وابستگی متقابل افغانستان و ایران و پاکستان

بندر اسلام قلعه در هرات، زرنج در نیمروز و خط آهن هرات-خواف، موجب افزایش مراودات اقتصادی-تجارتی شده است. بر اساس گزارشهای رسمی؛ میزان دادوستد میان افغانستان و ایران بیشتر از یک میلیارد دالر در سال تخمین زده میشود. همانطوری که یادآور شدیم، نگاه ایران به افغانستان، از زاویهی نهادهای امنیتی خاورمیانه و غرب آسیا است. روی همین ملحوظ، خط منافع امنیتی ایران از غرب و جنوب غرب افغانستان عبور میکند. ایران، به دلایل گوناگون میتواند در صلح و جنگ افغانستان نقشآفرین باشد و این نقش میتواند دو وجه داشته باشد؛ گاهی سازنده و گاهی هم غیر سازنده.
امنیت یک پدیده چند وجهی، در مقیاس متوسط منطقهای و در مقیاس بزرگ با ریشههای جهانی مورد تحلیل و ارزیابی قرار میگیرد. قسمیکه در مباحث گذشته تذکر دادیم، جنگ در سه سطح کلیدی «ملی، منطقهای و جهانی» قابل تحلیل و بررسی است. هرقدر به این پدیدهی چند بعدی نگاه پروژهای شود، زمانی که از کنترل خارج شود، ابعاد منفیاش مانند ویروس، مهارناشدنی خواهد شد. تا ایندم، پاکستان با نگاه مطلق و رویکردهای خصمانه، هیچگونه وقعی به این وابستگی متقابل امنیتی قایل نشده و خلاف اصول قبولشدهی بینالمللی، متوسل به اقدامات ویرانگری شده که این اقدامات ضد بشردوستانه، افغانستان را در بدترین وضعیت ممکن قرار داده است:
۱. حمایت از باندهای تبهکار تروریستی و صدورشان به افغانستان.
۲. دادن پناهگاه برای طالبان و دیگر گروههای دهشتافگن و حلقات تروریستی.
۳. تقویت تسلط بالای رهبران طالبان و ترسیم منش برای این گروه در حول منافع مطلق امنیتیاش.
۴٫ ایجاد رابطه بین مدارس دینی، هم در سطح تشکیلاتی طالبان و هم در بعد منابع بشری.
۵. لابی طالبان در سطح منطقهای و جهانی.
۶. تدوین پلان و برنامهی جنگی برای طالبان به حیث عقبه فکری جنگ.
۷. تبلیغ طالبان از آدرس مدارس دینی وابسته به سازمان استخبارات و ارتش پاکستان.
۸. میزبانی و نگهبانی از خانوادههای ردهبالا و رهبران طالبان.
۹. آمادهسازی تجهیزات و ابزارآلات جنگی برای طالبان.
۱۰. دادن معلومات کشفی و استخاباراتی برای طالبان.
دلایل نقش مهم طالبان در روند جنگوصلح افغانستان
۱. نگاه کشورهای غربی به صلح و جنگ افغانستان از عینک پاکستان و نهادهای امنیتی جنوب آسیا.
۲. از دیری بدینسو، نگاه عربستان سعودی – در بعد سختافزاری به افغانستان – در شعاع منافع پاکستان بوده و پاکستان نقش سکرتریت گروههای نیابتی سعودی را در جنگ افغانستان ایفا کرده است.
۳. پاکستان، تنها قدرت اتمی در میان کشورهای اسلامی بوده و از این منظر نقش این کشور در صلح و جنگ افغانستان پررنگ است.
۴. پاکستان به عنوان قدرت برتر در جنوب آسیا، دارای عمق استراتژیک در افغانستان بوده و استوار بر همین ذهنیت خود را محق دانسته و خواهان نقش فراوان در جنگ و صلح افغانستان است.
۵. داشتن متحدان استراتژیک در شورای امنیت سازمان ملل متحد(روسیه، چین، بریتانیا و ایالاتمتحده امریکا)
ج: وابستگی متقابل اقتصادی – جغرافیایی پاکستان با افغانستان
۱. افغانستان طولانیترین مرز مشترک را با پاکستان دارد(۲۶۴۰کیلومتر مرز مشترک).
۲. مناسبات اقتصادی میان افغانستان و پاکستان حدود دو میلیارد دالر در سال میرسد.
۳. ترانزیت و انتقال کالاهای پاکستان به آسیای مرکزی از خاک افغانستان و انتقال کالاهای افغانستان به هند و جنوب شرق آسیا از خاک پاکستان.
۴. حضور بیش از دو میلیون مهاجر افغانستانی در پاکستان و نقش این مهاجرین در رشد و توسعه پاکستان.
به این ترتیب، پاکستان اگر بخواهد میتواند بهعنوان همسایه خوب برای افغانستان، نقش سازندهای در ختم جنگ و تأمین صلح بازی کند.
ایران و نقش آن در صلح و جنگ افغانستان
این کشور حدود ۹۳۶ کیلومتر مرز مشترک با افغانستان دارد. ایران با داشتن ذخایر بزرگ گاز و نفت و جمعیت بالغ بر۸۰ میلیون نفر، بهحیث یک قدرت منطقهای در مناسبات سیاسی و امنیتی منطقه نقش مهم و حایز توجهی دارد. نقش ایران از سه منظر و آدرس، بالای صلح و جنگ افغانستان قابلتحلیل و ارزیابی است. همسایگی ایران با افغانستان از یکسو و نقش ایران بهحیث قدرت بلامنازع در غرب آسیا و پیشقراول در مناسبات امنیتی و سیاسی نهادهای امنیتی خاورمیانه از سوی دیگر، نقش ایران را در همهی تحولات و تغییرات منطقهای بهویژه افغانستان پررنگ ساخته است.
بندر اسلام قلعه در هرات، زرنج در نیمروز و خط آهن هرات-خواف، موجب افزایش مراودات اقتصادی-تجارتی شده است. بر اساس گزارشهای رسمی؛ میزان دادوستد میان افغانستان و ایران بیشتر از یک میلیارد دالر در سال تخمین زده میشود. همانطوری که در بالا یادآور شدیم، نگاه ایران به افغانستان، از زاویهی نهادهای امنیتی خاورمیانه و غرب آسیا است. روی همین ملحوظ، خط منافع امنیتی ایران از غرب و جنوب غرب افغانستان عبور میکند. ایران، به دلایل گوناگون میتواند در صلح و جنگ افغانستان نقشآفرین باشد و این نقش میتواند دو وجه داشته باشد؛ گاهی سازنده و گاهی هم غیر سازنده.
از بدو انقلاب اسلامی ایران در ۱۳۵۷ تا اکنون، شاهد فراز و نشیبهای فراوانی در روابط میان ایران و افغانستان بودهایم. جمهوری اسلامی ایران، در دو برههی حساس و بحرانی (بعد از کودتای هفتم ثور در سال ۱۳۵۷ و اشغال افغانستان توسط گروه طالبان) از مهاجران افغانستان با جبین باز استقبال و میزبانی کرده است. میزبانی جمهوری اسلامی ایران همراه با حمایت از مجاهدین بعد از هفتم ثور و مقاومتگران بعد از سقوط حکومت مجاهدین بههمراه بوده است.
در طول ۱۹ سال حضور سیاسی و نظامی جامعه جهانی در افغانستان تحت رهبری ایالات متحده امریکا، علیرغم همهی اختلافها و رقابتهای جدی که بین جمهوری اسلامی ایران و امریکا بوده، شاهد هیچگونه تهدیدی از سوی جمهوری اسلامی ایران علیه مواضع ایالاتمتحده در افغانستان نبودهایم. در کنار این مسئله، افغانستان و ایران بهعنوان همسایههای همدین و همزبان، روابط شان را در بهترین وضعیت ممکن حفظ کردهاند.
این بدین معنا است که رهبران جمهوری اسلامی ایران، به تأثیرگذاری امنیت و ثبات در افغانستان به امنیت و ثبات در ایران واقفاند. این تأثیرات دو وجهی، بیانگر وابستگیهای متقابل امنیتی، سیاسی، فرهنگی، اقتصادی، جغرافیایی و تاریخی است و در ذیل مباحث، به آن خواهیم پرداخت.
جمهوری اسلامی ایران با توجه به وابستگیهای متقابلی که قبلاً به آن اشاره شد، نسبت به هر زمان دیگری، میتواند نقش سازنده و پر رنگتری در امر ختم جنگ و تأمین صلح در افغانستان داشته باشد. دوام جنگ و زایش گروههای تروریستی و افراطی در افغانستان، به هیچوجه به نفع جمهوری اسلامی ایران نیست. افراطیت و تفکر جزماندیشیِ مذهبی در افغانستان در قالب امارت اسلامی، افغانستان را به میدان تقابل رقابتهای مذهبی بین سلف عرب تحت رهبری سعودی و شیعهگرایی در محوریت جمهوری اسلامی ایران مبدل خواهد ساخت. این امر نامیمون، در صورت تحقق، میتواند بنیادهای نظام جمهوری اسلامی ایران را متزلزل کند.
افغانستان با ثبات و دموکراتیک، میتواند برای ایران همسایه خوب باشد. جمهوری اسلامی ایران نیز با در نظرداشت دلایل ذیل میتواند در روند مصالحه و گفتوگوهای صلح افغانستان نقش مؤثری داشته باشد.
۱. ایران بهحیث همسایهی افغانستان، در طول ۱۸ سال با حکومت افغانستان میانهی نسبتاً خوبی داشته است.
۲. افغانستان بعد از پاکستان و تاجیکستان، طولانیترین مرز مشترک را با ایران دارد و این سرحد طولانی از لحاظ امنیتی، تأثیرات خود را بالای جنگ و صلح افغانستان میتواند داشته باشد.
۳. به گفته مقامهای ایرانی، میانهی جمهوری اسلامی ایران با طالبان، پس از ظهور داعش، در یک سطح مناسب قرار دارد، بدون شک این تأثیرگذاری جایگاه ایران را در صلح و جنگ افغانستان پررنگ میسازد.
۴. جمهوری اسلامی ایران تجربه حضور غیرمستقیم سیاسی، چه در زمان جهاد و چه در زمان مقاومت در افغانستان، میتواند با رویکرد سازنده و غیر سازنده در روند صلح افغانستان تأثیرگذار واقع شود.
۵. ایران میزبان بیش از دو میلیون مهاجر از افغانستان است، نمیتوان تأثیرات مثبت و منفی این میزبانی را در صلح و جنگ افغانستان نادیده گرفت.
۶. کشور ایران، رابطهی قسماً حسنه و نیک با بعضی از احزاب و تنظیمهای مطرح جهادی در افغانستان دارد. این جریانهای سیاسی، بهحیث یکی از محورهای کلیدی در صلح و جنگ افغانستان نقش دارند.
۷. جنگ جاری در افغانستان، در یک نگاه قسمی در کنار عوامل دیگر، از جانب طالبان یک جنگ ایدیولوژیک و مقدس تعریف میگردد و جمهوری اسلامی ایران بهحیث علمبردار بلامنازعه شیعه در جهان اسلام، در جنگ و صلح افغانستان دارای وزنهای قوی است.
۸. روابط جمهوری اسلامی ایران، هم به دلایل سیاسی و هم اقتصادی، با جمهوری فدراتیف روسیه و جمهوری خلق چین خوب است و این دو کشور قدرتمند، در اکثریت موارد در شورای امنیت سازمان ملل متحد، از منافع ایران بهحیث اعضای دایمی این شورا که از حق «وتو» برخوردار هستند، دفاع کردهاند. چین و روسیه که در مباحث بعدی شرح داده خواهد شد، به دلایل مختلف بالای صلح و جنگ افغانستان تأثیرات قابلملاحظهای دارند.
۹. موضوع شورای مشهد و تأثیرات این شورا در بدنهی عملیاتی طالبان بر کسی پوشیده نیست.
۱۰. مشترکات فرهنگی، زبانی، تاریخی و دیگر وابستگیهای متقابل ایران و افغانستان، همچنان تأثیرات خود را بالای صلح و جنگ افغانستان دارد.