برگزیده هاسیاست

عطا می داند رقیبان تکنوکرات او به اندازه روزهای دشوار جهاد برای او دردسرساز نیستند

عطا محمد نور والی بلخ با خاستگاهی جهادی و تجربه‌ ی نظامی در نبرد علیه ارتش سرخ شوروی و هجوم سیاه طالبان–پاکستانی روزهای سختی را پشت سرنهاده است. ازهمین ‌رو است که او در رقابت‌ های سیاسی به حد کافی از اعتماد نفس برخودار می ‌باشد؛ چون آقای نور می ‌داند که رقیب‌ های سیاسی – تکنوکرات او هیچ ‌گاه به سنگینی و سختی روز‌های دشوار جهاد و مقاومت چالشی علیه او ایجاد نمی‌ توانند. او بار‌ها گفته که هیچ‌ گاه حاضر به تمکین و سرخمی در برابر آدمیان باد آورده ‌ی دنیای بیرونی نیست که پیوسته و یک دنده بر علیه چهره‌ های درشت سیاسی حوزه ضد طالبانی توطئه می‌ چینند. هر چند او با ادبیات خیلی تند گاهی خواست‌ هایش را مطرح می‌ کند؛ اما در نفس سخنان او خواست ‌های شهروند محور و مردم محور جا دارد. به همین ‌لحاظ می ‌باشد که در عرصه‌ ی سیاست افغانستان، رسانه ‌های داخلی و خارجی و ناظران سیاسی عطا محمد نور را رقیب اصلی انتخابات سال ۲۰۱۹ آقای غنی می‌ دانند. درحالی ‌که عطا محمد نور تاکنون رسما نامزدی‌ اش را اعلام ننموده است، ولی از شرایط حاکم چنین استنباط می ‌گردد که او تنها شخصی است که ظرفیت و عزم تغییر دارد و می ‌تواند اصلاحات فراگیر را در ساختار سیاسی کشور مقدور نماید تا روند چند صدایی و چند فرهنگی در نظام سیاسی و شیوه حکومتداری آینده بازتاب پیدا کند. بدین خاطر است که داعیه و ایستادگی کنونی او از جهات مختلف مورد پشتیبانی و حمایت مردم قرار می‌گیرد.

اصلاحات نظام سیاسی

بزرگترین دموکراسی ‌های جهان محصول اصلاحات ساختاری می باشند که در گذر زمان به اصلاح و تغییر تن داده ‌اند؛ چون تغییر و اصلاح نقش مهمی در توسعه و پیشرفت سیاسی و اجتماعی دارد. آمریکایی ‌ها از زمان استقلال کشورشان در سال ۱۷۷۶ تاکنون ۲۹ مرتبه به منظور اصلاح و پیشرفت دولت داری متمم‌ های جداگانه در کنار قانون اساسی تصویب نموده‌ اند، و ساختارها و نهادهای دولت شان را پیوسته مورد بازنگری قرار می‌ دهند، افغانستان با آنکه از ثبات و استحکام دولت آمریکا برخودار نیست و در عین حال اجتماع سیاسی افغانستان بشدت پتانسیل خشونت و چند پارگی را دارد، پس چرا جلو اصلاح قانون اساسی و نظام سیاسی آن گرفته شود؟

از همین ‌روی می ‌باشد که ایستادگی عطا محمد نور، و تقابل ارگ با وی یک بار دیگر فرصت‌ های اصلاح نظام سیاسی را بیشتر ممکن ساخته است؛ چون بخش عمده ‌ی تنش‌هایی که ارگ با وی ایجاد نموده است ریشه در محدود بودن ساختار و نظام سیاسی افغانستان دارد؛ درهمین حال آقای نور نیز گفتمانش را در داعیه دولت دموکراتیک انجمنی رهنمود می‌ کند و هماره از مشارکت عادلانه همه طیف‌ ها و گروه‌های سیاسی – قومی در قدرت سخن به زبان می ‌آورد.

برسمیت شناسی جامعه‌ چند قومی

استاد عطا با ایستادگی و مقاومت دوماهه ‌اش طلسم انحصار و خودکامگی را شکستاند و گوناگونی جامعه‌ ی افغانستان را به رسمیت و شناخت بیشتر رسانید. من به این باور هستم زمانی ‌که در تنش میان ارگ و بلخ، جامعه‌ ی جهانی دخیل می‌ شود و کاخ سفید مرتب این تنش ‌ها را زیر نظارت می‌ گیرد و اعلامیه صادر می‌نماید، این به معنی برسمیت شناسی بلخ و پایگاه قدرت مردمی عطا محمد نور بوده که فراتر از سطح یک ولایت است. این اعلامیه ‌ها به نوعی تایید می ‌نماید که آقای نور از یک آدرس مهم قدرت در تقابل با ارگ ریاست جمهوری مواجه و مقابل است که پایگاه قدرت سیاسی و فرهنگی او با غنی متفاوت است. به همین لحاظ است که مقاومت او برعلاوه آنکه کثرت گرایی سیاسی و فرهنگی را در داخل کشور رسمیت داده، در خارج کشور نیز فرصت‌ ها را به نفع سیاست چند هویتی و چند فرهنگی رهنمایی کرده است.

انتخابی شدن والی ‌ها

تمام مبارزات مدنی – سیاسی انتخابات سال‌های ۲۰۰۹ و ۲۰۱۴ در شکل دهی نهاد ریاست اجراییه منتهی شد؛  شهروندان افغانستان با ایستادگی و مقاومت شان شرایط نظام پارلمانی را ممکن نمودند که حداقل ساختار قدرت از دست یک فردی‌که شبیه یک سلطان عمل می ‌نماید خارج شود. به همین خاطر بود که جامعه جهانی در کشمکش ‌های انتخاباتی سال ۲۰۱۴ سندی را به مرحله امضاء رساندند که زمینه تقسیم قدرت را میان رئیس دولت و رئیس حکومت تایید می ‌کرد تا با گذشت دوسال نهاد نخست وزیری (ریاست حکومت) با اصلاح قانون اساسی رسمی گردد. ولی با تاسف که آقای عبدالله نتوانست از دست آوردهای مدنی- سیاسی شهروندان پاسداری نماید. او هیچ سعی برای تغییر نظام ریاستی (تک رکنی) به نظام پارلمانی (دو رکنی) ننمود. عطا محمد نور در هر دو دور انتخابات‌ های گذشته نقش کلیدی در گروه‌ انتخاباتی تیم آقای عبدالله داشت و عبدالله را در مبارزات انتخاباتی خیلی یاری رسانیده بود. اما این بار او با ایستادگی (خود) و همراهانش شرایط را برای تقسیم قدرت میان مرکز و محلات شکل داد و فرصت ‌های گفتمان والی‌های انتخابی را به عنوان یک ضرورت سیاسی مطرح کرد. به همین لحاظ است که ناظران فکر می‌ کنند که مقاومت او نقش اساسی برای ایجاد نظام نیمه فدرال دارد تا افغانستان از استبدادی تاریخی بیرون رانده شود و مردم در محلات به سرنوشت خودشان حاکم گردند.

سخن پایانی

مردم افغانستان در موقعیت بسیار مهم قرار گرفته‌ اند و انتظار می ‌رود که از وضعیت آشفته و بغرنج کنونی به حالت بهتر گذار نمایند. این گذار بدون به رسمیت شناسی جامعه چند قومی و تغییر و اصلاح نظام سیاسی افغانستان مقدور شدنی نیست. به همین خاطر است که باید بخاطر تغییر و اصلاح بنیادین در کنار عطا محمد نور ایستاد تا از رنج و آلامی که مردم پیوسته از آن آزار دیده ‌اند رهایی حاصل نمایند. به باور آگاهان اغلب ناامنی و فساد سیاسی و مالی در چگونگی مدیریت حکومتداری در نظام ریاستی و متمرکز کنونی ریشه دارد، و تا زمانی که مدیریت از بالا به پایین اصلاح نشود در زندگی مردم تغییر آمدنی نیست. مردم نیز این موضوع را بخوبی درک می ‌نمایند که بیشتر از این حوصله و تحمل مرگ‌ های بی هدف را ندارند که بوسیله تروریست‌ها و طالب‌ها در جاده‌ها انتحار شوند. به همین لحاظ می باشد که مردم به این باور رسیده ‌اند یک روز قهرمانانه در کنار والی بلخ می ‌ایستند تا جان هزاران انسان معصوم سرزمین شان را نجات بدهند.

جمهوری اعتماد

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا