برگزیده هاسیاستِتیتر یک

کرنش امریکا در برابر طالبان نگران کننده‌است

ایالات متحدۀ امریکا گفت‌وگو و توافق با طالبان را در صدر برنامه‌های دیپلوماتیک و راهبردی‌اش قرار داده است. واشنگتن پی برده است که با استفاده از قوۀ قهریه پیروزی بر شورشیان مسلح ممکن نیست. به همین دلیل، برخلاف راهبرد رییس‌جمهور ترامپ برای جنوب آسیا و افغانستان، دیگر واشنگتن تمرکزی به جنگ و سرکوب شورشیان از مجرای نظامی و تسلیحاتی ندارد.

تغییر پی‌هم مواضع امریکا در جنگ افغانستان نشان‌ می‌دهد که واشنگتن هیچ‌گونه برنامۀ استراتژیک در قبال افغانستان ندارد. ایالات متحده امریکا برخلاف ادعاهای برخی پژوهشگران، عمق استراتژیک در افغانستان ندارد. افغانستان به حیث یک کشور و جغرافیا برای امریکا از هیچ اهمیت راهبردی برخوردار نیست. افغانستان تنها به دلیل همجواری با کشورهای چین، هند و پاکستان، روسیه و آسیای مرکزی و ایران برای واشنگتن اهمیت یافته است. امریکا پس از هفده سال حضور بی‌حاصل، به اندازۀ کافی از جنگ افغانستان خسته شده است. کاخ سفید تلاش دارد که آبرومندانه به بزرگترین و طولانی‌ترین جنگ تاریخش پایان ببخشد. واشنگتن به‌منظور فایق آمدن به بحران امنیتی و سیاسی افغانستان، تمام تلاش خود را به کار بسته تا طالبان را وارد فرایند سیاسی و قدرت سازد. دیپلومات‌های و حتا فرماندهان نظامی امریکا در افغانستان در جریان پنج ماه اخیر به طور خسته‌گی‌ناپذیر کوشیده‌اند که پاکستان و طالبان را حاضر به گفت‌وگوهای صلح نمایند. در همین راستا، نمایندگان ارشد وزارت خارجۀ امریکا به‌تکرار با نمایندگان طالبان در کشورهای منطقه دیدار کرده‌اند. اما این دیدارها و گفت‌وگوها نتیجۀ محسوس و روشنی در پی نداشته است. استراتژی ترامپ به روابط واشنگتن با اسلام‌آباد را صدمۀ جبران‌ناپذیرزده وارد نمود.

اسلام‌آباد دیگر تمایلی به اطاعت از اوامر واشنگتن در منطقه ندارد. کم‌توجهی پاکستان به تهدیدهای امریکا، پای مایک پمپئو وزیر خارجه و جوزف دانفورد لوی درستیز امریکا را به پاکستان و هندوستان کشانید. امریکا بخشی از کمک‌های تخصیص‌یافتۀ خود را به پاکستان که بالغ به 300 میلیون دالر می‌شود، قطع کرده است. ایالات متحده به منظور به فرجام رسانیدن مذاکرات صلح با طالبان، باردیگر دست به دامن زلمی خلیل‌زاد دیپلومات کهنه‌کار افغان‌تبارش شده است. خلیل‌زاد به عنوان مشاور ارشد وزیر خارجۀ امریکا در امور صلح افغانستان، مأموریت دارد که از نفوذ سیاسی و قومی خویش استفاده نماید و مذاکرات امریکا و طالبان را به موفقیت برساند. ایجاد سمت تازه در وزارت خارجۀ امریکا زیرنام «مذاکره‌کنندۀ صلح با طالبان» نشان‌دهندۀ اهمیت مذاکرات صلح افغانستان می‌باشد. نمایندگان امریکا در گفت‌وگوهای‌شان با طالبان هیچ خط سرخی را ترسیم نکرده‌اند. در گذشته واشنگتن حاضر به صحبت روی گزینۀ «خروج» از افغانستان نبود؛ اما حالا گفته می‌شود که حتا روی گزینۀ خروج نیز به گفت‌وگو پرداخته است.

قانون اساسی و برخی از دست‌آوردهای دیگر از جمله حقوق زنان، ارزش‌های حقوق بشری و آزادی بیان سال‌ها پیش از خط قرمز بیرون شده بود. در این چند ماه، به طور باورنکردنی واشنگتن با انعطاف‌پذیری و مدارا با طالبان برخورد کرده است. ایالات متحده حتا روی گزینۀ ادارۀ موقت و تدویر «بن سوم» نیز رأی‌زنی و گفت‌وگوهایش را آغاز کرده است. امریکا تلاش می‌ورزد که با درنظرداشت اصل تداوم نظام و پروسۀ سیاسی، با تغییر قانون اساسی و تدویر نشست شبیه به کنفرانس بن اول در سال 2001، زمینه را به مشارکت طالبان در قدرت سیاسی فراهم سازد. با این حال دو گروه از مشارکت طالبان در قدرت نگران هستند و به ساده‌گی به طرح صلح امریکایی‌ها تن نخواهند داد. گروه نخست، جبهۀ متحد سابق است که پیشینۀ طولانی نبرد و مقاومت در برابر طالبان داشته است. ایالات متحده امریکا همان طوری‌که در مذاکره با طالبان حکومت افغانستان را اغفال کرده، هیچ مشوره و رأی‌زنی‌یی با سران جبهۀ متحد سابق نداشته است.

سران جبهۀ متحد می‌پندارند که ایالات متحده امریکا در همکاری با برخی کشورهای منطقه به‌طور مخفیانه در پی به قدرت رسانیدن طالبان می‌باشد. آنها از آیندۀ سیاسی‌شان نگران هستند. طالبان بزرگترین تهدید در برابر جبهۀ متحد شمال به ویژه احزاب جمعیت اسلامی، وحدت اسلامی و جنبش ملی می‌باشد. سران احزاب ضد طالبان، از جریان مذاکرات صلح بی‌خبر هستند و در نگرانی عمیق به سر می‌برند. آنها پیوسته از صلح عادلانه، شفاف و پایدار سخن می‌زنند و نگران هستند که باردیگر طالبان به قدرت برسند و مدیریت سیاسی کشور به دست پاکستان بیافتد. گروه دوم، تکنوکرات‌های پشتون هستند. تکنوکرات‌های پشتون بدون پشتوانۀ قبیله‌یی- قومی به یمن حمایت ایالات متحده امریکا در قدرت تکیه زده‌اند.

در موجودیت طالبان در کابل، دیگر آنان از جامعۀ پشتون‌ها نمایندگی کرده نمی‌توانند. اکنون، تکنوکرات‌ها به ویژه محمد اشرف خویشتن را نمایندۀ تام اختیار پشتون‌ها معرفی می‌کنند. درحالی‌که از هیچ جایگاه و پایگاهی در میان پشتون‌ها برخوردار نیستند. بنابراین، بازندۀ معاملۀ پنهانی امریکا با طالبان، قطعاً پشتون‌های تکنوکرات غربی خواهند بود. اما نکتۀ اساسی این است که امریکا به این ساده‌گی قادر به توافق با طالبان نخواهد شد. برخلاف ذهنیت شکل گرفته، طالبان دیگر جریان نظامی- سیاسی یک پارچه و منسجم نیست. تصور حاکم در واشنگتن و کابل این است که طالبان سربازان تحت امر سازمان استخبارات پاکستان هستند و با فشار و تهدید می‌توان اسلام‌آباد را به تسلیم کردن طالبان متقاعد ساخت.

اما واقعیت این است که حالا طالبان به یک جریان نظامی و جنگی منطقه‌یی مبدل شده است. طالبان از روابط عمیق با کشورهای منطقه به‌ویژه ایران، روسیه، چین، ترکیه، امارات، قطر و برخی کشورهای دیگر برخوردار هستند. به همین خاطر هیچ کشوری به تنهایی قادر به معامله و سازش با طالبان نخواهد شد. ایالات متحده یک راه دارد و آنهم کنارآمدن با کشورهای منطقه در خصوص ختم جنگ و برقراری صلح در افغانستان است. امریکا فعلاً از نقش‌آفرینی منطقه در پروسۀ صلح افغانستان می‌هراسد. امریکا تلاش دارد که به تنهایی معادله را عوض کند و طالبان را وادار به مشارکت سیاسی در قدرت سازد. اما واقعیت این است که جنگ افغانستان به این ساده‌گی حل نخواهد شد و طالبان دست از جنگ بر نخواهند داشت. تنها راه بقای طالبان تداوم جنگ و خشونت است. امریکا مجبور است که همانند ده سال پیش در خصوص مبارزه با تروریسم و جنگ و صلح افغانستان، حمایت کشورهای منطقه را به دست آورد و اجماع داخلی را در افغانستان شکل دهد. در غیرآن توافق امریکا با طالبان منجر به ختم جنگ و تأمین صلح در افغانستان نخواهد شد. 

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا