“در افغانستان پیروز نمی شویم، زیرا نمی دانیم برای چه در آنجا هستیم”
دولت ترامپ تازه ترین بازبینی خود را از جنگ افغانستان در ماه اگست سال گذشته میلادی داشت. مشاوران ترامپ مانند پیشینیان خود عوامل دوام جنگ در افغانستان را بررسی کردند: تریاک، فساد، نفاق قومی و مهم تر از همه حمایت و وجود لانه های امن طالبان در پاکستان که از طریق سازمان استخباراتی قدرتمند این کشور یعنی آی اس آی صورت می گیرد.
چرا این مشکل این قدر سخت است؟ چرا آمریکا پس از حملات یازده سپتامبر نتوانسته پاکستان را که به نحوی متحدش محسوب می شود، از یاری رساندن به طالبان با قیمت جان های سربازان آمریکایی و بدبختی افغان ها مانع شود.
یکی از اصلی ترین دلایل این است که اهداف جنگ آمریکا در افغانستان دارای تناقضات و توهمات فراوانی بوده و همچنان است که به راحتی توسط سازمان های استخباراتی مورد استثمار قرار می گیرد.
هر سه روسای جمهور دخیل در جنگ افغانستان پاسخی پیچیده، ناقص و غیرقابل قبول به سوالات اساسی مان در این خصوص داده اند؟ چرا ما در افغانستان هستیم؟ چه منافعی قربانی های ما را توجیه می کند؟ این جنگ چگونه پایان خواهد یافت؟
دونالد ترامپ بر خلاف همتای پیشین خود موضعی سرسختانه در قبال پاکستان گرفته است. دولت او کمک های نظامی به پاکستان که سالانه بالغ بر یک میلیارد و سه صد میلیون دالر می گردد را به حالت تعلیق در آورده است و دادن دوباره این کمک ها را مشروط به اقدام پاکستان علیه طالبان عنوان کرده است. متاسفانه اما ثابت شده که استفاده از تهدید و تحریم علیه پاکستان تا موضع این کشور تغییر کند، ناامید کننده بوده است، و از سوی دیگر، نفوذ و اهرم فشار آمریکا علیه پاکستان روز به روز کمتر می گردد.
دونالد ترامپ اولین رئیس جمهور آمریکا نیست که در تلاش است واقعیت ها را با اهداف دولت آمریکا منطبق سازد. در سال 2009، و زمانی که باراک اوباما تعداد سربازان را افزایش داده بود، مشاوران او تنها دو منفعت را برای این افزایش سربازان عنوان کرده بودند.
یکی امنیت زرادخانه های هسته ای پاکستان بود، و دیگری مهار تهدیدهای گروه القاعده و گروه های وابسته به این سازمان بود؛ که هیچ کدام از این مشکلات در افغانستان نبودند. در واقع تروریستان در آنسوی مرزها در پاکستان اقامت گزیدند. پس از سال 2002، بسیاری از عاملان مرگبار گروه القاعده به پاکستان فرار کردند. استراتژیست های آقای اوباما این طور تحلیل کردند که اگر افغانستان بار دیگر دچار هرج و مرج گردد، زمینه برای بازگشت القاعده به افغانستان فراهم می شود؛ این تحلیل ترسی بجا بود، اما دلیلی غیرمستقیم و تنها از روی گمانه زنی بود.
باراک اوباما و مشاوران او همچنین همواره بحث بر این داشتند که آیا طالبان هم مانند گروه القاعده می تواند تهدیدی برای آنها باشد یا خیر. آقای اوباما اینطور فکر نمی کرد. او بیشتر تمرکزی کانونی روی القاعده می خواست. در همین حال برخی فرماندهان پنتاگون خواهان جنگ علیه طالبان نیز بودند. اما تیم امنیت ملی اوباما به شمول رابرت گیتس وزیر دفاع وقت آمریکا بدین نظر بودند که جنگ به رهبری آمریکا علیه طالبان هیچ گاه پیروز نخواهد شد، و یا سرعت کافی برای پیروزی نخواهد داشت و یا هزینه های جنگ توجیه پذیر نیست.
رابرت گیتس معتقد بود که طالبان بخشی از تکه سیاسی افغانستان می باشد.
استراتژیست های آقای اوباما در نهایت تصمیم گرفتند تا قدرت طالبان را کم کرده و در عوض نیروهای امنیتی افغانستان را قدرتمند ساخته تا مسئولیت تامین امنیت را به عهده بگیرند. در واقع این ایده فقط برای خرید زمان بود تا به دولت افغانستان فرصت داده شود.
رهبران سازمان استخباراتی پاکستان به این درک رسیده بودند که می توانند منتظر واشنگتن بمانند تا از افغانستان خارج شوند. باراک اوباما هم به آنها کمک کرد و در سال 2009 اعلام کرد که نیروهای خارجی کم کم شروع به خروج می کنند و مسئولیت تامین امنیت به دوش افغان ها خواهد بود. جنرال های پاکستانی به شمول جنرال «پرویز کیانی» رئیس وقت ارتش پاکستان که خود پیش از آن رئیس سازمان جاسوسی پاکستان نیز بوده به نظامیان آمریکا و ناتو هشدار داده بودند که در افغانستان ناکام خواهند شد.
گفته می شود که جنرال کیانی به نظامیان ناتو و آمریکایی گفته بود: “با توجه به شمار سربازان و محدودیت زمانی، شما شکست خواهید خورد.”
منظور جنرال کیانی این بود که تلاش های نظامی به رهبری آمریکا علیه طالبان سرنوشت ساز نیست و از سویی هم نیروهای امنیتی افغانستان انسجام کافی برای پیروزی را ندارند. بلندپروازی ایده او کمتر از آمریکایی ها بود و فقط تمرکز بر پاکسازی رادیکال ها از نواحی مرزی افغانستان و پاکستان داشت. با توجه به نقشی که سازمان استخبارات پاکستان در درگیری ها دارد، پیش بینی جنرال کیانی از احتمال شکست آمریکا بیش تر یک تهدید محسوب می شد تا یک پیش بینی محض. هدف پاکستان فقط جلوگیری از سرازیری خشونت های افغانستان به داخل خاک این کشور و همچنین جلوگیری از نفوذ هند در خاک افغانستان بود.
بر علاوه سیاست های پیچیده آمریکا، دلایل دیگری نیز وجود دارد که با وجود تهدیدهای هر از گاه آمریکا به پاکستان، رویکرد سازمان جاسوسی پاکستان موفق بوده است. دور نگه داشتن تسلیحات هسته ای پاکستان از افتادن به دست نا اهل آن همواره یکی از اولویت های آمریکا و اتحادیه اروپا بوده است، بدین ترتیب، ثبات کامل پاکستان بسیار حیاتی است. با این حال، هر چه پس از سال 2001 و با ورود آمریکا به افغانستان خشونت در افغانستان بیشتر گردید، به همان اندازه نیز ثبات در پاکستان رو به افول رفت.
پس از آنکه القاعده به پاکستان گریخت، این گروه با رادیکال های محلی پاکستان سر همکاری را شروع کرد، که سرانجام در سال 2007 فعالیت هایشان را شروع کرده و سال های تلخی را برای دولت پاکستان رقم زدند. عاملان انتحاری و موترهای بمب گذاری شده شهرهای بزرگ این کشور را هدف قرار داد و هزاران هزاران شهروند ملکی و نظامی پاکستانی را به کام مرگ فرستاد. پروراندن گروه هایی مانند طالبان و مانند آن از سوی سازمان استخباراتی پاکستان سبب شد تا این کشور بهای بسیار سنگینی بپردازد.
این کشور تنها از سال 2016 به بعد اقدام جدی به تامین امنیت داخلی خود کرده است. سال گذشته مرگبارترین سال از سال 2005 تاکنون برای آن کشور بوده است که در آن دست کم 500 شهروند ملکی پاکستان قربانی حملات تروریستی گردیدند.
پنداشت آمریکا و اتحادیه اروپا گرچه کمتر در عموم گفته شده اما تقریبا یکسان بوده است؛ و آن این است که پاکستان ثبات داشته باشد و سلاح های هسته ای اش تحت کنترل آنها باشد.
باراک اوباما به مامورین سیا صلاحیت انجام حمله توسط هواپیماهای بی سرنشین را در مناطق قبایلی نشین پاکستان و هم مرز با افغانستان داد. همچنین او به یک تیم ویژه بدون کسب اجازه از پاکستان این صلاحیت را داد تا وارد عمل شده و اسامه بن لادن رهبر گروه القاعده را در خاک آن کشور بکشند. اما گروه های تروریستی دیگری مانند رهبری طالبان افغانستان و بسیاری از گروه های دیگر در خاک پاکستان شکوفا و پرورانده شدند و دامنه فعالیت هایشان از لاهور گرفته تا کراچی و کویته و منطقه تحت کنترل کشمیر امتداد یافت.
در واقع آمریکا که همواره ترس از آشفتگی خشونت ها در پاکستان داشته است، دخالت های آشکار سازمان استخباراتی این کشور در افغانستان را تحمل کرده و نادیده گرفته است.
قابل درک است که رهبران افغانستان و جنرال های آمریکایی همواره از بازی دو گانه سازمان جاسوسی پاکستان در دامن زدن به خشونت های افغانستان اظهار خشم کرده اند.
دفتر سازمان ملل متحد در افغانستان آمار تلفات 9 ماهه اول سال گذشته میلادی را 2،640 تن به شمول 700 کودک اعلام کرد. عامل بسیاری از این تلفات گروه طالبان و دیگر گروه های مسلح عنوان شدند.
گزینه های دیگری بجز قبول وضعیت فعلی وجود دارد. اگر تحریم های شدید علیه سازمان استخباراتی پاکستان و یا نظامیان این کشور همزمان با شروع دیپلماسی های جدی که قدرت های منطقه ای به شمول چین و دیگر کشورها را شامل می شود شروع گردد، راهی برای پیشرفت و توسعه دیده می شود.
چین، پاکستان، روسیه و ایران همانند ایالات متحده آمریکا به یک اندازه از جلوگیری از گسترش نفوذ داعش در افغانستان نفع می برند. چین سال هاست که از پاکستان در مقابل فشارهای بیرونی در ارتباط با تروریسم و مسایل هسته ای محافظت می کند، اما این کشور بیشتر نیاز به یک منطقه ای امن با حضور نظامی آمریکای کمتر می باشد.
سال هاست که هر کدام از جنرال های عالی رتبه آمریکایی که به جنگ افغانستان اعزام می گردند، به این نتیجه می رسند که تنها راه حل بحران افغانستان یافتن راه حلی سیاسی است که توسط قدرت های منطقه نیز مورد حمایت قرار بگیرد و در واقع هیچ گزینه نظامی در افغانستان کارساز نخواهد بود. با این وجود، آمریکا همچنان گزینه نظامی را بر دیپلوماسی ترجیح داده است.
دولت اوباما با درک نسبی این موضوع تلاش کرد تا گفتگوهایی مخفیانه را با طالبان راه اندازی کند و حتی پیشرفت هایی هم در این خصوص داشت، اما این پیشرفت ها با استراتژی متناقض خودش و دست سازمان استخباراتی پاکستان که همواره می خواهد در هر معامله ای دستی داشته باشد، و با وجود این که طالبان نیز می خواهد مستقل از دخالت های پاکستان باشد، خراب گردید. بسیاری از مقامات دولت افغانستان و طالبان تلاش کرده اند تا راه خود را برای گفتگوهای صلح بیابند، اما همواره برخی از آنها توسط تندرو ها حذف و ترور شده اند.
گزینه دیگر آمریکا بجای پیگیری مذاکرات نامعلوم و سخت این است که دست برداشته و افغانستان را ترک کند؛ اما از سویی خروج یک طرفه نظامی هم می تواند راه را برای نفوذ بیشتر طالبان و گروه داعش افزایش دهد.
تنها راهی که بهتر از همه عقلانی دیده می شود، همانی است که دونالد ترامپ به نظر در آن بسیار ضعیف دیده می شود، و آن همکاری نزدیک با متحدین، اولویت دادن به دیپلماسی های عالی، هوشیار بودن در افزایش فشارها بر سازمان استخباراتی پاکستان و بکار گیری خشوع در دیپلماسی بین المللی برای افغانستان است.
استیو کول/ نیویورک تایمز