به خانه برگردید، جنگ بس است/ مزرعه و باغ دستان پرتوان و اولادها آغوش تو را طلب میکنند!
جنگ به عنوان یک پدیدهی شوم در تمام فرهنگها و در بین تمام مردم جدای از مرزهای جغرافیاییشان شوم و منفور است؛ هیچکس دوست ندارد جغد شوم جنگ بر خرابههای خانههایشان بنشیند و در شبهای تاریک «هوهویِ مرگ» کند.
جنگ سبب میشود بسیاری از عروسها بدون اینکه حتی قبل از ازدواج همسر خود را دیده باشد، به عقد وی درآید و روزها و شبها را با عکسی از همسرش که در دست دارد سپری کند. جنگ باعث میشود، وقتی مردان پس از ماهها دوری از خانه و کاشانه برای دیدن همسران و فرزندان خود به خانه میآیند، فرصت کافی حتی برای زدودن گردو غبار از سر و گردن و لباسهای خود نداشته باشد چه برسد به اینکه پای درددلهای انبوه زنان و کودکان خود بنشینند.
جنگ سبب میشود خانوادهها از هم بپاشند؛ یا مرد خانه کشته میشود و زن او در ادامه تحت فشارهای اقتصادی و نگاههای تحقیرآمیز یا یکدفعه میمیرد یا هر روزوشب میمیرد، یا زن خانه کشته میشود و مردم خانه با چشم اشکبار به فرزندان کوچک خود نگاه میکند و خانه خراب شدهی خود را مینگرد، یا اینکه پدر و مادر و فرزندان یکجا میمیرند تا برای همیشه خانهی آنها خراب شود.
آری! جنگ برای همه بد است؛ جنگ انسانکُش است، مهم نیست از کدام قبیله و کدام سرزمین باشی! از هرجا که باشی و متعلق به هر طایفه و قومی که باشی، وقتی جنگ شد قربانی میشوی!
نقطهی مقابل جنگ اما صلح است! در صلح که باشی، آسمان آبی، رودخانهها شفاف، کوه و دشت و جنگل زیبا و صدای پرندگان آهنگ زیبای زندگیست!
صلح که باشد، پدرها دست در دست فرزندان خود در حالیکه لباسهای عید به تن دارند شادوخندان خانه به خانه اقوام میروند، چای مینوشند و نان چاشت یا نان شام را کنار اقارب خود صرف میکنند.
صلح که باشد، زنان دیگر مجبور نیستند از سوراخهای ریز چادریهای سنگین آبی رنگ و سیاه دنبا را ببینند و سرک به سرک به دنبال یک لقمه نان برای اولادهای خود باشند!
آری صلح که باشد، زندگی جاریست!
زنان و کودکان افغانستان که سالهاست از چشیدن طعم شیرین صلح محروم بودهاند، اینک بازگشت مردان و جوانان خود به خانه را فریاد میزنند!
زنان سرزمین ما دیگر تاب و توان تحمل جنگ را ندارند و صلح میخواهند؛
مهم نیست از کدام ولایت باشی، همینکه زن هستی و مردت دور از خانه! زندگی به کامت تلخ است!
زنان به معنای واقعی کلمه از جنگ خسته است و مرد فریب خوردهاش را به صلح میخواند؛ زنان در ولایت خوست که شوهران خود را در صفوف طالبان میبینند، از آنان میخواهند به دامان خانواده بازگردند و از فرصتی که برای صلح ایجاد شده استفاده کنند.
روز گذشته (شنبه 11 حوت) زنان اعضای طالبان به همراه دیگر زنان در ولایت خوست زیر یک سقف نشستند، از جنگ بیزاری خود را اعلام کردند و در اجماع نظر نامهای به مردان خود نوشتند و گفتند به خانه برگردید! فرزندانتان اکنون کلان شدهاند و سراغ پدر را میگیرند! به خانه برگردید، جنگ دیگر بس است! بیایید مزارع و باغهای میوه دستان پرتوان شما را انتظار میکشند!
به خانه برگردید، جنگ بس است! بیایید همراه فرزندانتان گندم و جو بکارید، میوه بچینید و به بازار ببرید و بفروشید و شبها در کنار هم سر سفره نان شام بخندیم و غمها را فراموش کنید!
این زنان برای نشان دادن عمق درد و رنج خود از جنگ، نامه خود به شوهرانشان را با دستان خود امضا کردند و به آنها گفتند: «برگردید به خانه! روز بازگشت خود را اعلام کنید، تا براساس عنعنات به استقبال شما بیاییم و دامن رنگین خود را فدای گامهای استوار شما کنیم!»
زنان در این نامه خطاب به شوهرانشان افزودند: «به خانه برگردید و دیگر برای دیگران نجنگید! دیگر آلت دست این و آن نباشید. دیگر پسوند نیروهای جنگ نیابتی را از روی خود بردارید و به افغانستان آباد فکر کنید!»
زنان به همسرانشان گفتند: «بیایید ببینید که در گورستان قریه، جسد شهدای نیروهای امنیتی و کشته شدگان طالب در کنار هم دفن شدهاند، بیایید ببینید که همه ما افغان هستیم، بیایید ببینید که در مراسم فاتحههای یکدیگر میرویم، اجساد همدیگر را به کمک هم دفن میکنیم و یک جا عزاداری و شادی میکنیم!»
ای مرادان خانه، برگردید تا در سالهای آخر عمر کنار هم باشیم و دیگر به خاطر دیگران ملک خود را خراب نکنیم!