برگزیده هاسیاست

نگاهی به اظهارات اخیر امرالله صالح در مورد جنگ در افغانستان

بعد از افتادن نزديك به بيست ولسوالي در مدت كمتر از دوهفتم به دست طالبان، امر‌الله صالح معاون اول رئیس‌جمهوری افغانستان بعد از مدت‌ها در نوشتة كوتاهي به مردم توصيه كرده است تا گول تبليغات طالبان را نخورند. او در اين نوشته ادعا كرده است كه آنچه طالبان در اين چند روز به تصرف خود درآورده‌اند، ازنظر نظامي هيچ ارزشي نداشته و در حقيقت مناطق باريكي است كه این گروه بدون داشتن عقبة نظامي به آن دست پیداکرده است. معاون اول رئیس‌جمهور پیش‌بینی كرده است كه ضربات سختي به خاطر اين اشتباهات نظامي طالبان و پيشروي بدون عقبه به آن‌ها وارد خواهد آمد.

چند نكته‌اي در مورد نوشتة اخير آقای صالح در صفحة فيس‌بوكش قابل‌ذکر است كه به آن مي‌پردازيم:

  1. آقاي صالح هم در مخالفت با طالبان صراحت لهجه داشته و هم پيشينة نظامي و امنيتي طولاني‌اي در اين افغانستان دارد. سخن ايشان در مورد اهميت داشتن عقبة نظامي، يا استحكام مواضع و پشتيباني لجستيكي و نظامي در «جنگ‌هاي كلاسيك» و اينكه طالبان فاقد آن هستند؛ مي‌تواند درست باشد. بدون داشتن عقبة نظامي، سربازان خط‌شكن و نيروهاي پيش‌روندة دشمن به‌راحتی قيچي شده و ضربات سنگيني را متحمل خواهند شد. خصوصاً اينكه نيروهاي مدافع از پشتيباني هوايي برخوردار بوده و به‌ویژه نيروهاي هوابرد و چترباز هم استفاده كند. طالبان هم‌اکنون يك نيروي پارتيزاني و غیرمنظم‌اند و تا هنوز توانايي آن را نیافته‌اند كه تهديد جدي و غیرقابل‌بازگشت را متوجه دولت مركزي در مناطق مهم شهري افغانستان سازند.

اما آنچه آقاي صالح آن را فراموش كرده و يا عمداً نخواسته به آن بپردازد، ماهيت چريكي جنگ‌هايي است كه فعلاً در افغانستان از سوي طالبان انجام مي‌شود. نيروهاي طالبان برخلاف نيروهاي ارتش‌هاي كلاسيك و رعايت اصول جنگي كه در دانشگاه‌هاي نظامي تدريس مي‌شود، اصل را بر تحرك گذاشته و حتي‌المقدور تلاش مي‌كنند كه از شيوه‌هاي نبرد پارتيزاني و يا «بزن و فرار کن» استفاده ‌كنند. ما عملا شاهد جنگ جبهه‌اي و رويارويي دو ارتش كلاسيك نيستيم. براي طالبان همین‌که بر پايگاه نظامي تسلط يافته و چند عكس يادگاري هم ازآنجا بگيرد، كفايت مي‌كند. به همين علت، كمتر دیده‌شده است كه سربازان طالب استحكامات تصرف‌شده را حفظ كرده و از آن براي مقاصد بعدي نظامي استفاده كنند. سربازان اين گروه گويا از نگهداري اين مناطق نااميد بوده و با آتش كشيدن استحكامات اداري و نظامي آن‌ها را به‌عمد تخريب مي‌كنند. تاكنون نيروهاي این گروه سعي زيادي داشته است كه با استتار و حملات ناگهاني و بدون اينكه سعي در نگهداري مناطق نظامي تصرف‌شده داشته باشند، به جنگ خود ادامه داده و به اين صورت با واردکردن تلفات و خسته كردن نظاميان افغانستان، آن‌ها را زمين‌گير كنند. طالبان با درگير كردن اردو و پوليس افغانستان در جغرافياي بسيار بزرگ از شمال تا جنوب و از شرق تا غرب، اكثر ظرفيت‌هاي اردو  و نيروهاي امنيتي را مشغول نگهداشته است. به همين خاطر جنگي كه ما شاهد آن هستيم، از نوع جنگ‌هاي دو ارتش منظم نيست، بلكه درگير شدن يك ارتش با دسته‌هاي كوچك نظامي است كه مكان و آدرس مشخصي ندارند.

با اين توضيحات، اگر از زاوية ديگري نگاه كنيم، حرف آقای صالح درست است و طالبان واقعاً در يك نبرد كلاسيك و جبهه‌اي، فاقد عقبة نظامي است. اين گروه نه از پشتيباني آتش سنگين توپخانه برخوردارند، نه از پشتيباني هوايي استفاده مي‌برد و نه توانايي دفاع از حريم هوايي خود را دارد. بنابراین براي يك ارتش كلاسيك عقب راندن طالبان از شهرها و روستا كار ساده‌ای است، منتها مشكل وقتي پيش مي‌آيد كه اين نيروها به كوه‌ها پناه برده و به شيوه‌هاي چريكي روي بياورند. آنگاه نبرد با چنين گروه‌هايي براي هر ارتش جهان بسيار سخت هزينه‌بر خواهد بود؛ چيزي كه عملا ما در افغانستان شاهد آن هستيم. نويسنده به‌طور مشخص به ياد ندارد كه يك ارتش كلاسيك توانسته باشد با استفاده از نيروهاي نظامي يك سازمان چريكي را کاملاً از بين برده باشد، مگر اينكه كار به مصالحه كشيده و به اين طريق آن گروه اسلحة خود را بر زمين گذاشته باشند.

  • آنچه آقای صالح در مورد آن اظهار نگراني كرده و کاملاً هم درست و به‌جا است، «استفاده تبليغاتي طالبان» از اين وضعيت است. اگر به واقعيت نگاه كنيم، نبايد گول تبليغات طالبان را خورد؛ چون، ازنظر جمعيت، طالبان بر بخش كوچكي از مردم افغانستان فرمانروايي مي‌كنند. هيچ شهر و ولسوالي بزرگ و پرجمعيت تا هنوز به تصرف كامل اين گروه درنیامده است. دو سه بار حمله طالبان بر شهرهاي قندوز و غزني و حتي بر ولسوالي‌هاي پرجمعيتي چون ولسوالي جاغوري ولايت غزني، با مقاومت دولت؛ تلفات سنگين و شكست كامل اين گروه را در پی داشته است. گويا اين شكست‌هاي سنگين نظامي حاصل از حمله‌بر مناطق پرجمعيت، استراتژی نظامي طالبان را هم دچار تغييرات اساسي كرده است. آن‌ها در اين روزها به ولسوالي‌هاي دورافتاده و كم‌جمعيت كه ازنظر نظامي ارزش زيادي ندارند، حمله كرده و آن را تصرف مي‌كند. به نظر مي‌رسد كه دولت عمداً تلاش خود را براي تمركز بر مناطق پرجمعيت نهاده و چندان ميلي هم براي نگهداري ولسوالي‌هاي دوردست و كم‌جمعيت ندارد. هم‌اکنون اگر ازنظر وسعت خاك نگاه كنيم، طالبان در مناطق زيادي حضور دارند، اما اگر بر اساس جمعيت به قضيه نگاه شود، آنگاه ديده مي‌شود كه اين دولت است كه عملا بر بخش بزرگي از جميعت كشور فرمانروايي مي‌كند.
  • باوجوداین، نبايد حملات طالبان و پيشروي ذره‌به‌ذرة آن‌ها را دست‌كم گرفت. اگرچند به‌راحتی مي‌توان فهميد كه وضعيت امروز افغانستان با موقعيت نظامي دوران نجيب تفاوت بسياري دارد، اما اين ادامة جنگ‌هاي فرسايشي مردم و نظاميان را خسته و ذله خواهد كرد. تاکنون شهرهاي بزرگ به محاصره درنیامده‌ و طالبان توانايي مسدود كردن مسيرها را به‌طور كامل ندارد. اما اگر اين اتفاق بيفتد؛ آنگاه در ساية فساد حاكم بر نظام كنوني افغانستان، وضعيت حكومت شكننده‌‌تر شده و نارضايتي مردم ممكن است كه ورق را به هر طرفي برگرداند.

به نظر می‌رسد كه هم دولت و هم طالبان به‌خوبی مي‌دانند كه توانايي شكست كامل همديگر را ندارند. اين مسئله براي جهانيان هم ثابت‌شده است. ازاین‌رو، دو طرف جنگ چاره‌اي جز نشستن پشت ميز مذاكرات ندارند. ادامة جنگ‌هاي كنوني فقط به خاطر اين است تا طالبان قدرت چانه‌زنی بيشتري پشت ميز مذاكره پيدا كند. اما با دريغ و افسوس، اين مردم افغانستان است كه روزانه شاهد پرپر شدن عزيزان خود و خاک‌سپاری جوانان خود هستند. در وضعيت صلح؛ فرزندان و جوانان پدران سالخوردة خود را به خاك مي‌سپارند، ولي در وضعيت جنگي و آنچه ما شاهد آن هستيم، اين پدران‌اند كه با حسرت و دريغ بسيار، فرزندان جوان خود را به آغوش خاك مي‌سپارند.

خامه پرس

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا