حکمتیار با لغو مراسم سالگرد داکتر نجیب به دنبال چیست؟
از میان حاکمانی که بعد از سقوط داوود خان توسط کمونیستهای افغانستان بر سر کار آمدند، نجیب الله احمدزی آخرین رئیس جمهور دوران قبل از مجاهدین، شخصیت چند وجهی و قابل تاملی دارد. اگر به خاطره جمعی مردم افغانستان مراجعه کنیم، به طور عموم کودتای کمونیست ها در کشور را عامل اصلی بدبختی کشور و به میان آمدن وضعیت فعلی می دانند. نگاه مردم به حاکمانی چون ترهکی، امین و ببرک کارمل یکسره منفی و همراه با نارضایتی است. اما وقتی سخن از داکتر نجیبالله به میان میآید، دیدگاهها متفاوت شده و عدهای او را شریک جنایات کمونیست ها می دانند و بخش دیگر مردم او را قهرمان می پندارند. اغلب مردم افغانستان دوران سلطه کمونیستها را دوران اختناق و سرکوب مردم توسط نیروهای بدنام خاد می دانند که از قضا نجیب الله احمدزی هم زمانی رئیس این نهاد خوفناک دولتی بود. اما با پیروزی مجاهدین و به دنبال آن جنگ خانمانسوز داخلی و روی دادن اتفاقات به مراتب وحشتناکتر از دوران نجیب، تیر امید مردم به سنگ خورده و با دیدن اعمال مجاهدین، به نوعی نگاههای مردم را در قبال کمونیستها دچار تغییر کرد.
در حقیقت مردم ما با دیدن وضعیت بدتری که مجاهدین ایجاد کردند، نگاههایشان به وضعیت بد قبل از مجاهدین تلطیف شده و زندگی در دوران نجیبالله را به مراتب بهتر از وضعیت پسا کمونیسم می دانستند. عامل دیگر محبوبیت نجیب در میان قشر جوان کشور، سخنرانیهای مصلحتجویانه اواخر دوران حکومت او و پیشبینی های دقیقی بود که در مورد آینده مجاهدین و آغاز هرج و مرج در کشور انجام داد و اتفاقا اغلب آن پیشبینی ها درست از آب در آمدند. نجیبالله اگر در میان یک نسل پیشتر افغانستان محبوبیتی نداشته باشد، برای نسل جدید افغانستان که بعد از سطه کمونیستها و در اوج وحشت و خشونت در کشور به دنیا آمده اند، چهره متفاوتی است. شنیدن سخنان ملیگرایانه نجیب، ترک نکردن خاک افغانستان و در آخر کشته شدنش توسط طالبان به نمایندگی از پاکستان، از او چهرۀ وطنپرست و قهرمانی به نمایش می گذارد. از این رو شخصیت و محبوبیت نجیبالله احمدزی وجه خاکستری ندارد و او یا مخالفان سرسخت دارد یا طرفداران مشتاق. جوانان عموما هواخواه او اند و نسل
پیشین کشور هم در حمایت و تنفر از او یک دست نیستند.
با توجه به اینکه اکثر جمعیت کشور را نسل جوان تشکیل میدهند، اخیرا دولت اشرف غنی در صدد بهره برداری از این موضوع برای جلب محبوبیت بر آمده و محب الله محب مشاور امنیتی رئیس جمهور بر قبر نجیب ادای احترام کرده و دولت برنامهای برای بزرگداشت از سالروز کشته شدن نجیب در کابل تدارک دیده بود که با مخالفت برخی از مجاهدین سابق روبرو شده و مراسم برگزار نشد.
جدیترین مخالفتها از سوی گلبدین حکمتیار رهبر حزب اسلامی و طرفداران او انجام شد. هزاران تن اطرفداران حکمتیار با ریختن در خیابانهای کابل و بستن مسیر تالار لویه جرگه، عملا مانع انجام این بزرگداشت شدند. لغو مراسم را می توان از معدود دستاوردها و پیروزی های سیاسی اخیر حکمتیار دانست. او از رهبرانی است که سیاستهای ناکام و جنجالی زیادی را در طول دوران مبارزات سیاسی خود به نمایش گذاشته است. گلبدین حکمتیار فعالیت های سیاسی اش را از دوران داوود خان و زمانی که دانشجوی دانشکده مهندسی دانشگاه کابل بود، آغاز کرده ولی بعدا مجبور شد تا همراه با دیگر سران مجاهدین به پاکستان بگریزد. در دوران جهاد علیه شوروی، رهبر حزب اسلامی و پرقدرت ترین جریان سیاسی نظامی کشور بود و بیشترین حمایت را در مقابل نیروهای کمونیست ازسوی کشورهای غربی و عربی دریافت می کرد. بعد از روی کار آمدن مجاهدین، حکمتیار بازهم علم مخالفت برداشت و با موشک باران کابل، ویرانی های زیادی را بهبار آورد. با رویکار آمدن طالبان، از اهمیت حزب اسلامی و جایگاه سیاسی نظامی حکمتیار به سرعت کاسته شده و اغلب نیروهای او جذب بدنه طالبان شدند. گلبدین حکمتیار به ناچار به تبعیدی خودخواسته تن داد و به ایران پناه برد سالها در تهران زندگی کرد. بعد از حمله آمریکا به افغانستان، او با اعلام حمایت از طالبان، از ایران خارج شد و در صف مخالفین مسلح دولت درآمد. تا اینکه بعد از مدتی اختفا، با امضای توافقنامهای با دولت غنی، دست از مخالفت مسلحانه با دولت کشیده و به کابل آمد.
دوران زندگی سیاسی حکمتیار همیشه مخالفت با دولتهای حاکم بوده و هیچگاه نتوانسته است که جایگاه تثیبت شده و مشخصی را در حکومتها داشته باشد. او برای رسیدن به قدرت به هر چیزی چنگ می زند. گاهی با اظهار نظرهای قومگرایانه و پوپولیستی در صدد جذب هوادار از میان ناسیولیستهای افغانستان است. بعضی اوقات در صدد بهرهبرداری از تفاوتهای مذهبی کشور و دامن زدن به آن است تا بلکه بتواند باعث جذب هوادار از این طریق گردد. او با وجودی که رشته مهندسی در دانشگاه را نیمهکاره رها کرده است، اما با تعجب، بدون آموزش در مدارس دینی و فراگیری زبان عربی، تفسیر قرآن هم نوشته است! این موضوع به خوبی نشان می دهد که حکمتیار چگونه به دنبال فرصتی است تا از هر طریق ممکن ، خود را مطرح کرده و در پیش چشم مردم مسلمان افغانستان، جایگاه از دست رفته اش را دوباره احیا کند. در لابلای واکنش های سیاسی او، گاهی به اکتهای وطنپرستانه و رفتارهای ملی گرایانه هم بر می خوریم که بسته به وضعیت و جو حاکم بر کشور، از خود بروز میدهد تا بلکه از این طریق هم خود را مطرح کند.
مخالفت با برگزاری بزرگداشت از سالروز کشته شدن داکتر نجیبالله احمدزی از سوی حکمتیار بدون شک ریشه در همین تفکر دارد. او با ایجاد هیاهو در صدد جلب توجه مردم به خویشتن و به نمایش گذاشتن چهره جهادی و وفادار به ارمانهای جهاد مردم افغانستان است. از سوی دیگر، رهبر حزب اسلامی افغانستان می خواهد به حکومت و کشورهای جهان هم نشان بدهد که او و طرفدارانش به رفتارهای مدنی و مسالمت آمیز و نمایش مخالفت خود با دولت حاکم با راهپیمایی و پرهیز از خشونت پایبند است و حضور در خیابانها را بر حضور در سنگر و کوهها ترجیح داده است. عامل سوم، نشان دادن تعداد طرفدارانش در کشور و نمایش وزنه سیاسی و قدرت نفوذ خود در میان مردم به حکومت و جهانیان است. این سه نکته می تواند توضیح دهد که چرا حکمتیار از طرفدارانش خواسته که به خیابان بیاید.
گلبدین حکمتیار هیچ گاه مخالف برگزاری بزرگداشت از داکتر نجیب الله به خاطر عملکرد خشن کمونیستها در کشور نمی تواند باشد. زیرا چه همه مردم افغانستان می دانند که تعداد شهروندانی که در موشک باران کور کابل از سوی حکمتیار کشته شده و ظلم و ستمی که از سوی او و دیگر همقطارانش بر مردم رفته است، اگر بیشتر از قربانیان دوران حکومت نجیب نباشد، به هیچ وجه کمتر نیست.
خامه پرس