سرور دانش، معاون دوم ریاستجمهوری، به محافظهکاری، انفعال و سُستی معروف است. باور عمومی این است که دانش به خاطر نرمخویی و فرمانبرداری بیقیدوشرط دوبار به معاونیت ریاستجمهوری برگزیده شده است. دانش در نقش یک مأمور گوش به فرمان رییسجمهور غنی، شش سال در حکومت وحدت ملی انجام وظیفه کرد. دانش از حزب وحدت اسلامی افغانستان به معاونیت ریاست جمهوری معرفی شد. او پس از قرارگرفتن در سکوی معاونیت، راهش را از محمد کریم خلیلی جدا کرد و در نقش رهبر حزب وحدت و نمایندگی تمام اختیار جامعۀ اهل تشیع و هزارههای افغانستان قرار گرفت. رهبر سنتی اهل تشیع، همواره از دانش به خاطر ناتوانی در نمایندگی از هزارهها و گرفتن حق آنها شکایت کردهاند، اما این انتقادها هیچ تغییری را در روش و کنش سیاسی دانش به بار نیاورد. دانش در نقش مأمور معذور رییسجمهوری سرگرم تهیه و تدوین قوانین و طرزالعملها و مقررههای دولتی بود. انتقاد جامعۀ اهل تشیع این بود که دانش در تصمیمگیریهای کلان کشور و پالیسیسازی نقش ندارد و در نشستها و جلسات عمدۀ سیاسی و رهبری غایب است. این انتقادها تا انتخابات ریاستجمهوری ادامه یافت، اما دانش خاموش بود تا اینکه باردیگر به معاونیت دوم ریاستجمهوری برگزیده شد. سرور دانش به محض احراز کرسی معاونیت دوم ریاستجمهوری لب به شکایت گشود و از تبعیض، نابرابری و بیعدالتی در ادارهها شکایت کرد. او در روزهای پیش در جلسهیی گفت که پدیده شوم قومگرایی، “خُلق مردم افغانستان را تنگ و اخلاق اداره را فاسد” کرده است.
وی با اشاره به نفوذ گرایشهای قومی در سطوح مختلف جامعه و ادارات دولتی گفت: «نفرت پراکنیهای قومی و زبانی، وحدت ملی و امنیت ملی ما را به خطر انداخته است.»
در آخرین بار در حضور رییسجمهوری و رهبری حکومت در بامیان با تشریح تفاوت امارت و جمهوریت گفت: امارت نظامی است متکی بر اراده یک فرد و بدون رأی و حتی بدون رضایت عامه مردم. این نظام با یک نظام کاملا استبدادی و دیکتاتوری هیچ فرقی ندارد. نظام طالبانی با سلطنت سدوزایی و محمدزایی که به نام امارت و یا سلطنت از ۱۷۴۷ (۱۱۲۶ش) تا ۱۹۷۸ (۱۳۵۷ش) به مدت بیش از ۲۳۰ سال بر افغانستان حکومت کردند، از نگاه روح و محتوا هیچ تفاوتی ندارد. در آن نظامها هم یک گروهی کوچک از یک قبیله به صورت موروثی و با استبداد و دیکتاتوری بر افغانستان حکومت کردند، در نظام امارت نیز حکومت یک یک فرد به طور مادام العمر بر سرنوشت یک ملت مطرح است، بدون رعایت حقوق اساسی شهروندان و آزادی های عمومی و حتی قانون اساسی. نظام امارت یک نظام فراقانونی، نامحدود و مطلقه است.»
این اظهارات خشم فعالان سیاسی پشتون را برانگیخته است. پشتونها میپندارند که دانش در جایگاه یک مقام بلندپایۀ دولتی، به حاکمیت تاریخی پشتونها تعرض و توهین کرده است.
عمرزاخیلوال سفیر پیشین افغانستان در اسلامآباد با استناد به تاریخ غبار دربارۀ احمدشاه درانی، بنیانگذار افغانستان، گفته است که اظهارات دانش در بامیان نه تنها دور از واقعیت است، بلکه توهین آشکار به اقوام و شخصیتهای تاریخی کشور میباشد.
غفور لیوال سفیر افغانستان در ایران گفت که توهین به ارزشها، هویت و تاریخ یک ملت غمانگیز است.
اما علی محمدی مشاور پیشین ریاست جمهوری، معتقد است که این اظهارات از اشرف غنی است که از زبان دانش بیرون شده است.
علی محمدی نوشت: «هرچند گروه بزرگی از کاربران شبکههای اجتماعی به ویژه جوانان پشتو زبان، سخنان جناب آقای سرور دانش را توهین به بنیانگذار افغانستان و امیران پیشین از ۱۷۴۷ تا ۱۹۷۸ تلقی نموده برخی نسبت به آن، واکنش تندی نشان داده اند. اما به نظر میرسد اشرفغنی با مهارت و تردستی، از زبان سرور دانش آنهم در بامیان، سخن گفته است. این سخن در اصل از دانش نیست، از رییس اوست و مدتی پیش، خود به بیان دیگر همین سخن را گفته بود. او بلندپروازانه، به بهانه و زیر عنوان جمهوریت در مقابل امارت طالبانی، برای خود و گروه قومی خود(غلجایی) در برابر تاریخ ۲۵۰ ساله درانی، تاریخ سازی میکند. او با این شگرد، از یکسو تمام امرا و شاهان درانی به شمول احمدشاه ابدالی؛ بنیانگذار افغانستان و شاه امانالله نوگرا را مستبد معرفی میکند اما رندانه با بلندکردن این صدا در بامیان و از زبان معاون دوم خود، همانند امانالله در صدد جلب حمایت مردم هزاره است. تاریخ ممکن است تکرار شود اما شاه امانالله در کار نیست تا هزاره در حمایت او قیام کند!»