طالبان قصد دارند مسیر مذاکرات را از سیاست به شریعت تغییر دهند
محمد محقق، رهبر حزب وحدت اسلامی مردم افغانستان و معاون دوم ریاست اجرائیه پیشین، در واکنش به این مسئله که؛ «موضوعات مورد اختلاف در جریان مذاکرات بر بنیاد فقه حنفی حل شود»، انتقاد نمود و گفت؛ «وقتی ما در افغانستان قضیه شیعه و سنی را حل نکنیم، قضیه زبانها را حل نکنیم، به دیگر کشورهای منطقه الگو شده نمیتوانیم.» وی در ادامهی سخنرانیاش گفت:« مردم افغانستان بیش از هر زمانی به وحدت و یکپارچگی نیاز دارد. دو طرف مذاکره نباید خواستهای شخصی خود را مطرح کنند و روی برخی از کلمهها که با سرنوشت جمعی بستگی ندارد، زیاد تأکید نکنند.»
آقای محقق که روز جمعه (۲۸ سنبله) در مراسم یادبود از نهمین سالگرد کشتهشدن برهان الدین ربانی، رهبر فقید حزب جمعیت اسلامی و رییس پیشین شورای عالی صلح صحبت میکرد، در رابطه با مسئله مذهب گفت؛ «به رسمیت شناختن هویتها چیزی است که افغانستان حالا به آن دست یافته است. ما همدیگر را قبول کردیم، اقوام، زبانها، مذاهب، همه در قانون اساسی افغانستان همدیگر را پذیرفتیم، نباید حساب را از سر گیریم.» محقق در حالی از پذیرش تفاوتهای قومی و مذهبی در افغانستان حرف میزند که به نظر میرسد گروه طالبان همچون گذشته با استفاده از تفاوتهای قومی و مذهبی موجود، به دنبال عمیقتر ساختن شکافهای قومی و مذهبی در افغانستان هستند و تلاش میکنند تا جریان مذکرات صلح بینالافغانی را از سیاست به شریعت تغییر مسیر بدهند.
«هنوز زود است که در مورد فقه جعفری در مذاکرات صحبت کنیم»
در روزهای اخیر برخی از گزارشگران نوشته اند؛ «فقه جعفرى در مذاکرات دوحه جنجالى خواهد بود. در ماده هشتم طرزالعمل مذاکرات آمده، موضوعات اختلافى دینى از سوى عالمان هر دو طرف با درنظرداشت (حقوق اهل تشیع و رفع تبعیض) بر بنیاد فقه حنفى حل شود. اما طالبان تنها با درج واژه احترام به اقلیتهاى مذهبى تأکید دارند.» چنانچه در روز افتتاحیه نشست مذاکرات صلح بینالافغانی، ملا برادر گفته بود «ما میخواهیم گفتگوها بر پایه اسلام و دستورات اسلام به پیش برود.» برادر مشخص نگفته بود منظور او از کدام اسلام است، چرا که اسلام در تقسیمات مذهبی عبارت از خوانشهای متفاوت است، که یکی از این خوانشها مذهب شیعه میباشد. پیروان مذهب شیعه در افغانستان درصد زیادی را تشکیل میدهند و بخشی از جامعهی چند مذهبی و چند قومی افغانستان به حساب میروند. اما به نظر میرسد که اکنون در جریان مذاکرات صلح، طالبان تصمیم ندارند دیدگاه اهل تشیع را در موارد مورد اختلاف بشنوند.
با اینحال، از یکی از اعضای هیأت مذاکرهکننده حکومت در قطر، پرسیده شد بحث بنیادیبودن فقه حنفی در جریان مذاکرات چقدر مهم است و آیا حذف فقه جعفری در جریان مذاکرات بینالافغانی، به معنای حذف این مذهب از مناسبات قدرت پس از صلح با طالبان است؟ و نمایندگان اهل تشیع در این باره چه دیدگاهی دارند؟ اما این عضو هیأت مذاکره از پاسخ دادن به سوالها طفره رفت و گفت «هنوز زود است که روی این موضوع صحبت کنیم. رسانهیی ساختن چنین موضوع به صلاح نیست. بحث بر سر اینکه فقه جعفری در جریان مذاکرات یکی از بنیادهای مذاکره باشد، بایستی روی آن مذاکره صورت بگیرد. اینکه فقه جعفری یکی از بنیادها در گفتگوهای صلح باشد مهم و حیاتی است، اما نسبت به موضوعات دیگر جزئی است. با اینحال باید روی آن مذاکره صورت بگیرد و هنوز زود است که در مورد آن صحبت کنیم.»
«طرح معیار فقهی در جریان مذاکرات یک تاکتیک از سوی طالبان است»
با آنکه در گزارشهای اولیه به نظر میرسد که طرح معیار یا بنیاد فقه حنفی با درنظرداشت حقوق اهل تشیع در جریان مذاکرات برای حل اختلافات، از سوی هیأت مذاکرهکننده حکومت مطرح شده و طالبان با این یادآوری فقه جعفری مخالفت کرده اند، اما دیدگاه برخی از افرادی نزدیک به حکومت برخلاف آن است. سالم حسنی، مشاور فرهنگی رییس جمهور غنی و یکی از علمای دینی شیعه معتقد است «این طرح حسابشده و خطرناک است که طالبان آن را مطرح کرده اند. اگر هیأت مذاکرهکننده و حکومت افغانستان میخواهند که از ارزشهای نظام دفاع بکنند، باید این معیار را از دستورالعمل مذاکرات بردارند، بهخاطریکه این معیار یک چاهی است که آنسویش ناپیدا است.»
آقای حسنی باور دارد یک نوع گمراه ساختن جریان مذاکرات صلح بین الافغانی از سوی طالبان است تا با طرح مباحث چالشبرانگیز مذهبی، مسیر مذاکرات را از سیاست به شریعت تغییر بدهد، در حالیکه منازعه در افغانستان سیاسی بوده و مشکل چگونگی مواجهه با قدرت است. وی به خبرنامه گفت: «به باور من اصل طرح گنجاندن گزینهی از سوی طالبان به منظور به دام انداختن و به چالش کشیدن تمامی ارزشهای مدنی و انسانی که در قانون اساسی یا نظام سیاسی وجود دارد، میباشد. به نظر من مذهب در اینجا بحث ثانویه است، ارزش اولیه را ندارد. در واقع این یک تاکتیک از سوی طالبان است که اگر فقه در مجموع، چه جعفری باشد یا حنفی، به عنوان معیار و فصلالخطاب اختلافات در جریان مذاکرات مطرح شد، اینجا در حقیقت همهی ارزشهای مدنی و سیاسی زیرسوال میرود. و پیامد دیگر آن این است که در واقع بحث سیاسی یا مذاکرات را از حوزه سیاست و مناسبات قدرت به حوزه دین و شریعت منتقل میکند، که در این صورت هشتاد درصد از اعضای هیأت مذاکرهکننده حکومت عملاً غیرفعال میشوند. جز چند نفر معدود که مقداری بر مبانی فقهی و شرعی اهل سنت یا فقه حنفی آشنایی دارند، باقی اعضای هیأت مذاکرهکننده حکومت دست شان خالی شده و از صحنهی مذاکره دور میشوند. بنابراین، این یک تاکتیک از سوی طالبان است.» با اینحال، باید دید که هیأت مذاکرهکننده بر سر این مسئله چگونه به تفاهم میرسند و مسیر مذاکرات بینالافغانی را چگونه در درون منازعات مذهبی میگذراند و به امر واقع که همانا تقسیم قدرت سیاسی است، معطوف میسازد.