درطول سه دهه گذشته امریکاییها تلاش گستردهای را برای حاکم کردن نظام سلسلهمراتبی یکجانبهگرایانه بر دنیا دنبال کردند، اما قدرتهای نوظهور و غیر غربی در مقابل این پروژه ایستادند و همکاریهایی را جهت توقف آن به کار بستند که نمونه بارز آن را در قالب سازمان شانگهای میتوان مشاهده کرد.
سازمان شانگهای هرچند در قالب برخی همکاریهای امنیتی شکل گرفت، اما قلمرو کارکردی آن به تدریج به همکاریهای اقتصادی نیز تسری یافت و این سازمان نقشی ویژه در تحولات و مناسبات بینالمللی پیدا کرد.
مطالعه روند تحولات سه دهه گذشته به خوبی نشان میدهد که شرایط نسبت به گذشته به طور کلی تغییر کرده و دیگر امریکاییها نمیتوانند با شعار «نظم نوین جهانی» خود را کدخدای بلامنازع جهان بدانند. اکنون یکجانبهگرایی تا حد زیادی جای خود را به چندجانبهگرایی داده و شکستهای پیدرپی امریکا در منطقه غرب آسیا – که نمونه بارز آن را در همین ماه اخیر در افغانستان شاهد بودیم- شکست کلانپروژههای نظام لیبرال دموکراسی را آشکار کرده است.
سازمان شانگهای به عنوان یکی از نمادهای اصلی همکاری قدرتهای غیرغربی نویدبخش دوران پساامریکا در مناسبات جهانی است.این تعاملات راهبردی میتواند زمینه را برای شکلدهی به جهان آینده که جهان پساامریکا است رقم بزند.
گسترش روابط میان قدرت های نوظهور در بستر این نوع نهادها، امیدواریهای بسیاری را در مورد شکلگیری هندسهای جدید قدرت در مناسبات جهانی و نظمی عادلانهتر در جهان پیش رو و آینده نه چندان دور، احیا میکند، عصر و جهانی که باید آن را «پساامریکا» خواند.
داکتر نظری