳۷۷ نوجوانی مهاجر بودم که در ایران زندگی می‌کردم. گروه طالبان به شهر مزارشریف حمله کرد. جنایت هولناکی رخ داده بود. جنایتی که هنوز هم ابعاد آن ناشناخته باقی مانده است. خبر کشتار و قتل‌عام مردم مزارشریف به‌زودی به گوش مهاجران در ایران و سایر جهان رسید. ما تا هفته‌ها از خانواده کاکایم خبری نداشتیم. بعدها فهمیدیم که مردان خانواده سه هفته درون چاه خانه‌شان مخفی شده بودند. بوی خون و اجساد رهاشده در سرک‌های شهر را می‌شد تا تهران استشمام کرد.

برای اولین بار عمق وحشت، ترس و ناامیدی را در استخوانم و صورت هزاران مهاجر افغان ساکن ایران می‌دیدم. حادثه شهر مزارشریف جدای از ابعاد ضدانسانی و حقوق بشری آن از این جهت که هشت دیپلمات و یک خبرنگار ایرانی در آن کشته شده بود ابعاد رسانه‌ای گسترده‌‌ای در ایران پیدا کرد. رسانه‌های ایران و جهان، جنایت هولناکی را که طالبان در شهر مزارشریف رقم زده بودند، پوشش گسترده‌ای دادند.

وضعیت دشواری در ایران به‌وجود آمده بود. ابعاد فاجعه مشخص نبود. نسل‌کشی، نقض قوانین جنگ، تصفیه ‌نژادی، مهم‌ترین کلیدواژه‌هایی بود که در آن روزها تکرار می‌شد. جمهوری اسلامی ایران گیج و سردرگم شده بود. در یک اقدام فوری، شورای عالی امنیت ملی ایران، حمله به طالبان را تصویب کرد و ارتش این کشور در مرزهای شرقی آماده حمله به این گروه در افغانستان شد. ایران و گروه طالبان در آستانه جنگ قرار گرفتند. هزاران سرباز ایرانی در حاشیه مرزهای شرقی ایران برای حمله به گروه طالبان آماده شدند. اگر درایت رهبر جمهوری اسلامی ایران و برخی شخصیت‌های دیگر این کشور نبود، وضعیت ایران و افغانستان اکنون گونه‌ای دیگر بود.

سیاست‌های ایران، تعدد بازیگران و تصمیم‌گیرندگان

ایران در طول چند دهه‌ی گذشته به دقت تحولات افغانستان را دنبال کرده است. و همیشه تلاش کرده نقش فعال را در تحولات افغانستان بازی کند. بر این اساس، این کشور منافعی را برای خود در افغانستان متصور است و نگرانی‌هایی نیز دارد. «اختلاف بر سر حق ‌آب رودخانه هلمند»، «مهاجران افغان در ایران»، «نگرانی‌های امنیتی این کشور در مرزهای مشترک با افغانستان»، «حضور نیروهای امریکایی در افغانستان»، «جنگ نیابتی این کشور با عربستان سعودی در افغانستان»، «صدور انقلاب»، «منافع اقتصادی این کشور در افغانستان»، «مواد مخدر»، «قاچاق‌ انسان و مهاجرت غیرقانونی» و «تروریسم و طالبان» مهم‌ترین مسائلی است که ایران راجع به آن احساس نگرانی می‌کند.

با وجود این، ایران نتوانست جایگاهی را که مورد انتظارش است در تحولات افغانستان به‌دست آورد. مهم‌ترین عامل در این عرصه، حضور امریکا در افغانستان و تضاد منافع با این کشور است. امریکا در طول دو دهه گذشته قدرتمندترین کشوری بوده که در تحولات سیاسی افغانستان نقش داشته است. سیاست‌های امریکا در قبال ایران و هژمونی گسترده‌ی این کشور در منطقه و جهان مهم‌ترین عامل نفوذ ایران در افغانستان بوده است.

دلیل دیگری که ایران نتوانسته جایگاه خود را در تحولات افغانستان کسب کند، بازیگران مختلف و تعدد تصمیم‌گیرندگان سیاست خارجی این کشور در قبال افغانستان بوده است. این مسأله موجب شد که تصمیم‌گیرندگان سیاست‌خارجی ایران همیشه دچار نوعی تضاد در شناخت، تعریف منافع و اجماع بر سر مسأله افغانستان باشند. به‌دلیل ماهیت ایدئولوژیک سیاست‌ها و اهداف ایران بعد از انقلاب در قبال افغانستان، این کشور همیشه چند گام عقب‌تر از رقبای منطقه‌ای‌اش مثل پاکستان قرار گرفته است. این مسأله باعث شد که ایران خیلی دیرتر از رقبای منطقه‌ای‌اش به تعمیق سیاست‌ها و برنامه‌هایش در افغانستان بپردازد.

ایده صدور انقلاب توسط ایران، سال‌ها به‌عنوان یک استراتژی مهم به اساس مداخله جمهوری اسلامی ایران در افغانستان و سایر کشورها مطرح بوده است. این ایده بیشتر از جانب طیف محافظه‌کار و سنتی – مذهبی در افغانستان و سایر جوامع دنبال شده است. بر این اساس یک عده در برخی شهرهای افغانستان هر ساله کارنوال روز قدس و حمایت از فلسطین را ایجاد کردند. نمایشی که در سال‌های اخیر به‌دلیل ناهمگونی آن با جامعه افغانستان، کمرنگ شد و با تغییر استراتژی‌های جمهوری اسلامی در افغانستان از اولویت خارج شد. در سال‌های اخیر این ایده جای خود را به منافع و رویکرد‌های جدید جمهوری اسلامی در قبال افغانستان داده است. امریکا‌ستیزی، رقابت‌های منطقه‌ای با کشورهای همسایه به‌خصوص عربستان، خطر داعش و تروریسم، مسأله آب و رودخانه هلمند از جمله مواردی است که ایده صدور انقلاب را کمی کمرنگ‌تر کرده‌ است. استراتژی‌های تازه، رویکردهایی است که متأثر از نهادهای امنیتی–نظامی این کشور در افغانستان دنبال می‌شود.

رابطه پرفراز و نشیب ایران و طالبان

جواد ظریف، وزیر امور خارجه ایران در گفت‌وگویی که روز دوشنبه، ۱ جدی ۱۳۹۹ با یکی از شبکه‌های داخلی افغانستان داشت به تشریح مواضع جمهوری اسلامی در قبال طالبان پرداخت. او گفت: «جمهوری اسلامی ایران بر این باور است که دو واقعیت در افغانستان وجود دارد؛ طالب یک واقعیت است. اما آنچه که در ۱۹ سال گذشته در افغانستان اتفاق افتاده، دستاوردهایی که مردم افغانستان دارند، دموکراسی، حقوق اقلیت‌ها، حقوق زنان این‌ها هم واقعیت است. این‌که طالب بگوید آينده‌ی افغانستان را من تعیین می‌کنم، نمی‌تواند بدون در نظرگرفتن واقعیتی که در ۲۰ سال گذشته در افغانستان اتفاق افتاده است، چنین ادعایی کند.». همچنین او اضافه کرد که «طالب اقدامات تروریستی بسیاری انجام داده است. این‌که طالب یک گروه تروریستی هست یا نه؟! در قوانین ما هنوز طالبان را از گروه تروریستی خارج نکردیم.»

جواد ظریف این صحبت را در حالی انجام می‌دهد که به‌تازگی هیأت طالبان با سفیر این کشور در دوحه ملاقات کردند. اجندای این ملاقات، تبریک انتصاب سفیر جدید ایران در دوحه از سوی طالبان و محکومیت ترور محسن فخری‌زاده است. از سوی دیگر، ذبیح‌الله مجاهد، سخن‌گوی طالبان، صحبت‌های وزیر امور خارجه ایران را «دخالت آشکار این کشور در امور داخلی افغانستان، غیرمسئولانه و ناشی از ناآگاهی وی» تعبیر کرد.

روابط تهران و طالبان از بدو به‌وجودآمدن این گروه، فراز و فرودهای بسیاری داشته است. زمانی که طالبان در سال ۱۹۹۶ به قدرت رسید، ایران جزء کشورهایی بود که حاکمیت این گروه را به رسمیت نشناخت. ایران برخلاف رقبای منطقه‌ای خود مشروعیت این گروه را رسمیت نداد و در یک چرخش استراتژیک از جبهه شمال که در آن زمان مورد پشتیبانی امریکا و سایر کشورهای هم‌پیمان با امریکا بود حمایت کرد. با قدرت‌یافتن طالبان در افغانستان و تغییر و تحولات سیاسی در منطقه، مسیر سیاست خارجی ایران نیز تغییر کرد. ایران از رویکرد سنتی خود یعنی صدور انقلاب، کمی فاصله گرفت و سیاست خارجی خود را براساس واقعیت‌های جدید افغانستان بازتعریف کرد.

مقامات امریکایی و افغان، بارها از حمایت گسترده ایران از طالبان، تجهیز و آموزش این گروه خبر دادند. نشریه‌ی تایمز در دوم جولای سال ۲۰۱۷ گزارش مفصلی را درباره رابطه پنهانی ایران و طالبان منتشر کرد. در این گزارش آمده بود که سپاه پاسداران ایران در شهرهای کرمانشاه، زاهدان و مشهد به آموزش جنگ‌جویان طالبان می‌پردازد. هدف از آموزش این نیروها به گفته تایمز، تجهیز طالبان و آماده‌سازی آنان برای جنگیدن با نیروهای امریکایی و داعش بوده است. این در حالی بود که روزنامه وال‌استریت ژورنال قبل از آن مدعی شده بود که سپاه قدس ایران برای ارسال راکت‌های زمین‌به‌هوا با گروه طالبان به توافقاتی دست پیدا کرده است.

دولت ایران این ادعاها را همیشه رد کرد و آن‌ها را بی‌اساس خواند. اما حقیقت این است که ماه همیشه پشت ابر باقی نمی‌ماند. در سال ۲۰۱۶ زمانی که ملا اخترمحمد منصور، رهبر پیشین طالبان از ایران به پاکستان برمی‌گشت، مورد حمله پهبادهای امریکایی قرار گرفت و کشته شد. باراک اوباما شخصا دستور حمله هوایی را صادر کرده بود. پس از آن‌که هویت او تأیید شد. این پرسش به‌وجود آمد که او در ایران چه می‌کرده؟ وزارت امور خارجه ایران از حضور رهبر طالبان در ایران، اظهار بی‌اطلاعی کرد، اما پایگاه خبری جهان‌نیوز، از تحرک دیپلماسی پنهان تهران خبر داد. این خبرگزاری نوشت که ملا منصور، نزدیک به دو ماه در ایران بوده و با مقامات مختلف ایرانی دیدار و گفت‌وگو داشته است.

در سال‌های اخیر رقابت عجیبی میان کشورها و گروه‌ها مختلف برای گفت‌وگو با طالبان ایجاد شده است. همچنین در معادلات منطقه‌ای و بین‌المللی و تحولات افغانستان نیز تغییرات مهمی به‌وجود آمده است. افراط‌گرایی و خطر تروریسم، منشأ بسیاری از این تغییرات بوده است. ایران نیز از این قافله عقب نماند و تلاش‌های گسترده‌ای را برای گفت‌وگو با طالبان انجام داد. تلاش‌هایی که از چشم مردم، رسانه‌ها و شبکه‌های استخباراتی افغانستان و جهان پنهان نماند. و دیپلماسی پنهان تهران، آهسته‌آهسته به دیپلماسی آشکار و پویا تبدیل شد.

در سال‌های اخیر، ایران از سیاست انکار و حاشا درباره ارتباط خود با طالبان دست کشید و عملا از آن سخن گفت. اواخر ماه سپتامبر یک هیأت از گروه طالبان به رهبری ملا عبدالسلام حنفی، معاون دفتر سیاسی طالبان به همراه چهار نفر دیگر به تهران سفر کردند و در این دیدار با مقامات ایرانی گفت‌وگو کردند. همچنین در ۲۷ نوامبر سال ۲۰۱۹ ملا عبدالغنی برادر، رییس دفتر سیاسی طالبان به تهران سفر کرد و با وزیر خارجه ایران دیدار و گفت‌وگو داشت. در تازه‌ترین رویداد، وزیر امور خارجه ایران در گفت‌وگویی که روز دوشنبه ۱ جدی ۱۳۹۹ با یکی از رسانه‌های افغانستان داشت، تأکید کرد که ایران همچون بسیاری از کشورها با طالبان ارتباط دارد و آن را ضرورت و مبتنی بر منافع کشورش دانست.

نقش ایران در معادلات صلح و نگرانی‌های مردم افغانستان

وزارت خارجه‌ی ایران در واکنش به امضای توافق‌نامه‌ی صلح میان امریکا و گروه طالبان، گفت که امریکا جایگاه حقوقی برای امضای قرارداد صلح یا تعیین تکلیف در مورد آینده‌ی افغانستان را ندارد. در این اعلامیه همچنان گفته شد که ایران از هر تحولی که به صلح و ثبات در افغانستان منجر شود، استقبال و در عین حال از تلاش‌هایی که در راستای تأمین صلح در افغانستان تحت رهبری و مالکیت افغان‌ها انجام شود، حمایت می‌کند.

ایران همسایه غربی افغانستان است. این کشور در بخش شرقی خود ۹۴۵ کیلومتر مرز مشترک با افغانستان دارد. سال‌ها میزبان چند میلیون مهاجر افغان در خاک خود بوده است. به‌نحوی از حوادث و تحولات افغانستان متأثر شده است. بر این اساس به خود حق می‌دهد که نگران آینده منافع خود در افغانستان باشد. ایران همواره تلاش کرده است که اقتدار و مؤثریتش را در افغانستان تثبیت کند. در کنفرانس بن از ساختار جدید پساطالبانی حمایت کرد. اما به‌دلیل نفوذ امریکا در افغانستان و تضاد منافع این کشور با عربستان سعودی در افغانستان به پیمانه‌ای که خواست ایران بود، نتوانست در فضای جدید افغانستان نقش‌آفرینی کند. ایران هیچ‌وقت از این وضعیت راضی نبوده و به صراحت از ادامه حضور امریکا در افغانستان ابراز نگرانی کرده است.

به باور بسیاری از تحلیل‌گران سیاسی و امنیتی افغانستان، دلیل گرایش ایران به سمت طالبان، استفاده از این گروه برای تهدید منافع امریکا در افغانستان بوده است. این سیاست، دلیل معنا‌دار بازی دوگانه ایران با دولت افغانستان و رابطه آن با طالبان بوده است. مشکلات تاریخی رابطه ایران و امریکا، همیشه مانع جدی‌ِ نقش‌آفرینی ایران در منطقه و افغانستان بوده است. این در حالی است که کارشناسان مسائل سیاسی افغانستان معتقدند، این کشور به‌دلیل اشتراکات تاریخی و فرهنگی‌اش با افغانستان و نقش همسایگی‌، می‌تواند در به‌وجودآمدن صلح پایدار در افغانستان، سهم اساسی داشته باشد. مردم افغانستان نیز نگران ماجراجویی‌های ایران در منطقه و افغانستان، جنگ نیابتی این کشور با عربستان و امریکا در افغانستان می‌باشند. نگران این‌که اگر صلحی به‌وجود بیاید، ماجراجویی‌های ایران آن را با تهدید مواجه نکند.

اطلاعات روز

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا