
در نظام سیاسی آشفته افغانستان که هدف نهایی آن کسب قدرت میباشد شایسته سالاری، سواد و توانایی محلی از اعراب ندارد و سیاسیون افغانستان با استفاده از حربههای مختلف سعی در گرم کردن بازار و انحراف افکار عمومی به نفع خود میباشد.
در چنین حال و هوایی، وقتی رئیس یک حزب در افغانستان موفق میشود خود را به بالاترین درجه قدرت در این کشور برساند، تمام داشتههای حکومت قبلی اعم از برنامهها و نیروی انسانی را کنار گذاشته بدون توجه به اهمیت و الویت پلانها و نیاز کشور نفرات خود را در پستهای مختلف جابهجا میکند. این در حالیست که در نظامهای سیاسی پیشرفته با تغییر عالیترین رکن سیاسی مثل رئیس جمهور، خانه تکانی کلی در تمام بخشهای حکومت صورت نمیگیرد و اعضای دیگر احزاب در صورت شایستگی شانس ماندن در پستهای حتی کلیدی را پیدا میکند.
نگاهی به تاریخ معاصر افغانستان نشان میدهد در زمان قدرت حزب دموکراتیک در این کشور برای نشان دادن دموکراتیک بودن و نفوذ دربین اقوام مختلف، نام برخی ولایات به اسم اعضای کابینه اضافه میشد: به عنوان مثال فلانی پنجشیری، فلانی جوزجانی و ….
حزب دموکراتیک خلق در یک بررسی روانشناسانه به تأثیر این پسوندها بر روی مردم انگار پی برده بود.
در این حال و هوا، عدهای دیگر با سوء استفاده از دین و مذهب بازار خود را گرم نگه میداشتند: اضافه شدن کلمه «اسلامی» به نام احزاب یکی از این حربهها بود.
با وارد شدن اصطلاحاتی چون «جنگ سالار» به ادبیات سیاسی افغانستان و برنامه پنهان برای نابودی مجاهدین، علاوه بر اینکه اسلام در افکار عمومی اقشار بیسواد جامعه ضربه خورد که استفاده از واژههای اسلامی در نام احزاب نیز دیگر آن تأثیر گذشته را نداشت.
اکنون و پس از گذشت نزدیک به هجده سال و صرف هزینههای میلیاردی برای رفع مرزهای کهنه قوم پرستی، اندیشههای تعصبگرایانه و کمک به فراگیر شدن مفهوم دموکراسی در اذهان مردم سرزمینی به نام افغانستان، هنوز شاهد استفاده از واژههای قومی، سمتی، مذهبی و زبانی برای تحریک احساسات مردم و رسیدن به منافع شخصی افراد هستیم؛ در چنین فضایی سواد و شایسته سالاری انگار هیچ ارزشی ندارد و در جامعه قوم سالار افغانستان حزبگرایی، قومیت، زبان و مذهب بیش از توانایی حربهی دست سیاسیون کشور شدهاست.
جنجالهای اخیر پارلمان بر سر انتخاب رئیس نیز در همین راستا قابل توجیه است: کمال ناصر اصولی علیرغم اینکه تنها 55 رأی از سوی نمایندگان کسب کرده بود تنها با استفاده از پیشینه یک قوم حاضر به پذیرش نتیجه رأیگیری داخلی مجلس نشد.
در سیاست آشفته افغانستان همه چیز تحت تأثیر قوم، زبان و حزب است و انگار کسی در این سرزمین درک نکرده که در دنیای پیشرفته امروز سیاست با دانش روز گره خورده و کسی باید در مدیریت یک کشور قرار بگیرد که به سلاح دانش روز مسلح باشد، نه یک فرد بیسواد که از دیرباز تاکنون تنور قومیت را گرم نگه داشتهاست: تنها در چنین فضایی است که نخبگان و افراد تحصیلکرده فرصت شرکت در سیستم مدیریتی کشور را پیدا میکنند و پروسه ملت سازی تسریع میشود.
امروز براساس عرف سیاسی، احزاب برجسته دنیا بهترین و شایستهترین عضو خود را برای کرسی ریاست جمهوری انتخاب میکنند حتی اگر این فرد رئیس حزب نباشد.