سفر نزدیک زلمی خلیلزاد به افغانستان و آشفتگیهای کلان در تشکیل اجماع ملی برای صلح
داکتر خلیلزاد در وضعیتی به کابل آمدنی است که شورای رهبری مصالحه شکست خورده است. شکست شورای رهبری مصالحه، سبب شد که حتا هیأت ملی مذاکرهکننده با طالبان هم تشکیل نشود. تشکیل شورای رهبری مصالحه، تلاشی بود که هدف از آن ایجاد هماهنگی میان حکومت و نیروهای سیاسی بیرون از حکومت بود، اما برخی از سیاستمداران بیرون از حکومت که در معادلات سیاسی وزنهی نسبتاً مهم حساب میشوند، به آن اعتماد نکردند. طیفی از سیاستمداران مخالف ارگ به این نتیجه رسیدند که آقای غنی و متحدان سیاسیاش از طریق شورای رهبری مصالحه برای آنان محدودیت وضع میکند و هرزمانی که خواست آنان را از فهرست مذاکرهکنندهگان بیرون میسازد. به همین دلیل بود که در جلسههای شورای رهبری مصالحه که در ارگ و سپیدار برگزار شد، همهی شرکتکنندهگان نه روی ترکیب هیأتی که باید به قطر برود به توافق رسیدند و نه روی آنکه چگونه از موضع واحد صحبت کنند.
دستهی انتخاباتی محمدحنیف اتمر و متحدانش بیش از هرنیروی دیگر به ارگ بیاعتماد بودند. تصور آنان این بود که ارگ از طریق متحدان سیاسیاش از جمله عبدربالرسول سیاف بر مجموع اعضای شورای رهبری مصالحه تحمیل رأی میکند و هم در ترکیب فهرستی که باید به قطر بروند، به صورت «نامتوازن» افراد خودش را جابهجا میسازد. به همین دلیل بود که آقایان قانونی و اتمر در جلسات ارگ حضور پررنگ نداشتند. یک جلسه در کاخ سپیدار هم در مورد چارچوب مواضع هیأتی که باید از کابل به دوحه میرفت، برگزار شده بود. در این جلسه هم مواضع رقیبان سیاسی ارگ با مواضع متحدان سیاسی آقای غنی همآهنگ نبود. در جلسهی سپیدار برخی از سیاستمداران مخالف ارگ گفته بودند بهتر است هیأتی که از کابل به دوحه میرود، زیرنام «هیأت جمهوری اسلامی افغانستان» برود و کلمهی دولت در آن نیاید، اما ظاهراً متحدان سیاسی غنی استدلال کرده بودند که حتماً باید کلمهی دولت هم در آن استفاده شود. آقای غنی هم در ارگ بسیار به صراحت گفته بود که خارج از چارچوب دولت کسی از دولت نمایندهگی کرده نمیتواند. متحدان سیاسی ارگ همچنان خواستار آن بودند که یک چارچوب برای موضعگیری در نشست قطر در نظر گرفته شود و هرسیاستمداری که از آن عدول کند، از هیأت مذاکرهکننده و بعد از شورای رهبری مصالحه حذف شود. این امر هم مورد قبول سیاستمداران مخالف ارگ قرار نگرفت.
در مورد ترکیب قومی اعضای شورای رهبری مصالحه و هیأتی که باید از کابل به دوحه میرفت، نیز اختلافهای جدی وجود داشت. ارگ، حامد کرزی، سپیدار و برخی از سیاستمداران حوزهی شمال هرکدام فهرستهای جداگانه ترتیب کرده بود. در نهایت فهرستی که از نشانی ارگ اعلام شده بود، مورد قبول برخی از بازیگران داخلی از جمله دستهی انتخاباتی محمدحنیف اتمر و متحدان فارسیزبان او قرار نگرفت. برخی از سیاستمداران حوزهی شمال هم در مورد آن ملاحظه داشتند. ظاهراً قطریها هم دوستانی در کابل دارند که آنان را هم دعوت کرده بودند. قطر هم تلاش دارد که از طریق تزریق پول و ساعتهای قیمتی، در مناسبات قدرت و سیاست افغانستان نفوذ کند. مجموع این اختلاف نظرها تا پایان حل نشد و عامل اصلی لغو نشست قطر گردید.
این وضعیت همچنان نشاندهندهی آن است که منافع بازیگران داخلی و نگرانیهای آنان وضعیت را در کل پیچیده ساخته است. سیاستمداران بیرون از حکومت به ارگ و حتا سپیدار اطمینان ندارند. سیاستمدارانی که خودشان را متعلق به یک حوزهی فکری و فرهنگی میدانند، نیز همآهنگیهای لازم را بین خود ایجاد نکردهاند. شماری از سیاستمداران بیرون از حکومت حتا به این باور رسیدهاند که آقای غنی از بنیاد با روند حل سیاسی جنگ از طریق مذاکره با طالبان مخالف است. باور آنان این است که آقای غنی در صورت موفقیت حل سیاسی، هم کرسی ریاست جمهوری را از دست میدهد و هم ربطش با سیاست افغانستان از بین میرود. سیاستمداران بیرون از حکومت به برگزاری یک انتخابات نسبتاً شفاف و رقابتی هم باور ندارند. آنان مشغول برنامهریزی برای پس از جوزایند. برخی از سیاسیون در تلاشاند که صلاحیتهای آقای غنی در نتیجهی یک توافق سیاسی پس از اول جوزا محدود شود. شماری دیگر به این عقیدهاند که بین اول جوزا و موضوع حل سیاسی جنگ، باید رابطهای ایجاد شود. روشن است که رییس جمهور غنی با هیچ یک از این طرحها موافقت نخواهد کرد.
برخی از سیاسیون هم منتظراند که مذاکرهی امریکا و طالبان به کجا میرسد تا مطابق آن موضع خود را عیار کنند. در چنین وضعیتی، آقای خلیلزاد ناگزیر خواهد بود که بین رهبران حکومت و نیروهای سیاسی بیرون از آن، نوعی هماهنگی ایجاد کند. گفته میشود که رییس اجرایی در تلاش است تا شورای رهبری مصالحه را احیا کند و سیاستمداران بیرون از حکومت را به نحوی قانع سازد تا به آن برگردند. حتماً آقای خلیلزاد هم از این امر حمایت خواهد کرد. اگر یک هیأت ملی مذاکرهکننده ارگ و همهی مخالفان آن تشکیل نشود، به احتمال بسیار زیاد نشستی شبیه به نشست مسکو در دوحه برگزار خواهد شد. روشن است که نشست دوحه اگر در نبود اجماع سیاسی در کابل برگزار شود، مثل نشست مسکو سیاست افغانستان را انقطابی میسازد. انقطابی شدن بیشتر سیاست، به سود هیچ کسی نیست.
ارگ در هفتهی پیشرو روی جرگهی مشورتی صلح تمرکز خواهد داشت. سیاستمداران بیرون از حکومت از فیصلههای احتمالی این جرگه هم نگرانی دارند. در جرگهی مشورتی صلح مخالفان ارگ حضور نخواهند داشت و مکانیزم گزینش اعضای آن هم مورد قبول مخالفان غنی نیست. احتمال آن بسیار است که در آن جرگه فیصلههایی صورت بگیرد که مورد توافق سیاسیون بیرون از حکومت نیست.
فردوس