برگزیده هاسیاست

پیامدهای به قدرت رسیدن بایدن بر کشورهای عرب حاشیه خلیج فارس

یکی از رویدادهای مهم و اثرگذار پیرامون تحولات کشورهای حاشیه خلیج فارس کنار رفتن ترامپ و استقرار دولت بایدن است. گرچه استقرار دولت جدید در آمریکا به دلیل ماهیت ابرقدرتی آمریکا و حضور چشمگیر و فراگیر آن در منطقه غرب آسیا برای همه کشورهای این منطقه حائز اهمیت است اما این جابجایی قدرت برای کشورهای حاشیه خلیج فارس معنا و مفهوم متفاوتی دارد. چرا که کشورهای اصلی این حوزه یعنی عربستان و امارات به لطف روابط شخصی مستحکمی که با ترامپ برقرار کردند و با توجه به نقش موثر قراردادهای چند صد میلیارد دالری که با دولت او امضا کرده بودند در بهترین وضع ممکن طی سال‌های اخیر قرار داشتند و تمامی پروژه‌ها و رویاهای خود را در سطح منطقه دنبال می‌کردند، بدون آن‌که از تهدید یا پیگیری قدرت‌های جهانی، سازمان ملل یا شورای امنیت هراسی داشته باشند. مصادیق این شرایط را می‌توان در جنگ مخرب شش ساله یمن، محاصره قطر، ماجراجویی‌های نظامی و امنیتی در مناطقی مانند شمال آفریقا و … مشاهده نمود.

اما استقرار بایدن که در مبارزات انتخاباتی خود به صراحت از سیاست ترامپ در قبال این کشورها انتقاد می کرد اوضاع را به یکباره برای این کشورها و حاکمان آن تغییر داد. بر همین اساس دولت بایدن به محض روی کارآمدن طی چند دستور و فرمان اجرایی بخشی ازدستاوردهای این کشورها از دوره زمامداری ترامپ را از بین برد و به صراحت اعلام کرد که شرایط برای این کشورها تغییر کرده و سیاست ایالات متحده در مواجهه با آن‌ها تغییر خواهد کرد. لغو یا توقف قراردادهای فروش سلاح‌های پیشرفته به عربستان و امارات، اعلام پایان حمایت‌های اطلاعاتی و لجستیکی از جنگ یمن، «فاجعه راهبردی» خواندن جنگ یمن و تعیین نماینده ویژه در امور این کشور به منظور پایان دادن فوری به این جنگ فاجعه‌بار از طریق دیپلماتیک، انتشار گزارش «دفتر اداره‌کننده اطلاعات ملی» درباره قتل خاشقچی که به طور مستقیم ولیعهد سعودی را در این قتل فجیع دخیل معرفی کرد، بخشی از پیامدهای حضور دولت جدید آمریکا برای کشورهای خلیج فارس به ویژه عربستان و امارات بوده است.

از جمله دیگر پیامدهای روی کار آمدن دولت بایدن برای کشورهای خلیج فارس این است که پیش از روی کار آمدن او دولت‌های محاصره کننده قطر (عربستان و امارات) پس از سه سال و نیم مجبور شدند بدون تحقق هیچ یک از شروط خود با قطر توافق آشتی امضا کنند.

با این اوصاف، نباید انتظار تغییرات جدی در روابط آمریکا با این کشورها را داشت. چرا که آمریکا برای اجرای پروژه‌های خود در منطقه غرب آسیا به توانمندی‌ها و ظرفیت‌های کشوری مانند عربستان نیاز دارد و نمی‌توان انتظار داشت از روابط راهبردی و طولانی مدت خود صرفنظر نماید. ولی پیشاپیش روشن است شرایط و اوضاع برای حاکمان جوان این کشورها تغییر کرده و این کشورها از این پس می‌بایست در قبال موضوعاتی مانند حقوق بشر، سیاست‌های داخلی و کیفیت نقش‌آفرینی‌های خود در منطقه به آمریکا پاسخگو باشند و بر اساس شرایط جدید حرکت نمایند. در این میان، آینده جنگ یمن و سرنوشت کشورهای عربستان و امارات به عنوان کشورهای دخیل در این نزاع حائز اهمیت است. آن چه در این ارتباط می‌توان پیش‌بینی کرد این است که با توجه به رویکردهای دولت جدید آمریکا و وضعیت تحولات میدانی به احتمال زیاد سعودی با کمک آمریکا به «طور رسمی» پای خود را از جنگ یمن بیرون خواهد کشید و به این ترتیب به یکی از زیان‌بار‌ترین اقدامات خود در دهه‌های اخیر پایان خواهد داد.

داکتر عبداللطیف نظری

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا