مذاکرات مستقیم امریکا با طالبان در دوحه و تردیدها در چگونگی ادغام طالبان در قدرت سیاسی در افغانستان!
پنجمین دور مذاکرات مستقیم امریکا با نمایندگا طالبان در دوحه قطر در حالی پیگیری میشود که نگرانیهای اصلی کماکان به قوت خود باقیست.
براساس اعلام مقامات طالبان، موضوع اصلی که هنوز نمایندگان این گروه با امریکا روی آن توافق نکرده، جدول زمانی خروج نیروهای خارجی از افغانستان میباشد: امریکاییها خواهان خروج نیروهای خود از افغانستان در بازه زمانی 3 تا 5 سال میباشند در حالیکه طالبان بر خروج نظامیان امریکایی از افغانستان در ظرف شش ماه تأکید دارند.
براساس برخی پیشبینیها، انتظار میرود دو طرف مذاکره در دوحه قطر روی گزینه یک سال برای خروج نیروهای خارجی از افغانستان توافق کنند.
به باور برخی کارشناسان، امریکا تا زمانیکه مطمئن نشود، افغانستان بار دیگر به کانون گروههای تروریستی که میتواند امریکا و متحدانش را تهدید کند، تبدیل نمیشود، حاضر نیست خاک افغانستان را ترک کند.
در همین راستا، یکی از موضوعات مورد بحث در گفت وگوهای دوحه، حصول اطمینان امریکا از قطع ارتباط طالبان با گروههای تروریستی به شمول القاعده و داعش میباشد.
در این میان آنچه مهم به نظر میرسد، نوع تضمینی است که طالبان قرار است دراین مورد به امریکا بدهد چراکه طالبان یک تشکل سیاسی منظم و منسجم نیست که بتواند به تنهایی در این مورد تصمیم بگیرد.
نگاهی به رویه گذشته طالبان، نشان میدهد که این گروه همواره گوش به فرمان استخبارات پاکستان است و از آنجایی که توسط پاکستان تمویل مالی و اطلاعاتی میشود، تازمانیکه پاکستان نخواهد در پالسی خود در قبال افغانستان تغییر ایجاد کند، امید به تصمیمات مستقلانه طالبان در نشستهای زنجیرهای طالبان در دوحه قطر نیز یک امید واهی خواهد بود.
هرچند حضور ملاغنی برادر، فرد شماره دوم طالبان، در مذاکرات قطر امیدها به موفقیت این گفتوگوها را بیشتر ساخته اما برخی کارشناسان هنوز معتقدند ملابرادر نیز از استقلال کامل برخوردار نیست.
رزاق مأمون، روزنامه نگار و کارشناس مسائل سیاسی، در مطلبی در وب سایت خود مینویسد ملاغنی برادر هم نمیتواند به شرطها و دغدغههای پاکستان در مورد صلح افغانستان بیتفاوت باشد.
از سوی دیگر، از آنجایی که جنگ افغانستان یک چند بعدیست، صلح در کشور نیز بدون محو عوامل جنگ یک صلح دائمی و سراسری نخواهد بود.
نشست مستقیم امریکا با نمایندگان طالبان در دوحه قطر در حالی به پیش میرود که جو ضد پاکستانی در منطقه در حال شدت گرفتن است.
کشورهای هند و ایران به عنوان دو کشور مهم منطقهای، پاکستان را حامی گروههای تروریستی در منطقه میدانند؛ این دو کشور با لحنی هشدار آمیز از اسلام آباد خواستهاند حمایت خود از گروههای تروریستی فعال در خاک خود را قطع کند.
دلیل عصبانیت دهلینو و تهران از پاکستان، فعالیت گروههای تروریستی «جیشمحمد» و «جیشالعدل» در خاک پاکستان و نگاه مهربانانهی اسلامآباد به این گروههاست. جیش محمد مسئول حمله تروریستی به کاروان نیروهای نظامی هند در منطقه کشمیر و گروه جیشالعدل طراح حمله تروریستی به سربازان سپاه پاسداران ایران در ولایت سیستان و بلوچستان این کشور میباشند.
در این میان، هند هرگز به هشدار جدی به پاکستان بسنده نکرد و به مواضع جیش محمد در خاک پاکستان حمله هوایی کرد. این مسأله هنوز حل نشده و نظامیان هندی و پاکستانی علاوه بر درگیریهای زمینی در نقاط مرزی کشمیر هرازچند گاهی از طریق هوا نیز علیه یکدیگر اقدام کردهاند و احتمال حملات بیشتر هوایی این دو کشور علیه یکدیگر در آینده نیز وجود دارد.
هند و ایران علاوه بر این مسأله، خواستار جدایی جنگجویان پاکستانی از طالبان افغان هستند.
مقامات هندی معتقدند، در تعداد جنگجویان طالبان در افغانستان نوعی بزرگنمایی صورت گرفتهاست: براساس اطلاعاتی که هند ارائه میکند طالبان افغان یک گروه کوچک نظامی در افغانستان هستند و بیشتر جنگجویانی که به نام طالب می جنگند در حقیقت جنگجویان پاکستانی هستند که از سوی آیاسآی پاکستان به خاک افغانستان تزریق میشوند تا با دولت افغانستان و نیروهای خارجی بجنگند.
به نظر میرسد امریکا نیز در این بخش با هند و ایران همسو باشد و خواسته قطع تماس طالبان با گروههای تروریستی که از سوی امریکا در مذاکرات صلح دوحه مطرح شده نیز در همین راستا قابل توجیه است.
هند و ایران خواهان قطع ارتباط کامل طالبان پاکستانی با طالبان افغان هستند؛ به باور این دو کشور، در صورتیکه طالبان افغان از کانال مذاکرات صلح با دولت افغانستان یکجا شوند، باید تمام نقاط آسیبپذیر مرزی بین افغانستان و پاکستان به طور کامل مسدود شود تا هیچ تروریست پاکستانی نتواند به خاک افغانستان نفوذ کند.
در همین راستا، هند، افغانستان و دیگر کشورهای تأثیرگذار بر اوضاع افغانستان موافق انتقال شورای کویته به رهبری ملا هبتالله به کابل نمیباشند؛ این مسأله به نظر میرسد یکی از گرههای اصلی مذاکرات صلح در دوحه قطر میان امریکا و نمایندگان طالبان باشد.
دولت پیشین کابل و حکومت وحدت ملی در سالهای ابتدایی خود هم تعریف مشخصی از دوست و دشمن نداشت و یکی طالبان را برادر ناراضی و دیگری مخالفان سیاسی میخواند. این دوگانگی در تعریف از دشمن سبب شد که بسیاری از فرصتهای موجود در مبارزه با تروریزم در افغانستان از دست برود.
اینک اما که طالبان حاضر به مذاکره مستقیم با دولت افغانستان نیست، دولتمردان افغان تا حدودی به اصل ماجرا پی بردهاند و تأکید میکنند برای شروع مذاکره با طالبان شرطی ندارند اما در میانه کار خطوط سرخ خود را مطرح میکنند.
رئیس جمهور غنی تلاش دارد دو روند مهم مذاکره با طالبان وانتخابات ریاست جمهوری را به درستی به پیش ببرد: از نظر وی و شریکش در قدرت، دکتر عبدالله عبدالله، تشکیل حکومت موقت برای یک جا سازی طالبان در قدرت سیاسی، منتفی است و طالبان باید در پروسه انتخابات شانس خود برای رسیدن به قدرت سیاسی را بیازمایند، نکتهای که طالبان به نظر میرسد نپذیرند. در میان برخی مخالفان داخلی رئیس جمهور غنی نیز به نوعی با تشکیل حکومت موقت موافق به نظر میرسند. از نظر این مخالفان سیاسی، رئیس جمهور غنی قدرت را تنها و تنها در دستان خود محصور کرده و حاضر نیست دیگران را در آن شریک کند.
به هر صورت پروسه صلح افغانستان یک روند ساده نیست که با توافق امریکا با نمایندگان طالبان بتواند به راحتی حل شود: اجماع منطقهای و داخلی نیز در رسیدن به صلح و پایان جنگ در افغانستان مهم است. در این میان نحوهی ادغام طالبان با دولت در صورت موفقیت پروسه صلح نیز یک مسأله حیاتی است؛ اینکه طالبان به یکباره صاحب قدرت سیاسی بزرگ در افغانستان میشوند یا اینکه باید از فیلتر قانون اساسی افغانستان باید بگذرند و در پروسه انتخابات شانس خود را آزمایش کنند.