روش ها و اهداف تروریزم نو در افغانستان
جامعهپژوهان وابسته به مکتب تکاملگرایی باور دارند که پدیدههای اجتماعی در حال تطور و تکامل بوده و از همینرو پدیدههای اجتماعی شکل ثابت نداشته و بر محور زمان و مکان مستعد تغییرات تاریخی و جغرافیایی میباشند. اگوست کنت، جانلاک و روسو از بزرگترین اندیشمندان وابسته به مکتب تکاملگرایی بودهاند که از این روزنه بر جهان نگاه میکردند. بر پایهی این رهیافت پدیدههای اجتماعی، نگرشهای جمعی و در کل جامعه انسانی در حال تکامل هستند که از آن گاهی بهعنوان داروینسم اجتماعی نیز یاد میشود. با این بیان تروریسم بهعنوان یک پدیده اجتماعی که مرزهای جغرافیای انسانی را درنوردیده و زمانهها و زمینهها را از انسان امروزی گرفته است، دچار تغییر و دگردیسی شده است که استراتژیستهای مطالعات راهبری و امنیت از آن بهعنوان تروریسم نو یاد میکنند. تروریسم که ابزارهای کاربست خشونت، روشهای رسیدن به مقصد، و مخاطب و قربانیاش تغییر کرده تا به گونهها دیگر انسان بکشند و فضای نفسکشیدن را برای کتلههای انسانی و خصوصا کشورهای شکننده تنگتر کند.
در افغانستان، پیشینهی ورود تروریسم به خروج نیروهای روسی در سال ۱۹۸۹، جنگ سرد، نبردهای داخلی بر سر قدرت بین گروهای جهادی و ظهور طالبان برمیگردد. اکنون این پدیده ورزیدهتر، تکاملیافتهتر و دارای ابعاد و زمینههای متنوع شده است که منشها و کنشهای آنها از دهه هشتاد و نود تا حال بسیار تغییر کرده است. اکنون بیش از ۲۰ گروه تروریستی با ابعاد محلی، منطقهای و جهانی در افغانستان فعالیت دارند و مبارزهی بیستسالهی ناتو و جامعه جهانی از رشد سرسامآور این گروهها در افغانستان نکاسته است. تروریسم جهانی بعد از سال ۲۰۰۱ بهگونهی تدریجی تکامل کرده و ابزارها و روشهایش را تغییر داده است که نمودارهای آن در عراق و افغانستان و کشورهای مستعد زایش تروریسم و خشونت دیده میشود. سر بریدن شکریه تبسم که موج از اعتراضات جهانی را برانگیخت و وضعیت کابل را ملتهب کرد، نمونهای از نوع تکاملیافتهی تروریسم در افغانستان است. یا حملات بر اماکن عمومی، دانشگاهها، حملات بر غیرنظامیان از نوع تکاملیافتهی تروریسم است که از آن بهعنوان تروریسم نو یاد میشود.
گرچه تروریسم تعریف واحد در دنیا ندارد اما عدهی استفاده از خشونت برای اهداف سیاسی که توسط گروههای فرودولتی انجام میپذیرد را تروریسم مینامند. بر پایه این تعریف نخست اعمال تروریستی توسط نیروهای فرودولتی و زیرزمینی انجام میپذیرد و دوم بیشتر برای دستیابی به اهداف سیاسی صورت میپذیرد. از اینرو تروریسم سنتی روش سنتی برای کاربست خشونت، روش سنتی کهنه برای دستیابی به هدف و قربانی و مخاطب داشت و تروریسم نو نظر به شرایط سیاسی، محیط امنیتی و بنبست و پیجدارهای جدید خود را عیار کرده و مطابق به زمانهها و زمینههای خود عمل میکنند. فرامرز تمنا، پژوهشگر صلح و امنیت در دانشگاه افغانستان باور دارد که تروریسم نو از نظر نوع عملیات، منابع پولی و بودجهای و قابلیتها با تروریسم سنتی تفاوت دارد. به باور تمنا تروریسم نو از مزایایی جهانی و تکنولوژی مدرن در نوع عملیاتهای خود استفاده میکنند. مزید بر آن، قابلیتهای مالی و روند دستیابی به منابع مالی این گروهها وسیعتر شده و قابلیتهایشان نظر به مؤلفه جهانیشدن و استفاده از تکنولوژی مدرن تغییر کرده است که این ابزارها خشونتبارتر، ویرانگرتر و زمینههای بیرحمی بیشتر را مساعد کرده که نمایش هالیوودی خشونت و کشتار توسط داعش از مصداقها آن است.
هدف تروریسم نو؛ قربانی یا مخاطب؟
تروریسم نو مخاطبمحور است. این مورد یکی از صلیترین تفاوتهای تروریسم سنتی با تروریسم نو میباشد که متأثر از دگردیسی کاربست ابزار خشونت برای تأثیرگذاری بر افکار عمومی است. استراتژیستهای نظامی تروریسم نو به این نتیجه رسیدهاند که استفاده از رسانهها برای تأثیرگذاری بر افکار عمومی، ایجاد رعب وحشت در میان تودهها و «مدیریت توحش» مؤثریت مضاعف نسبت به جنگهای متعارف در میدانهای نبرد دارد. از همینرو تروریسم نو قربانیهایی را انتخاب میکند که بیشترین تأثیر بر افکار عمومی و دنیای رسانهای داشته باشد. آنها به این فکر نمیکنند که قربانی آنها کی است بلکه توجه به این دارند که ترور این فرد چقدر میتواند غوغای رسانهای برپا کرده، حضور آنها را سرخط خبرها کرده و بر سر زبانها بیارود.
از همینرو شماری از پژوهشگران حوزه رسانهها باورمندند که رسانهها به صورت ناخودآگاه در خدمت تروریسم نو قرار گرفته و ابزاری شدهاند برای تأثیرگذاری نمایشهای هالیوودی خشونتها، قصاوتها و بیرحمیهای این گروهها در جهان و افکار عمومی. در حالی که تروریسم سنتی میانه خوبی با تکنولوژی، رسانه و ابزارهای مدرن نداشتند و عملیاتهای آنها قربانیمحور بود، بهگونهای که دست به ترور افراد مشخص میزد. اما تروریسم نو رسانه و انترنت را به مثابه یک ابزار قدرتمند در اختیار دارد و فقط به مخاطبهای جهانی خود توجه دارد تا فضا را ملتهب کرده و احساسات میلیونها تن را برانگیزاند. آنها به این فکر نمیکنند که کی میمیرد بلکه به این اهمیت میدهند که این عملیات چقدر سر و صدا به پا کرده و فضا را متشنج میکنند.
خروج امریکا و تروریسم نو
خروج کامل نیروهای امریکایی و ناتو از افغانستان روایت پیروزی تروریسم جهانی را تقویت کرده و زمینههای نفوذ بیشتر این گروهها در منطقه را افزایش میدهد. به نظر جنگجویان القاعده پیشبینی اسامه بنلادن تجارتپیشه عربتبار که برای خروج امریکاییها از کشورهای اسلامی آستین برزد تحقق یافته و امریکا، این یگانه هژمونی قدرت و سلطه در جهان، در حال خروج از سرزمینهای اسلامی میباشد. گروه القاعده و طالبان نیز بهعنوان متحدان القاعده که برای جهادگران عرب و اسامه بنلادن آغوش باز کردند، نگرش پیروزمندانه دارند که آن را میشود از گزارش CNN که با اعضای القاعده مصاحبه کرده و از پیامعیدی رهبر گروه طالبان فهمید. روایت پیروزی این گروهها برای امنیت منطقه و جهان بسیار زیانبار و خطرآفرین است و در واقع این پیام را برای گروههای تروریستی دیگر در منطقه و جهان میدهد که میشود بزرگترین قدرتهای جهان را شکست داده و روایت پیروزی را در برابر قدرتهای نظامی جهان خلق کرده است.
با توجه به ظرفیت و حضور جنگجویان خارجی از دولت اسلامی، داعش تا اویغورهای بدخشان که پایگاههای نظامی و پول هنگفت در اختیار دارند و از ازبیکهای مستقر در شمال تا لشکر طیبه و جنگجویان ناراض از طالبان این را میشود پیشبینی کرد که امنیت منطقه و جهان منتظر یک تهدید جدی هست. همانطور که حضور و خروج نیروهای روسی در سال ۱۹۸۹ زمینههای سرازیر شدن تروریسم در افغانستان را مساعد کرد، حضور و خروج نیروهای خارجی تروریسم را در افغانستان با ابزارها و روشهای آنها گسترش میدهد. گرچه نیروهای امنیتی-دفاعی افغانستان توانایی مبارزه با این گروهها را دارند ولی بدون حمایت جهانی مبارزه با بیست گروه تروریستی که هر کدام ابزارها و میدانهای زیاد داشته و در محیط محلی و منطقهای فعالیت دارند، کاریست دشوار که بدون هماهنگی، حمایت دوامدار و همکاری همهجانبه جهان و منطقه ممکن نیست. بار جنگ، که قبلا ۴۰ کشور قدرتمند دنیا در افغانستان به دوش داشتند، اکنون به شانههای ستبر نیروهای امنیتی افغانستان است که هر چند به باور نگارنده بسی سنگین است.
افغانستان یکی از اهداف مانور خشونتهای هالیوودی تروریسم نو در منطقه و جهان خواهد بود. تروریسم که محصول جهانی شدن است، مرز و زمان را نمیشناسد و اگر این گروهها در افغانستان پیروز شدند، منطقه و جهان نیز آرام نخواهند خوابید. از ایننگاه مبارزه به تروریسم و ابزارهای نو آن باید در صدر برنامه جامعه جهانی باشد. اینبار اما قضیه از آنجا پیچیدهتر میشود که تروریسم نو ادعای پیروزی دارد و کاربست ابزارها و روشهایش را مؤثرتر و کارآمدتر میداند. حمله بر مکتب سیدالشهدا در غرب کابل تلنگر حضور پرقدرت تروریسم نو برای جهان است. این حملات خشم جهانی را برانگیخته و بیشتر از ۵۰ دانشآموز قربانی گرفته است و به قدری وحشیانه و رذیلانه بود که موج بزرگ از احساسات را برانگیخته و کابل را مانند ماهیتابه به روی قوغ آتش ملتهب و فورانی کرد. القاعده و داعش بهعنوان دو گروه تروریستی جهانی نمودارهایی از تروریسم نو در منطقه و جهان است که به تعقیب آن آیندهی افغانستان را تهدید میکند؛ افغانستانی که خشونتها بهگونهی بیسابقه در آن افزایش یافته و درگیریهایی زمانبر و جنگهای ویرانگر شرایط را بر باشندههای فقیرش تنگ کرده است.
ابومسلم خراسانی، اطلاعات روز