چند سالی است که بازار فروش خرسک ها و گل های سرخ در روز 14 فوریه یا به عبارتی روز ولنتاین در کشور رو به گرمی گراییده است و جوانان بدون آگاهی از منشا و ریشه این روز از هر طبقه ای برای مخاطب عاطفه ای خود این گل و خرسک ها را به همراه هدایایی دیگر به اندازه توان خود می خرنند. مانند هر رویداد اجتماعی دیگر، این روز نیز طرفداران سرسخت و منتقدان خود را در جهان و به خصوص کشورهای اسلامی به ویژه افغانستان دارد.
اما آیا واقعا این رویداد آن طور که منتقدان آن از شکایت دارند منفی است و یا آنچنان مثبت که طرفداران آن از آن حمایت می کنند؟ ریشه آن از کجاست و به چه منظور این روز به گفته مردم تجلیل می گردد؟ جایگاه این رویداد در افغانستان کجاست و آیا جامعه عمدتا محافظه کار افغانستان آن را می پذیرد؟
اینکه منشا تجلیل این روز از کجاست و دقیقا به چه منظور بین مردم باب گردیده است، گفته ها و روایت های مختلفی وجود دارد اما هیچ کدام دلالت بر ریشه اصلی تجلیل این روز را ندارد.
منتقدان این روز در جهان و عمدتا کشورهای غربی، آن را ترویج مصرف گرایی و یا جشنی برای سرمایه داری برای عده ای خاص می دانند. برای مثال در گزارشی در سال 2019 عنوان شد که در حدود 20 میلیارد دالر گردش مالی مردم آمریکا به منظور خرید هدایای روز ولنتاین بوده است که منتقدان، آن را مصرفی بیهوده می دانند.
اما منتقدان در کشورهای عمدتا اسلامی و به خصوص افغانستان علاوه بر ترویج مصرف گرایی، این روز را بر ضد عرف ارزش های یک جامعه اسلامی می دانند، و حتی گاها دیده می شود برخی آن را حرام دانسته و شدیدا تقبیح می کنند. اینکه این رویداد درذات خود خلاف ارزش های اسلامی و یا حتی خلاف عرف یک جامعه سنتی و محافظه کاری چون افغانستان باشد، کمی بعید به نظر می رسد و باید کنکاش دقیق تری توسط فقها و عالمان دین گردد. البته شایان ذکر است که در تحلیل این روز از نگاه جوامع اسلامی نمی توان گفت علت بسیاری از رویدادهای اجتماعی را می توان از دل اسلام بیرون آورد و یا به عبارتی ساده تر بگوئیم که هر آنچه دین مبین اسلام برای برگزاری آن سفارش کرده مجاز بوده و غیر آن غیرمجاز و حرام باید انگاشته شد. اگر از این زاویه به این روز نگاه کنیم، برگزاری رویدادهای اجتماعی دیگر مانند رویدادهای ورزشی و یا رویدادهای هنری نیز دچار اشکال می گردد.
اما چگونگی به استقبال این روز رفتن و به قول معروف نحوه تجلیل از آن است که حرف و حدیث ها شروع می گردد. آنچه که متاسفانه در جامعه برای تجلیل از این روز رایج گریده بیشتر به سمت و سوی رواج روابط عاشقانه بین جوانان بر بنیاد پاسخ به نیازهای عاطفی و غریزی بدون ساختار، بدون مسئولیت و تعهد رفته که منتقدان بدون در نظر داشت علل و معلول آن، ماهیت خود روز ولنتاین را مقصر اصلی می دانند و نه تلاش های با برنامه که دانسته و یا بی برنامه عده ای خاص که ندانسته شالوده ارزش های جامعه ای سالم را هدف قرار می دهند.
اگر تجلیل کنندگان، آنطور که طرفداران آن، این روز را صرفا بهانه ای برای ابراز علاقه و عشق در میان درگیری های روزمرگی شان می نامند، از این روز تجلیل به عمل آورند شاید نتوان به آن خرده ای گرفت. اما اگر بنا بر افسار گسیختگی تجلیل آن باشد و شبه مشروعیتی بر روابط نامشروع به خصوص در جوامع اسلامی بدهد بهتر است هر چه سریع تر به فکر چاره ای شد. این که بخواهیم مطلق نگری کرده و ممنوعیت تجلیل این روز را به عنوان اولین راه برای جلوگیری از افسار گسیختگی جامعه بدانیم، چاره ای بس خام و اشتباه خواهد بود، و به آن گفته «الانسان حریص علی ما منع منه» می رسیم و به ناخوداگاه تمنای چیزی را در جوانان تحریک خواهیم کرد که از قبل برای آنان بیدار شده و هم اکنون از آن منع گردیده اند.
بهتر است مسئولین امر و حتی والدین در جوامع اسلامی نقش خود را در این خصوص به درستی درک کرده و جوانان را که برگزار کنندگان اصلی این پدیده می باشند به سمت و سویی گرایش دهند که تجلیل از این روز را مطابق با عرف و ارزش های جامعه خود انجام دهند و نه تقلیدی کورکورانه و تجمل گرایانه از جوامع غربی را به کار ببندند.
مرتضی احمدزاده