همزمان با خروج نظامیان آمریکایی و تخلیه کامل پایگاه نظامی بگرام که گفته می شود مهمترین پایگاه غرب در آسیای میانه و جنوب آسیا بود، شدت حملات و تهاجم طالبان در نقاط مختلف افغانستان افزایش بی سابقه ای یافته است.
در این برحه از زمان چند سناریو محتمل به نظر می رسد:
۱-فشار حد اکثری طالبان به دولت مرکزی و گسترش تصرفات و مجبور ساختن دولت به مذاکره و تقسیم قدرت بین حکومت فعلی و طالبان با برگزاری انتخابات با مشارکت طالبان
۲-با توسعه و افزایش قدرت طالبان در مناطق مختلف و به خطر افتادن منافع آمریکا و قدرت های غربی و بازگشت مجدد آنان برای مقابله با گروه های هراس افکن
۳-محاصره مراکز ولایات و شهرها با ایجاد جنگ فرسایشی و سرانجام تسلیم شدن انان و شکست خیزش های مردمی و سقوط مراکز ولسوالی ها و ولایات
۴-قدرت گیری جزایر قدرت و خیزش های مردمی با حمایت خارجی و تقسیم قدرت سیاسی و سر انجام تقسیم افغانستان
حال سناریوی اول تا مذاکره پیش خواهد رفت اما اینکه طالبان از اصول خود عدول نمایند و دستاوردهای ۲۰ ساله را بپذیرند بعید به نظر می رسد زیرا اقدامات اخیر طالبان در قالب بیانیه ها و قوانین وضع شده در مناطق تحت سلطه نشان می دهد که هیچ تغییری در رویکرد های آنان ایجاد نشده است و همان سیاست ارتجاعی خود را ادامه داده است.
سناریوی دوم و سوم هم به دلایل مختلف دور از ذهن به نظر می رسد. و هیچگاه آمریکا مجددا به ایفای نقش نظامی در افغانستان نمی پردازد و بیشتر تلاش در اجرای نقش مستشاری و امنیتی دارد. از طرفی تقابل و جنگ جدید در دراز مدت چندان که باید نه در توان اکمال کنندگان طالبان و نه در تدافع طولانی خیزش هاست.
اما سناریوی چهارم بیشتر ین هم خوانی را می تواند با سیاستهای ایالات متحده و برخی قدرتهای ذی نفع منطقه ای دارد. که در این حالت در کوتاه مدت شاهد جنگ داخلی و تقسیم و تجزیه افغانستان خواهیم بود.
داکتر محسن خاوری حکمت