منیره یوسفزاده، معاون وزارت دفاع ملی در امور آموزش و کارکنان استعفا داد
خانم یوسفزاده این خبر را در فیسبوک خود همگانی و علت آن را «موضوع شخصی» اعلام کرده است.
وی اما ابراز امیدواری کرده است حضور زنان در رهبری وزارت دفاع متوقف نشود.
بانو یوسفزاده دو سال قبل در این سمت گماشته شده بود.
این بانوی فعال در عرصه های مختلف می گوید:« دو سال قبل من به پیشنهاد شخص وزیر اسدالله خالد وزیر دفاع ملی کشور در این سمت گماشته شدم و در باره تحولات و جنگ ها در این مدت یادداشت هایی دارم که به مرور زمان به شکل مقاله ای نشر خواهم کرد.»
منیره اولین خانمی است که در پست بلند نظامی در کشور کار کرده و قبل از آن معاون والی کابل و سخنگوی اداره ارگانهای محلی بود.
کار کردن خانم ها در بست های بلند ادارات دولتی افغانستان کمتر دیده می شود.
خانم یوسف زاده در فیس بوک خود نوشته است:«دقیقا دو سال پیش، وقتی من و خانوادهام داغدار شهادت برادرم بودیم، جناب اسدالله خالد، وزیر محترم دفاع ملی، به اینجانب پیشنهاد همکاری، در وزارت دفاع را دادند، من با تعهدی که برای خدمتگزاری داشتم، این پیشنهاد را جسورانه پذیرفتم و در مدت کوتاهی کار خویش را با حمایت جدی شخص وزیر دفاع ملی، آغاز کردم و علیرغم چالشها، توانستم این راه پر پیچ و خم را برای خویش و سایر جوانان و زنانی که چون من، در آینده، توفیق خدمت به اردویملی را مییابند، هموارتر نمایم.»
از آنجایی که روایت آمدن و رفتن، روایت مکرر زندگی همهیمان است، میخواهم بوسیله این متن، ختم ماموریتم را به حیث معاون وزیر دفاع در امور پرسونل و تعلیمات اعلام نمایم و تشکری کنم از جلالتمآب رئیس جمهور، عالیجناب وزیر دفاع ملی، عالیمقام لویدرستیز قوای مسلح، و تمامی نظامیان قهرمان اردوی ملی، بخصوص همکار خوبم دگروال محمد حسیب ناصری، که با حمایت و همکاریشان، توفیق خدمتگزاری موفقانه را به اینجانب به حیث اولین زن در رهبری وزارت دفاع ملی دادند.
خانم یوسف زاده در بخش دیگری از متن فیس بوکی خود نوشته است:«باید یادآور شوم علت استعفای من کاملا موضوع شخصی میباشد اما امید آن دارم روند حضور زنان در سطح رهبری وزارت دفاع ملی متوقف نگردد و بعد از این شاهد حضور بیشتر زنان، در سطح رهبری ملکی و نظامی وزارت دفاع ملی باشیم. من در مدت دو سال گذشته، از هر روز کاریام، یادداشتهایی دارم که فشرده این یادداشتها را که روایتی تلخ از جنگ میباشد، به صورت مقالهای به چاپ خواهم رساند چرا که به این باورم، این روایتها، در حقیقت تجاربی هستند که باید به نسل امروز و بعد از ما، انتقال شود تا اگر صلحی آمد و یا اگر این جنگ خانمانسوز به شدت و حدّت متفاوتی ادامه یافت، قیمتش بر همگان آشکار شود و چهرهی ناپیدای جنگ، که کمتر بر کسی آشکار است، هویدا گردد.»