زوال اخلاق دوستی
درز یک فایل صوتی از داکتر امین احمدی، عضو هیات مذاکره کننده حکومت در دوحه، به بیرون در مورد دولت موقت این روزها در فضای مجازی و فضای ملتهب سیاسی افغانستان خبرساز شده است.
بسیاری از کاربران فیس بوک درز این فایل صوتی را کار کسانی دانسته است که به دوستی پایبند نیستند.
حمزه واعظی، چهره سرشناس ادبی و تحلیل گر مسائل سیاسی، در فیس بوک خود در این مورد می نویسد:«موضع و سخن دکتر “محمد امین احمدی” بعنوان یک شخصیت حقیقی درمورد تشکیل”دولت موقت”، حق شهروندی و ناشی از درک و تجربه ی سیاسی شان می باشد و قطعن باتوجه به شناختی که از صداقت و پاک سیرتی سیاسی ایشان داریم، اظهار این سخن از روی خیرخواهی، آینده نگری و دلسوزی شان برای حل بن بست های سیاسی موجود بوده است.»
وی می نویسد: «بیش از سه دهه است دکتر احمدی را می شناسم و سعادت دوستی با ایشان را داشته ام. او را انسان وارسته و با عزت نفس و دانسته ای می شناسم که هرسخنی در هر حوزه ای می زند و هرقدمی در هرمیدانی بر می دارد از روی دلسوزی و تعهد و درک عالمانه ی شان می باشد. ممکن است موضع ایشان را در قبال دولت موقت از نظر سیاسی، در شرایط موجود خیلی مصلحت جویانه و یا سیاستمدارانه ندانیم اما مطمئنا این سخن از روی امتیاز خواهی و همسویی با حلقات خاص سیاسی گفته نشده و صرفن از روی صداقت و درک شخصی و در یک جمع دوستانه و مورد اعتماد بیان شده است
به نوشته آقای واعظی پیداست که دکتر احمدی، سخن از امکان دولت موقت را درجمع دوستانه و یا با شخصی و اشخاصی بیان کرده که قطعن به رفاقت و رازداری آن ها اطمینان داشته است. ضبط و انتشار این سخن دکتر احمدی از سوی این فرد یا افراد، با هدف تخریب جایگاه سیاسی ایشان، زشت ترین و خایینانه ترین و ضد اخلاقی ترین عمل ممکن است که در دنیای دوستی و اعتماد رفیقانه صورت می گیرد و بنیان ارزشهای دوستی و رفاقت را با کریه ترین سقوط وزوال اخلاقی مواجه می کند. شکسته شدن ارزشهای برین رازداری و محرمیت و اعتماد رفیقانه، بدآموزی و بدیمنی عمیقی در روابط انسانی و اخلاق دوستی برجای می گذارد و پایه و بن مایه زیباترین ارزش را که در اعتماد و اعتبار و روابط بی دریغ و بی دروغ دوستانه حاکم است، به سختی آسیب می زند.
به گفته حمزه واعظی احتمالا فرد و یا کسانی که به ثبت و پخش سخنان دکتر احمدی مبادرت کرده اند، از نزدیکان و معتمدان فرهنگی و از اهالی تحصیل یافتگان بوده اند. این حادثه، نشان می دهد که در جامعه ی تحصیلکرده و کنشگران فرهنگی ما تا چه میزان ارزشهای انسانی و اخلاقی و اعتماد و اعتبار داده هایی مانند دانش و باورهای فرهنگی و وجدان اخلاقی و پیوندهای فکری و عاطفی به سقوط و زوال وهمناک دچار شده است. اضافه براین، این عمل نشان می دهد که سیاستگری و اخلاق سیاسی و در کل، امر سیاست تا چه حد در لجن مال کردن آن دسته از فرهنگیان سیاست کیش و اهالی مدعی دانایی و دیانت را به چاه ویل زبونی و دنائت سیاسی و رذالت اخلاقی کشیده اند که در بازی های چندروزه ی سیاسی خود برای نزدیکی و خوش خدمتی به حلقات زورمند و اصحاب قدرت، هیچ مرز مقدس اخلاقی و رفاقت و حرمت و معنویت را به رسمیت نمی شناسند. دردناک ترین بخش داستان این زوال، همین زبونی انسانی و ذلت شأن معنوی جامعه ی فرهنگی و مدعیان دانایی و روشن فکری می باشد که در عرصه ی سیاست، جان و وجدان شان را به حراج ثروت و مکنت و منصب گذاشته اند و بدینسان، عرصه ی فرهنگ ورزی و صورت وبصیرت جامعه ی فرهنگی را با قباحت منافع ناپایدار و ناپالوده ی سیاسی به لجن بدنامی و کفنِ “روح مردگی” می آلایند.