روسیه، از متحد عملیاتی امریکا تا حامی طالبان!
طی یکی از شدیدترین دورههای درگیری در شمال افغانستان، درحالیکه طالبان به پیروزیهایی دست مییافتند که از آغاز این جنگ از آنها دریغ شده بود، فرمانده ارشد نیروهایی امریکایی سوءظنی را علنی کرد که سالها ایالات متحده را آزار میداد: اینکه روسیه به شورشیان کمک میکند.
در سال 2017، زمانی که این اتهام مطرح شد، شایعاتی در محافل دیپلماتیک کابل وجود داشت که عینک شببین و مهمات ضدزره از جمله کمکهای روسیه به شورشیان است.
با اینحال جنرال «جان نیکلسون»، فرمانده وقت نیروهای امریکایی در افغانستان، شواهد و مدارک قطعی در این مورد ارائه نداد و این حاکی از گیجکننده و پیچیدهشدن میدان جنگ در زمانی بود که سه مخالف دیرینه ــ طالبان، روسیه و ایران ــ با هم توافق کرده بودند که منافع مشترکشان در خروج امریکاییها از افغانستان نهفته است. در هزارتوی فساد، پول و مداخلات بیرونی در افغانستان، تشخیص اینکه کی چه میکرد، کار راحتی نبود.
یک سال بعد از آن جنرال جان نیکلسون گفت: «رهبران افغان اسلحههایی را به این مقر آورده و به ما داده و گفتهاند که “این را روسها به طالبان دادهاند.” ما میدانیم که روسها دست دارند.»
به تازگی افشای یک ارزیابی اطلاعاتی امریکا مبنی بر اینکه روسیه به طالبان برای کشتن نیروهای امریکایی و ائتلاف پاداش داده است، رهبران سیاسی واشنگتن را در شوک فرو برد و دوز سنگینی از حیلهگری به سبک دوران جنگ سرد را به رایزنیها و مذاکرات بر سر آیندهی افغانستان اضافه کرد. هم روسیه و هم طالبان البته، این ادعا را رد کردهاند.
هرچند این برنامهی روسیه نشاندهنده افزایش مداخله کرملین در افغانستان است، برای بسیاری از مقامات اما واضح بود که روسیه سالها تلاش کرده است تا منافع خود را در این کشور از طریق ارتباط با طالبان محافظت کند. روسها حکومت افغانستان را کاملا گوش به فرمانِ ایالات متحده و در بدترین حالت آنقدر شکننده میدیدند که به سختی میتواند بعد از خروج ایالات متحده دوام بیاورد.
مقامات افغان و امریکایی و نیز دیپلماتهای خارجی که تجربهی سالها کار در کابل را دارند، در مصاحبههای خود میگویند که آنچه بهعنوان یک کانال دیپلماتیک بین روسیه و طالبان در نزدیک به یک دهه پیش آغاز شد، اخیرا به اتحادی با سودمندی متقابل تبدیل شده است که به کرملین امکان میدهد نفوذ خود را دوباره در منطقه ثابت کند.
تحلیلگران میگویند که این تغییر با افزایش خصومت بین ایالات متحده و روسیه بر سر جنگ داخلی سوریه و سایر درگیریها و نیز سرخوردگی روسیه از بیثباتی روزافزون افغانستان و سرعتِ آهسته خروج ایالات متحده از این کشور همزمان بوده است.
اکنون ایالات متحده طبق توافقش با طالبان در حال خارجکردن نیروهایش از افغانستان، بدون توافق نهایی صلح بین شورشیان و حکومت افغانستان است، حکومتی که امریکاییها سالها از آن حمایت کردهاند. اما مقامات و تحلیلگران میگویند که هدف تلاشهای پنهانی روسیه آزاردادن و بدنامکردن ایالات متحده هنگام خروج نیروهایش از افغانستان است، نه به هدف آوردن تغییر اساسی در مسیر جنگ.
جنرال نیکلسون که پس از ختم مأموریتش در افغانستان، از ارتش امریکا بازنشسته شده است، روز پنجشنبه درباره اسلحه و کمکهای روسیه به طالبان به کمیته امور خارجی مجلس نمایندگان گفت که «مقدار» این کمکها «اندک بود [و] طوری طراحی نشده بود که بازی را در میدان جنگ تغییر دهد. برای مثال طالبان موشک زمین به هوا میخواستند، اما روسها آن را ندادند. بنابراین من همیشه به این نتیجه میرسیدم که حمایت آنها از طالبان به نحوی سنجیدهشده بوده است.»
برخی نیز به تلاشهای چشمگیر امریکا برای حمایت از شورش مجاهدین علیه اتحاد جماهیر شوروی در دهه 1980 در افغانستان اشاره میکنند. «مارک پولیمرپولوس»، مأمور ساحوی پیشین سازمان سیا در افغانستان که سال گذشته بهعنوان سرپرست عملیاتهای این سازمان در اروپا و اوراسیا بازنشسته شد، میگوید: «ما هم همین کار را کردیم. ما درحالیکه روسها داشتند از افغانستان خارج میشدند، فشارها را افزایش دادیم.»
آقای پولیمرپولوس میگوید: «پوتین شاگرد تاریخ است.»
با پیچیدهشدن اوضاع میدان جنگ در سالهای اخیر، شک و تردیدهای مقامات در مورد نقش کلانتر روسیه در کمک به طالبان بیشتر شد. اما آنها در اغلب موارد قادر نبودند به جز افزایش گاهبهگاه سلاحها و مهمات جدید [در نزد طالبان] که امکان دارد از منابع متعددی به شورشیان رسیده باشد، جزئیات این کمکها را مشخص کنند. همچنین مقامات استخباراتی افغانستان میگویند که علاوه بر حمایت مسلم پاکستان از طالبان، ایران نیز در سالهای اخیر بیش از پیش به حمایت از شورشیان رو آورده است و اغلب این کار را با استفاده از کانالهای ارتباطی مشابه مجراهای ارتباطی روسها با طالبان، انجام داده است.
این سرنخها زمانی کمکم شروع به واضحشدن کرد که در جریان یک دوره خشونت نگرانکننده در شمال افغانستان، طالبان توانستند دوبار ــ یکی در سال 2015 و دیگری در 2016 ــ شهر قندوز را به تصرف خود درآورند و نیروهای امریکایی را به تقلا بیندازند.
مقامات امنیتی فعلی و پیشین افغانستان میگویند که با متمرکزشدن استخبارات افغانستان بر فرمانده منطقهای بلندپرواز طالبان در پشت این حملات، آنها توانستند رفتوآمد وی را به دو طرف مرز با تاجیکستان ــ پایگاه استخباراتی مهم روسیه در منطقه ــ زیر نظر بگیرند. قندوز پایگاه عملیاتی دو تاجر افغان که به گفتهی مقامات اطلاعاتی امریکا در طرح پاداشدهی کرملین، بین افسران استخباراتی روسیه و جنگجویان طالبان بهعنوان واسطه و رابط عمل کردهاند، نیز دانسته میشود.
مقامات امریکایی میگویند که آنها چندین بار با روسیه در مورد کمک این کشور به طالبان برخورد داشتند اما ادعاهای آنان فاقد جزئیات بود و بنابراین مسألهی مهمی دانسته نمیشد. مقامات روس میگفتند که آنها هیچ مدرک مستندی دریافت نکردهاند.
سه دهه پس از خروج ارتش شوروی از افغانستان، روابط فرهنگی، اقتصادی و شخصی روسیه در این کشور همچنان عمیق و ریشهدار باقی مانده است. وقتی روسیه به دنبال اعمال نفوذ ــ چه نفوذ بیخطر چه غیر از این ــ در افغانستان برآمده است، همیشه دوستانی داشته است که بتواند از آنها کمک بخواهد، مانند: جنرالهای افغان که در اتحاد جماهیر شوروی آموزش دیدهاند و با پول امریکا سالها نیروهای افغان را رهبری کردهاند؛ تاجرانی که لاف دوستی با ولادیمیر پوتین، رییس جمهور روسیه را میزنند و سیاستمدارانی که در مسکو خانه دارند اما از طریق قراردادهای امریکایی صاحب ثروت و مکنت شدهاند.
ایالات متحده در بیشتر سالهای دهه اول جنگ در افغانستان، واقعا نیازی به نگرانی درباره دسترسی عمیق و ارتباط روسیه با جامعه افغانستان نداشت، زیرا دولت آقای پوتین با مأموریت امریکا برای شکستدادن القاعده و گروههای اسلامی ــ بهشمول طالبان ــ که مسکو نیز آنها را تهدید تلقی میکرد، همسو بود.
کابلهای دیپلماتیک منتشرشده توسط «ویکیلیکس» نشان میدهد که هم روسیه و هم ایالات متحده تلاشهای واقعی را از خود برای هماهنگکردن اقداماتشان در افغانستان به خرج میدادند. مقامات روسیه از «مشت جمعی» در مبارزه با تروریسم سخن میزدند و خواستار وحدت «با یک صدا؛ صدای امریکا» بودند.
با اینحال با ادامهی جنگ در افغانستان و قرارگرفتن دو قدرت در بحرانهای سوریه و اوکراین در دو جبهه مخالف هم، روسها بهطور فزاینده مأموریت ایالات متحده را یک مأموریت ناکام و حضور امریکا در منطقه را تهدید میدیدند.
اکنون مقامات اطلاعاتی امریکا میگویند که آغاز نزدیکی روسیه با طالبان به حدود هشت سال پیش برمیگردد، در حدود زمانی که آقای پوتین پس از وقفهی چهار ساله بهعنوان نخست وزیر، دوباره ریاستجمهوری روسیه را، با دید مقابلهجویانهتر نسبت به غرب، به دست گرفت.
دیری نگذشت که بیاعتمادی بین دو قدرت به اندازهای شدت یافت که مقامات روسیه ایالات متحده را متهم کردند که در ظهور شاخه دولت اسلامی در افغانستان در حدود سال 2015 دست داشته است. بسیاری از اولین جنگجویان این گروه شبهنظامیان تندرو از کشورهای آسیای میانه بودند که آرزوی جهاد علیه روسیه را در سر داشتند.
آقای پوتین در جلسه شورای امنیت ملی روسیه در سال 2013 اظهار داشت که کشورش دیگر نمیتواند در مواجهه با ناکامیهای ایالات متحده و شرکایش، کاری نکند.
آقای پوتین در این نشست گفت: «ما به یک استراتژی عمل واضح نیاز داریم که تحولات احتمالی مختلف را مدنظر داشته باشد. مأموریت این است که با اطمینان خاطر از منافع روسیه تحت هر شرایطی محافظت شود.»
ضمیر کابلوف، کهنهسرباز جنگ شوروی در افغانستان و بنابر گزارشها، عامل استخباراتی سابق روسیه، رهبری این مأموریت را در جبهه دیپلماتیک به عهده گرفت.
آقای کابلوف به انتقاد علنی از ایالات متحده بهدلیل ضعف در حکومت افغانستان و ناکامی در مهار ستیزهجویی اسلامی در این کشور رو آورد و هر روز بیشتر از دیروز طالبان را بهعنوان یک نهاد ملی توصیف میکرد که فراتر از مرزهای افغانستان خطری ایجاد نمیکند و میتوان با این گروه کار کرد.
گزارشها درباره سفر چهرههای طالب به روسیه افزایش یافت و درست وقتی که ایالات متحده و طالبان در حال نهاییکردن جزئیات خروج نیروهای امریکایی از افغانستان بودند، روسیه از همان رهبران طالبان در نشستهایی همراه با تعداد زیادی از چهرههای سیاسی افغان، برای بحث درباره آیندهی سیاسی افغانستان در مسکو میزبانی کرد.
از آنجا که ایالات متحده حضور نظامی خود را در افغانستان کاهش داده است، امریکاییها به طور فزایندهای بر فعالیتهای استخباراتی و ضداستخباراتی شرکای افغان خود تکیه میکنند. آنچه مقامات امنیتی افغانستان در سالهای اخیر بهویژه در شمال کشور شاهد بودهاند، واقعیتی بهشدت آشفته و بههمریخته بوده است.
مقامات افغان میگویند زمانی که تمرکز خود را بر فعالیتهای روسیه در افغانستان بیشتر کردند، متوجه شدند ایران نیز برنامه دارد به جنگسالاران و فرماندهان شبهنظامی اسلحه توزیع کند. آنها میگویند که این تسلیحات، روسی بود و مسیر انتقال آن از تاجیکستان میگذشت. یکی از مقامات ارشد افغان میگوید که طرح ایران زیاد دوام نیاورد، زیرا تهران متوجه شد سلاحهایی را که عرضه میکند سر از بازار سیاه درمیآورد.
روسها اغلب از صدها میلیون دالرِ واردات سوخت برای نیروهای ناتو و افغان، بهعنوان راهی برای تزریق پول به افغانستان برای اطمینان از ادامهی نفوذ و حفظ داراییهای اطلاعاتی خود استفاده میکردند. یک مقام ارشد پیشین افغانستان میگوید که روسها بهجای انتقال مستقیم پول نقد، زمینه را طوری فراهم میکردند که کاروانهای نفتکشهایی که وارد افغانستان میشدند، حامل سوخت اضافی باشند که بعدا در داخل کشور به پول نقد تبدیل و سپس توزیع شود.
با اینکه کشورهای آسیای میانه پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی استقلال خود را به دست آوردند، روسیه اما هرگز نگذاشته جای پای خود را در این منطقه از دست دهد. در یک کابل دیپلماتیک، یک دیپلمات روسی مرزهای کشورهایی همچون تاجیکستان را ــ که در آن قوای هوایی روسیه هنوز هم حدود 7 هزار سرباز دارد ــ بهعنوان «ادامه مرز خود [روسیه]» توصیف کرده است.
وقتی در دهه 1990 طالبان قدرت را در افغانستان در دست داشتند، تاجیکستان پایگاه فرماندهان مقاومت بود که از روسیه و ایران کمک دریافت میکردند. طی 20 سالی که از حمله ایالات متحده به افغانستان میگذرد، این کشور به مرکز ترافیک جنایی و فسق و فساد تبدیل شده است، به نوعی زمین بازی بزرگسالان برای بسیاری از نخبگان افغان که دائم در حال رفتوآمد به تاجیکستان هستند و اغلب خانوادههایشان در این کشور زندگی میکنند.
در این آشفتهبازار جاسوسها، پول و مافیا، طالبان نیز جای پای خود را پیدا کردند. شورشیان این گروه اقدام به تصرف و حفظ کنترل برخی از گذرگاههای مرزی در امتداد مرز ولایت قندوز با تاجیکستان کردند. آنها از جنوب کشور گرفته تا شمال کشور، به مرز دسترسی پیدا کردند تا از فشارهای نظامی فرار کنند، روابط خود را با دوستان خارجیشان حفظ کنند و مجرایی را برای تجارت تریاک که بخشی از فعالیتهای شورشیان را تمویل میکند، باز نگهدارند.
چندین مقام افغان از جمله اسدالله عمرخیل، که در آن زمان والی ولایت قندوز بود، میگویند که اطلاعات خود را درباره رفتوآمد مکرر ملا عبدالسلام، فرمانده طالبان که رهبری حملات به قندوز را برعهده داشت، در مرز به خاطر انجام آنچه که از نظر مقامات افغان مذاکره با عوامل روس بوده، با استخبارات امریکا شریک کردند. یک رسانه خبری تاجیکستان از ملاقاتهای مقامات روسی و فرماندهان طالبان در یک پایگاه هوایی روسیه در تاجیکستان در اوایل سال 2015 خبر داد. مقامات میگویند که طالبان در همین رفتوآمدهای مرزی اسلحه وارد افغانستان میکردند.
آقای عمرخیل میگوید که امریکاییها در ابتدا به ادعاهای مرتبط به روابط طالبان با روسیه اطمینان نداشتند اما بعدا شروع به حمله به پایگاههای طالبان در امتداد مرز کردند و در یکی از این حملات هوایی ملا سلام نیز به قتل رسید.
جنرال نیکلسون در جلسه استماعیه روز پنجشنبه کنگره، بارها روسیه را به تسلیح طالبان متهم کرد و خاطرنشان ساخت که هرچند این کمکها گسترده نبوده اما هنوزهم تأثیر خود را داشته است.
او گفت: «در شمال افغانستان به ویژه در ولایت قندوز، همکاری روسیه به طالبان کمک کرد تا تلفات بیشتری را بر نیروهای امنیتی افغانستان و رنجهای بیشتری را بر مردم افغانستان وارد کنند.»
نیویورک تایمز – مجیب مشعل و مایکل شویرتز
مترجم: جلیل پژواک