غنی تنها ماندهاست!

بیرون شدن حنیف اتمر از کابینهی اشرف غنی را باید بخشی از ریزش نیروهای اصلی تیم ارگ به حساب آورد. چندی پیش اکلیل حکیمی، یکی از چهرههای کلیدی دیگر نیز پست خود را در وزارت مالیه ترک گفت. تصور همه این است که رفتن اتمر ضربهی کلان سیاسی برای اشرف غنی به حساب میآید. او یکییکی تمام چهرههای با تجربه و موفق خود را از دست میدهد؛ کسانی را که در زمان انتخابات به او کمک کردند تا از توفان بحران پس از انتخابات پر تقلب سال ۲۰۱۴ میلادی جان سالم بدر ببرد و در طول چند سال گذشته ماشین سیاسی و اداری حکومت را میچرخاندند.
اشرف غنی بدون چنین تیمی نمیتوانست تا حال دوام بیاورد. خروج چهرههایی چون اتمر و اکلیل نشان میدهد که اشرف غنی کنترول خود را بر متحدانش از دست داده است، بیاعتمادی و نارضایتی در تیمش افزایش یافته و هر کسی به دنبال گزینههای جدید سیاسی است. اشرف غنی به رغم تصوری که از خود به عنوان یک شخصیت مدیر، با هوش و چیزفهم دارد، برای اطرافیانش جالب نیست و کسی بالایش حساب نمیکند. برخی-از جمله خود من- به این نظر اند که بهتر است اشرف غنی برای دور دوم خود را نامزد نکند؛ چون نه تنها نمیتواند بحرانهای موجود را مهار کند، بلکه با رفتارهای نسنجیده، بحرانهای جدیدی را به وجود میآورد. به این ترتیب، رفتن کسانی مانند اتمر و حکیمی بزرگترین شکست برای اوست.
سیاستمداری که در آستانهی انتخابات برای رسیدن به ارگ برای بار دوم تیم خود را از دست داده و اکنون مجبور است که به چهرههای بیتجربه و گمنامی اتکا کند. اکنون اشرف غنی مرد تنهای شبهای سیاست افغانستان شده است. رفتن اتمر از شورای امنیت ملی گمانهزنیهای زیادی را به وجود آورده است. کمتر کسی شک دارد که او خود را برای انتخابات بعدی آماده میکند و کاندیدای مهمی برای احراز کرسی ریاست جمهوری به شمار میآید. متن استعفای آقای اتمر نشان میدهد که اختلافات شدیدی در تیم رییس جمهور وجود داشت و به هیچ وجه این استعفا به یکباره اتفاق نیفتاده است.
او قبلاً تصمیم خود را اعلام کرده بود و آقای غنی شخص مهمی به غیر از حمدالله محب که هیچ تجربه و تخصصی در مدیریت و مسایل نظامی و سیاسی کشور، به خصوص چانهزنی و ارتباط با دستگاههای خارجی دیپلوماتیک و استخباراتی ندارد، پیدا کرده نتوانست. جالب اینجاست که متن استعفای آقای اتمر به گونه¬ای تنظیم شده است که او خود را مخالف تصمیمهای اصلی حکومت نشان میدهد. همواره تصور این بوده است که شورای امنیت ملی محل اصلی تصمیمگیریهای رییس جمهور بوده و نقش مشاور امنیت ملیاش در این تصامیم انکارناپذیر است، اما حالا آقای اتمر میخواهد فاصلهاش را با تصامیم اشرف غنی حفظ کند؛ کاری که بینتیجه به نظر میرسد؛ چون شورای امنیت ملی بیش از هر نهادی صلاحیت و امکانات مالی دارد و مورد اعتماد رییس جمهور هم است.
همچنان، شخصیت آقای اتمر به گونهای است که نمیتواند در مسایل عمدهی کشور بیتأثیر باشد. او تلاش دارد که با فاصلهگیری از تصامیم جنجالی رییس جمهور راهی برای نزدیکی و تعامل با جریانهای سیاسی مختلف، به ویژه آن دسته از گروههایی که از تصامیم مذکور آسیب دیده و یا به حاشیه رفتهاند، پیدا کند.
با این حال، حتا اگر او نخواهد مسوولیت تصمیمهای عالی حکومت را به عهده گیرد، در این واقعیت مشهود تغییری نمیآید که تیم اشرف غنی به لحاظ سیاسی و نظامی ناکام مانده است و یا حتا اگر سخت نگیریم، با بنبست شدیدی مواجه شده است. در حال حاضر، اشرف غنی بر تیم امنیتی و نظامی خود اعتماد سیاسی و کاری ندارد. تا جایی که علاوه بر مشاور امنیت ملی، وزیران داخله، دفاع و رییس امنیت ملی نیز استعفای خود را پیش کشیده بودند. همین موضوع به خوبی نشان میدهد که اشرف غنی تیم امنیتی خود را در سقوط غزنی و حملهی راکتی بر ارگ مقصر و کاهل محسوب میکند. به نظر میآید که این دو حادثه در کابینهی اشرف زلزلهی سیاسی به وجود آورده بود. حنیف اتمر از مقام خود کنار رفت و استعفای سه مقام ارشد دیگر پذیرفته نشد. واقعیت نیز همین است که غزنی در اثر بیکفایتی بخش امنیتی سقوط کرد. در این راستا، شاید طالبان قدرت کنترول شهرهای بزرگ را نداشته باشند، اما با سقوط موقتی ولایات عمده میتوانند بحران و اضطرابات سیاسی و اجتماعی خطرناکی به وجود آورند که عمدهترین پیامد آن افزایش بیاعتمادی نسبت به توانایی و صلاحیت نهادهای امنیتی و نظامی کشور است.
طالبان با همینگونه مانورها توانستهاند که در نزد کشورهای منطقه اعتبار کسب کرده، روسها و چینیها عملاً روی این گروه در آینده حساب باز کردهاند. در حال حاضر، اشرف غنی میکوشد که رفتن اتمر را کماهمیت جلوه دهد، ولی بدون شک با نگرانی رفتار او را تعقیب میکند. کسانی مانند آقای محب در عرصهی مسایل دشوار نظامی و امنیتی و تعامل با کشورهای دیگر بیتجربهاند و فعلاً همه گمان میبرند که او نمیتواند جای کسانی چون حنیف اتمر و رنگین دادفر سپنتا، مشاور پیشین امنیت ملی در زمان آقای کرزی را پر کند. سخنگویان ارگ جوانگرایی رییس جمهور را میستایند و شخص اشرف غنی دلیل آوردن محب به شورای امنیت را موفقیت وی در سفارت افغانستان در واشنگتن اعلام داشت. از آن جایی که تجربه و دانش کاری برای موفقیت مدیران طراز اول مهم است، آقای محب برای موفقیت در شورای امنیت باید نبوغ و تواناییهای فوقالعادهای داشته باشد تا بتواند جای خالی تجربه و دانش کاری را پر کند، ولی آوردن کسی مانند حمدالله محب در رأس شورای امنیت دلیلی جز یکدستکردن حکومت ندارد. آقای غنی شخص خودرای و خودمحوری است.
او دوست دارد مقامات عالی بلیگوی و گوش به فرمانش باشند. یکدستسازی کابینهی اشرف غنی را بیشتر آسیبپذیر کرده و در نتیجه، وی میتواند تصمیمهای اشتباه فراوانی بگیرد. او نیاز به کسانی دارد که نظر مستقل داشته و مشورههای درستی به وی بدهند. اطرافیان گوش به فرمان و بلیگوی باعث میشوند که رییس جمهور با خودرایی و مطلقگرایی رفتار کرده و عواقب رفتارهای خود را به درستی نسنجد.
8am