اظهارات عمرانخان همان طوری که وزارت خارجهی کشور گفته است، نوعی دخالت در امور داخلی افغانستان است. این اظهارات به هیچ وجه با موضعگیری محمداشرف غنی در مورد سرکوب «جنبش ایمنسازی پشتونها» قابل مقایسه نیست. محمداشرف غنی از موضع حقوق بشر و ارزشهای دموکراتیک در مورد یک جنبش اعتراضی دموکراتیک در پاکستان اظهار نظر کرده بود. اما عمرانخان به گونهای سخن میگوید که گویی افغانستان تیول پدریاش باشد و او صلاحیت داشته باشد که برای آن حاکم تعیین کند. عمرانخان بسیار عادی و بدون اینکه درک کند رییس حکومت یک کشور دیگر است، میگوید که به زودی در افغانستان حکومت جدید که همه گروهها را نمایندهگی کند، تشکیل میشود. گویی عمرانخان و چند تن دیگر رسالت دارند که برای افغانستان تصمیم بگیرند.
عمرانخان مثل بسیاری از جنرالها و سیاستمداران پاکستانی آرزو دارد که افغانستان را به مستعمرهی اسلامآباد تقلیل دهد و از همین موضع برخورد میکند. در این تردیدی نیست که هنوز کابل از گفتوگوهای امریکا و طالبان که عمرانخان مدعی است اسلامآباد آن را «تسهیل» کرده، به دور است، اما عرف حاکم بر روابط دولتها ایجاب میکند که سران پاکستان حداقل در ظاهر نزاکتهای دیپلماتیک را رعایت کنند و مثل جنرال مشرف با دهندریدهگی سخن نگویند. اگر عمرانخان و دیگر حاکمان نظامی و غیر نظامی پاکستان تصور میکنند که میتوانند با پایان جنگ امریکا و طالبان، افغانستان را در حد یکی از ایالتهای آن کشور تقلیل دهند، اشتباه میکنند. افغانستان از دههی ۹۰ بسیار فاصله دارد. نیروهای سیاسی افغانستان، مردم عام و نهادهای دولتیای که در ۱۸ سال اخیر شکل گرفته است، چنین چیزی را اجازه نخواهند داد. همهی مردم افغانستان، نهادهای دولتی و نیروهای سیاسی کشورمان، خواستار روابط بسیار حسنه و حسن همجواری با پاکستان هستند.
مشترکات افغانستان و پاکستان بسیار زیاد است. مردم پاکستان با مردم افغانستان و برعکس بسیار مهربان هستند. مردم افغانستان تمام مردم پاکستان را، اعم از پشتون، پنجابی، سندی، بلوچستانی و اردوزبان، میستایند. مردم پاکستان همیشه حرمت مردم افغانستان را نگه میدارند. دولت افغانستان بارها اعلام کرده است که طرفدار اتصال جنوب آسیا با آسیای میانه است. افغانستان همیشه موضعش این بوده که میخواهد نقطهی وصل جنوب آسیا و آسیای میانه باشد. این موضوع در اولین گفتوگوی تلفنی محمداشرف غنی و عمرانخان نیز مطرح شد. اما سران پاکستان به جای اینکه به این موضوع فکر کنند، در تلاش اعمال نفوذ مخرب و غیر سازنده در افغانستان هستند. ارتش پاکستان به همین منظور طالبان را متحد اصلی خود قرار داده است. این امر سبب شده است که مردم افغانستان از دولت و نظامیان پاکستان متنفّر شوند. مردم افغانستان با پاکستان به عنوان مردم و جغرافیا، احساس نیک و حسن نیت دارند، ولی از پاکستان به عنوان یک دولت و ارتش، خیلی متنفّراند. در نظرسنجیهایی که در افغانستان صورت گرفته است، مردم افغانستان هند را دوست و پاکستان را دشمن عنوان کردهاند.
این امر خودش نشاندهندهی آن است که سیاست پاکستان در قبال افغانستان شکست خورده است. ارتقای طالبان از یک گروه تروریستی به یک طرف مشروع مذاکره، هیچ تغییری در ذهنیت مردم افغانستان در مورد پاکستان ایجاد نخواهد کرد. تردیدی نیست که اگر روند مصالحه به گونهای پیش برود که منافع مردم افغانستان در آن لحاظ گردد، روابط کابل و اسلامآباد بهبود خواهد یافت، اما اگر پاکستانیها با استفاده از فرصت به اعمال نفوذ مخرب در افغانستان بپردازند و از موضع قیم برخورد کنند، نه تلاشهای جهانی برای پایان جنگ نتیجه میدهد و نه روابط دو کشور بهبود مییابد. اظهارات عمرانخان نشاندهندهی آن است که حاکمان پاکستان از موضع قیم برخورد میکنند و به خود اجازه میدهند که بگویند به زودی در افغانستان این و آن میشود. صلح وقتی به منطقه و افغانستان میآید که همهی کشورهای منطقه به شمول پاکستان عرف حاکم بر روابط دولتها را رعایت کنند. پاکستان باید اجازه بدهد که روند مصالحه با طالبان آن طوری که مردم و دولت افغانستان میخواهند، رقم بخورد.
8am