چرا حزب جمعیت اسلامی افغانستان دو دسته شد؟
با اعلام و امضای رسمی توافقنامهی سیاسی میان تیمهای ثبات و همگرایی و دولتساز، رهبر جوان حزبی که یکی از کلیدیترین حامیان سیاسی آقای عبدالله در انتخابات پرماجرا و جنجالآفرین ریاستجمهوری افغانستان بود، اعلام کرد که از این توافق سیاسی حمایت نمیکند، مشروعیت حکومت را به رسمیت نمیشناسد و حاضر نیست به حکومتی که بهزعم او از یک پروسهی تقلبی و غیرقانونی تشکیل شده، تن در دهد.
برخلاف موضع رهبر یکی از مقتدرترین احزاب سیاسی نیم قرن اخیر افغانستان، اکثر رهبران و اعضای کلیدی آن اما با این توافق سیاسی همسو و موافق بودند. عبدالله عبدالله، عطامحمد نور، یونس قانونی، کلیمالله نقیبی، حفیظ منصور، محیالدین مهدی و دستکم دو سوم اعضای رهبری جمعیت اسلامی و رهبران سیاسی جوان کهنهکاری که بهلحاظ جغرافیا و سابقهی فعالیت سیاسی به کلیت حوزهی جمعیت اسلامی افغانستان تعلق دارند، به صراحت یا به تلویح از این توافق سیاسی حمایت کردند. بهنظر میرسید آقای ربانی تقریبا یکه و تنها در برابر صف بزرگی از پیشکسوتان و دانهدرشتهای باسابقهی حزبش قرار گرفته باشد.
یک و ماه و نیم پس از امضای توافق سیاسی میان عبدالله و غنی، حمایت حداکثری اعضای شورای رهبری جمعیت اسلامی از این توافق و مخالفت صریح صلاحالدین ربانی با آن، دستکم دو سوم اعضای شورای رهبری جمعیت اسلامی جلسهای به ریاست آقای نور در منزل او برگزار کردند. آنها در این جلسه، به اتفاق آرا صلاحالدین ربانی را از سرپرستی حزب عزل و بهجای او یکی از اعضای کهنهکار جمعیت اسلامی و یکی از ۹ بنیانگزار این حزب را تا برگزاری مجمع عمومی و کنگرهی حزب جمعیت به سرپرستی حزب انتخاب کردند.
در واکنش به این اتفاق، صلاحالدین ربانی با کودتا خواندن اقدام اعضای شورای رهبری جمعیت اسلامی، عضویت جمعی از اعضای شورای رهبری جمعیت اسلامی بهشمول عطامحمد نور را از این حزب به حالت تعلیق در آورد و پسانتر، احمدضیا مسعود را بهجای آقای نور به ریاست اجرایی این حزب منصوب کرد. دو طرف همدیگر را به اقدامات غیرقانونی و کودتا/انحصار حزبی متهم کردند. به این ترتیب، حزب جمعیت اسلامی که در رخدادهای سیاسی نیم قرن اخیر افغانستان اگرنه مقتدرترین حزب که یکی از متقدرترینها بوده، آنچنان که برخی از اعضای رهبری آن نیز تأیید میکنند، عملا دچار انشعاب شد.
اگرچه امضای توافق سیاسی میان عبدالله عبدالله و محمد اشرف غنی، بهانهی انشعاب در جمعیت اسلامی بود، اما واقع این است که این انشعاب ریشه در کارنامهی سیاسی رهبران جمعیت اسلامی در ۲۰ سال گذشته و تضاد منافع اعضای شورای رهبری و رهبر این حزب در خصوص برنامههای سیاسی سالهای پیش رو دارد.
تعامل فردی افراد و سقوط تدریجی حزب
جمعیت اسلامی در عمل، در راستای دستیابی به رأس قدرت سیاسی زاده شد. پس از چندین قرن استیلای مطلق قومی بر رأس قدرت سیاسی منهای دورهی کوتاه و ۹ ماههی امارت حبیبالله کلکانی، حوزهی اجتماعی و سیاسی که حزب جمعیت اسلامی از آن برخاسته است، به مطالبهی دستیابی به رأس قدرت وارد کارزارهای سیاسی و نظامی شد. این حزب، پس از موفقیت جهاد و سرنگونی حکومت تحت حمایت اتحاد جماهیر شوروی، عملا به این هدف رسیدند و برهانالدین ربانی، رهبر و بنیانگذار آن به ریاستجمهوری افغانستان رسید. پس از فروپاشی امارت اسلامی و تصرف مجدد کابل توسط جبههی مقاومت که هستهی اصلی آن را حزب جمعیت تشکیل میداد، این حزب تصرف نهادهای کلیدی حکومت را به استیلا بر رأس قدرت ترجیح داد.
سران جمعیت اسلامی با تشکیل نظم سیاسی جدید پس از سقوط طالبان تصور میکردند با در دستداشتن نهادهای کلیدی حکومت، در عمل رأس قدرت را در اختیار دارند و واگذاری ریاستجمهوری به حامد کرزی، عجالتا و بهمنظور ایجاد توازن در قدرت یک تاکتیک سیاسی مقبول است و بنا به ضرورت، میتوانند دوباره آن را تصاحب کنند. سران این حزب تصور میکردند که با در اختیار داشتن نهادهای کلیدی حکومت، میتوانند به راحتی اختیارات و قدرت ریاستجمهوری را کنترل کنند.
برخلاف تصور یا محاسبهی اشتباه رهبران جمعیت اسلامی، تصاحب نهادهای کلیدی حکومت منجر به اعمال نفوذ و فشار بر ریاستجمهوری نشد. نهتنها جمعیت اسلامی که به تصور رهبران ارشد آن میتوانست در زمان مناسب رأس قدرت را در اختیار بگیرند، موفق به تصاحب رأس قدرت کشور نشدند که به مرور زمان در طول دو دهه استیلا بر نهادهای کلیدی حکومت را نیز از کف دادند. در قیاس با نخستین سالهای تشکیل نظام جدید که جمعیت اسلامی تقریبا تمام نهادهای کلیدی حکومت را در کنترل داشتند، اکنون سهم جمعیت اسلامی در قدرت به شکل فاحشی سقوط کرده و بهدلیل نبود انسجام و راهبردهای سیاسی استراتژیک در میان رهبران این حزب، جمعیت اسلامی افغانستان حتا توان دریافت سهم سیاسی برابر با یک حزب عادی را نیز در دستگاه قدرت ندارد.
یکی از مهمترین عوامل سقوط مشارکت و سهم جمعیت اسلامی در دستگاه قدرت افغانستان، کاهش روزافزون انسجام سیاسی میان رهبران ارشد این حزب و رویکرد تعامل فردی و نه سازمانی/گروهی رهبران آن با رأس قدرت بوده است. در طول بیست سال گذشته، به ندرت اتفاق افتاده که رهبران ارشد این حزب یک هدف/مطالبهی سیاسی را بهصورت یکدست و منسجم طرح، تعقیب و اجرا کرده باشند.
به استثنای نخستین انتخابات ریاستجمهوری پس از سقوط طالبان که در عمل، صحنهی نمایش و تثبیت شعاع وجودی اقوام و در واقع نوعی تثبیت غیررسمی درصدی نفوس اقوام در افغانستان بود، در هر یک از سه انتخابات ریاستجمهوری بعدی، رهبران جمعیت اسلامی نتوانستند با اتفاق آرا و انسجام حداکثری نامزدی را برای دستیابی به رأس قدرت معرفی و از آن حمایت کنند. حتا در نخستین انتخابات ریاستجمهوری نیز اگرچه حوزهی اجتماعی جمعیت اسلامی بهصورت یکدست از نامزدی آقای قانونی حمایت کردند، اما نخبگان سیاسی این حزب در حمایت از یونس قانونی و حامد کرزی تقسیم شدند.
در سه انتخابات ریاستجمهوری سالهای ۱۳۸۸، ۱۳۹۳ و ۱۳۹۸، رهبران و اعضای ارشد جمعیت اسلامی براساس هدف سیاسی که این حزب مبتنی بر آن در صحنهی سیاسی افغانستان به صحنه آمد، به جای توافق بر سر یک نامزد و حمایت یکدست از آن، با توافقهای سیاسی فردی با حامد کرزی و سپس اشرف غنی و دریافت مناصب و امتیازات سیاسی، هر کدام مسیرهای جداگانهای در پیش گرفتند. امری که آقای نور پس از انشعاب جمعیت اسلامی در مصاحبه با بیبیسی فارسی به صراحت به آن اعتراف کرد. بهدلیل این چنددستگی در شورای رهبری جمعیت اسلامی، این حزب موفق نشد عبدالله عبدالله را که در سه انتخابات گذشته رأی اکثریت قاطع حوزهی اجتماعی جمعیت اسلامی را کسب کرده بود، به رأس قدرت برساند. پس از انتخابات ریاستجمهوری ۱۳۹۳ و تشکیل حکومت وحدت ملی و سپس انتخابات ریاستجمهوری ۱۳۹۸ و امضای توافق سیاسی میان عبدالله و غنی، بهنظر میرسد سران جمعیت اسلامی عملا به این نتیجه رسیدهاند که بخت و ابزار سیاسی لازم برای دستیابی به رأس قدرت را ندارند.
برخلاف اکثر قاطع اعضای شورای رهبری جمعیت، سرپرست جوان این حزب اما با مخالفت صریح با امضای توافق سیاسی و به رسمیت نشناختن حکومت جدید، احتمالا کماکان این شانس را برای خود و حزباش قایل است که بتواند در انتخاباتهای بعدی، آرایش و ابزار سیاسی لازم برای دستیابی به رأس قدرت را فراهم کند.
نزاع حال و آینده
پیش از آغاز رسمی مراسم تحلیف نمادین عبدالله عبدالله در قصر سپیدار، زمانی که او در برابر سیلی از هوادارانش پشت جایگاه رفت تا برای چندمین بار در اوج کشاکش و بحران انتخاباتی به آنها تعهد و اطمینان دهد که حکومت برخاسته از تقلب را نمیپذیرد و بر تصمیماش مبنی بر اعلام پیروزی در انتخابات و تشکل حکومت مصر و قاطع است، صلاحالدین ربانی یکی از چند متحد سیاسی اصلی او در انتخابات، در صف حامیان سیاسی آقای عبدالله، پشت جایگاه با چهرهای مصمم ایستاده بود. زمانی که آقای عبدالله سخنرانیاش را به پایان رساند، آقای ربانی نه در قامت، نزاکت و سیمای رییس و رهبر یکی از مقتدرترین احزاب سیاسی نیم قرن گذشتهی افغانستان که چونان یک هوادار هیجانزده و انقلابی به میکروفون نزدیک شد. دهانش را به آن نزدیک کرد و با یک دست از متکای آن محکم گرفت. با هیجانی که بهنظر میرسید در آن وهله کنترلش برای او ممکن و مسألهای نبود، فریاد زد: «زندهباد داکتر عبدالله!» او در ادامه با مشتی گرهزده فریادکنان اعلام کرد که به هیچ وجه حکومت تقلبی را نمیپذیرد و هوادارانش را به تکرار «نعرهی تکبیر» دعوت کرد.
صلاحالدین ربانی، در عمل مهمترین متحد سیاسی عبدالله و اصلیترین مشوق او برای اجرای مراسم تحلیف در برابر ارگ ریاستجمهوری بود. در روزهایی که بحران انتخابات به اوج رسیده بود و تهدیدها و سرسختیها در تیم ثبات و همگرایی هر روز گزافتر میشد، آقای ربانی احتمالا دستیابی به ارگ ریاستجمهوری و ایستادگی در برابر تیم رقیب به هر قیمتی را ممکن و خط قرمز میدانست اما برای همکاران سیاسی او و در رأس آنها عبدالله عبدالله، چنین امکانی دور از تصور بود.
نسل سیاسی کنونی جمعیت اسلامی که در جهاد و مقاومت نقش داشته و در دو دههی گذشته در عرصهی سیاسی فعال بوده، در عمل، بهدلیل تعامل فردی با رأس قدرت سیاسی و نبود انسجام حزبی در جمعیت اسلامی، فارغ از اینکه شانس دستیابی به رأس قدرت یا دستکم تعاملی با بیشترین سود سیاسی شبیه به آنچه را در کنفرانس بن انجام شد ممکن نمیداند، اکنون به انتهای عمرمفید سیاسیاش رسیده است. شکست در دستیابی به رأس قدرت در طول دو دهه از یک سو و برخورداری از منابع و امکانات سیاسی ناشی از تعامل فردی با رأس قدرت، آنها را به این نتیجه میرسانند که نهتنها شانس و فرصتی برای دستیابی به رأس قدرت ندارند که اگر با مواضع اپوزیسیونی و به رسمیتنشناختن مشروعیت حکومت جدید به پیش بروند، داشتههای سیاسی کمابیشی را که دارند نیز از دست خواهند داد. تمام تلاش و تمرکز این نسل سیاسی جمعیت اسلامی بر استفاده از فرصتهای مغتنم اکنون و اعمال نقش در ساختار قدرت به واسطهی تعامل و توافق است.
برخلاف رهبران کهنهکار و کهنسال جمعیت اسلامی، صلاحالدین ربانی جوان اما فرصت و شانس کافی برای خودش قایل است که بتواند با عبور از اکنون و چشمداشت به آینده، به رأس قدرت سیاسی چشم بدوزد یا دستکم در مقاطع و هنگامههای مناسبی، سهم فربه و قابل توجهی از کیک قدرت بردارد. در طول پنج سال حکومت وحدت ملی که آقای ربانی سمت وزارت خارجهی کشور را به عهده داشت، او از معدود افرادی بود که در درون حکومت از خود قاطعیت قابل دید در مخالفت با رییسجمهور غنی و ایستادگی در برابر مواضع او نشان داد که از نظر هواداران جمعیت اسلامی، رویکرد حذفی و تکروی رییس جمهور غنی تفسیر میشود. در انتخابات ریاستجمهوری ۱۳۹۸، آقای ربانی طراح و حامی اصلی مخالفت در برابر اعلام نتیجه و کشاندن نزاع تا مرحلهی برگزاری مراسم تحلیف جداگانه و اعلام تشکیل «حکومت همهشمول» بود.
بهنظر میرسد کارنامهی سیاسی آقای ربانی در طول پنج سال رهبری وزارت امور خارجه در حکومت وحدت ملی به رهبری رییسجمهور غنی و قاطعیت او در انتخابات ریاستجمهوری در حمایت از تحلیف نمادین عبدالله عبدالله و مخالفت با امضای توافقنامهی سیاسی این اعتبار سیاسی را برای او در میان هوادران جمعیت اسلامی فراهم آورده است که آقای ربانی ارادهی سیاسی لازم برای احیای هدف سیاسی تاریخی جمعیت اسلامی مبنی بر مبارزهی سیاسی برای دستیابی به رأس قدرت را دارد. متاعی که بهنظر میرسد مهمترین سرمایهی سیاسی آقای ربانی در برابر صف طویل مخالفان درونحزبیاش باشد.
برای کهنهکاران جمعیت اسلامی افغانستان، مسألهی اصلی، فرصتهای سیاسی کنونی و استفادهی مؤثر از آن است. آنها این فرصت را ندارند که بیرون از ساختار قدرت، با رویکرد اپوزیسیونی، چند سال دیگر خارج از ساختار قدرت و منابعی که فراهم میآورد، به آینده چشم بدوزند. برعکس نسل قدیم جمعیت اسلامی که اکنون را فرصت میدانند، برای صلاحالدین ربانی، آینده مهمتر از استعجال اکنون است. آقای ربانی، با استفاده از امتیاز تعلق خونی با برهانالدین ربانی که در عرف سیاسی افغانستان، فرصت غیرقابل انکار محسوب میشود و سودبردن از سرخوردگی هواداران این حزب از شکست و افت سیاسی نسل قدیم جمعیت اسلامی افغانستان، چشم به آینده دوخته است. علاوه بر نقش پیشزمینهی سیاسی ناکام سران جمعیت اسلامی در انشعاب این حزب، تضاد منافع میان نسل قدیم جمعیت اسلامی و صلاحالدین ربانی، دلیل مضاعفی بر انشعاب جمعیت اسلامی افغانستان بوده است.
اطلاعات روز