آمریکا مقصر تقویت داعش شاخه خراسان؛ داعش بستری برای اعضای ناراضی طالبان و طالبان پاکستان
امریکا که زمانی برای نابودی تروریزم به افغانستان لشکر کشید سرانجام پس از بیست سال در وضعیتی افغانستان را ترک کرد که تروریزم نه تنها نابود نشده بود که در مقایسه با گذشته به مراتب توانمند تر هم شده بود.
امریکا که در یک پالسی نادرست افغانستان را ترک کرد در نهایت کشور را به دشمن دیروز خود یعنی طالبان واگذار نمود.
از سویی هم طالبان که اینک یک بار دیگر امارت اسلامی خود را تاسیس کرده اند هنوز نتوانسته اند ثبات و امنیت لازم را در افغانستان پیاده کنند و با پدیده شوم دیگری به نام داعش شاخه خراسان روبرو شده اند.
«راشا تودی» طی مطلبی به تفصیل سیاست نادرست مبارزه با تروریزم امریکا در افغانستان و شکل گیری و گسترش داعش شاخه خراسان و تهدیدات آینده ای که از ناحیه داعش متوجه افغانستان، منطقه و جهان می شود را بررسی کرده است:
خروج امریکا و قضا سازی برای داعش
ایالات متحده امریکا درک صحیحی از حقایق جاری در افغانستان ندارد، با اهداف مغرضانه از حمایت طالبان خوددار می کند و به نوعی به گسترش و قدرتمند شدن بیشتر داعش شاخه خراسان در افغانستان کمک می کند.
امریکا از سال 2001 تا 2014 میلادی در برقراری ثبات و امنیت در افغانستان ناکام ماند و سیاست هایی در پیش گرفت که نه تنها طالبان را تقویت نمود که فضایی غیرقابل کنترل ایجاد نمود که داعش شاخه خراسان بیشترین استفاده را از آن برد.
حملات تروریستی اخیر از جمله حمله به شفاخانه چهارصد بستر سردار محمد داود خان در کابل که دست کم بیست و پنج کشته برجای گذاشت و داعش مسئولیت آن را بر عهده گرفت، نشان می دهد که افغانستان درگیر تروریست های اسلامی ست. نکته طنزگونه این است که ایالات متحده امریکا از دیرباز طالبان که اکنون حاکمان تازه افغانستان قلمداد می شود را یک سازمان تروریستی خوانده است در حالیکه بیشتر حملات تروریستی اخیر توسط داعش شاخه خراسان انجام می شود، گروهی که برای رسیدن به یک موقعیت بهتر هفت سال است هم با امریکا و هم با طالبان می جنگد.
امریکا مسئول قدرت گیری داعش شاخه خراسان
امریکا را باید مسئول ناکامی در نابودی داعش شاخه خراسان به عنوان شاخه ای از دولت اسلامی(دولت اسلامی عراق و شام) دانست: ایالات متحده امریکا از بدو تاسیس داعش شاخه خراسان در سال 2014 در افغانستان نتوانست مبارزه موفقانه ای علیه این گروه داشته باشد. امریکا در منطقه توانایی های نظامی فوق العاده ای دارد اما به دلیل عدم برخورداری از یک استراتژی هماهنگ در قبال افغانستان نتوانسته است از این قدرت نظامی برتر خود به درستی استفاده کند. علاوه بر این امریکا هنوز درک درستی از واقعیات جاری افغانستان ندارد، همچنان حاضر نیست بنابر برخی اهداف مغرضانه از طالبان حمایت کند و با این کار خود به نوعی فرصت تقویت و گسترش داعش شاخه خراسان در افغانستان را فراهم کرده است.
پاکستان در برنامه داعش شاخه خراسان
اینکه داعش شاخه خراسان می تواند موفقیت های دولت اسلامی در سوریه و عراق در سال 2014 و 2015 را این بار یا در افغانستان و یا در پاکستان تکرار کند را گذشت زمان نشان می دهد. کانون اصلی فعالیت ها و تحرکات داعش شاخه خراسان اما پاکستان بود. اولین امیر داعش شاخه خراسان یک تبعه پاکستانی به نام حافظ سعید خان بود. خان یک فرمانده کارکشته تحریک طالبان پاکستان به شمار می رفت: تحریک طالبان پاکستان متحد گروه های شبه نظامی اسلامی بود که در سال 2007 میلادی و در مخالفت با اقدامات نظامی ارتش پاکستان در مناطق قبایلی فدرالی و ایالت مجاور خیبر پشتونخوا تاسیس شد. در اکتبر 2014 که خانن با ابوبکر البغدادی بیعت کرد، دیگر رهبران تحریک طالبان پاکستان به حافظ سعید خان پیوستند. ابوبکر البغدادی تا زمان مرگش در سال 2019 رهبر دولت اسلامی بود.
اگرچه رهبری داعش شاخه خراسان برای رسیدن به اهدافش در پاکستان ثابت باقی مانده است اما هدف اصلی این گروه به باور خودشان اجرای شریعت واقعی اسلام در هر دو کشور پاکستان و افغانستان می باشد. به گفته یکی از فرماندهان ارشد داعش شاخه خراسان اولین هدف این گروه تخریب پاکستان است چراکه پاکستان در پشت پرده تمام حوادث افغانستان قرار دارد. اگرچه برخی از رهبران داعش شاخه خراسان ممکن است به این هدف باور داشته باشند اما واقعیت این است که بسیاری از نیروها و چهره های داعش از دو گروه «طالبان» و «تحریک طالبان پاکستان» منشعب شده اند. طالبان و تحریک طالبان پاکستان در یک باور مشترک می باشند و آن اینکه به باور خودشان به دنبال حکومت مبتنی بر آموزه های اصلی حضرت محمد(ص) می باشند.
تغییر رویکرد آنها(جنگجویان ناراضی طالبان و تحریک طالبان پاکستان) بیش از آنکه به مباحث الهیات اصیل در مورد خلوص و پاکی دینی باشد به اختلافت سیاسی سنتی در مورد تقسیم قدرت مربوط می شود.
داعش، وسیله ای برای اهداف ناراضیان تحقیر شده
داعش شاخه خراسان به بستری برای جذب آن دسته از عناصر طالبان و تحریک طالبان که کینه در دل داشتند یا احساس حقارت می کردند، تبدیل شد. این واقع گرایان سیاسی از نام داعش شاخه خراسان به عنوان وسیله ای برای پیش برد اهداف سیاسی خود استفاده می کنند. به روشی مشابه، رهبری باقیمانده حزب بعث در سال 2014 و 2015 زمانیکه جنگ به سنگرهای پیشین بعث در موصل، انبار و تکریت کشانده شد، به دولت اسلامی روی آوردند.
داستان جنگجویان داعش شاخه خراسان در افغانستان هم شبیه سوریه و عراق هست: براساس گزارشات، بسیاری از جنگجویان داعش شاخه خراسان در افغانستان از کشورهای چین، پاکستان، روسیه، تاجیکستان و ازبکستان به کمپ های تمرینی در ولایت ننگرهار در شمال افغانستان اعزام شده اند. همانند جنگجویان داعش که برای جنگ در سوریه و عراق جذب شده بودند، جنگجویان داعش شاخه خراسان در افغانستان نیز به نظر نمی رسند عالمان دینی باشد، این جنگجویان مردان جوان ناراضی هستند که قهرمانانه مردن در میدان جنگ را بر زندگی خفت بار در فقر، بیچارگی و ظلم را ترجیح می دهند.
شباهت نیروهای امنیتی افغانستان و بقایای نظامی حزب بعث عراف
با در نظر داشت صفحه ای از کناب «فرصت طلبی سیاسی حزب بعث»، می توان گفت بسیاری از سربازان نیروهای امنیتی و دفاعی پیشین افغانستان به شمول نیروهایی که توسط سی آی ای و دیگر سازمان های استخباراتی بیگانه آموزش داده شده بودند، به عنوان تنها گزینه بقای سیاسی به داعش شاخه خراسان پیوستند. این سربازان و نیروها تنها روی کشتن، مختل کردن طالبان و وفاداری شان به بیگانگانی که به این گروه پول می داد تا با دولت افغانستان بجنگد و مخالفت کند، تمرکز داشتند.
این نیروهای استخباراتی و جنگی یا همان قاتلان سابق زمانیکه خود را مورد خشم و توهین طالبان یافتند، در ماه آگوست به میدان هوایی کابل هجوم آوردند تا از طریق پروازهای نظامی امریکا تخلیه شوند. بسیاری از این قاتلان آموزش داده شده توسط خارجی ها موفق شدند به همراه خانواده هایشان با پروازهای نظامی امریکا از افغانستان فرار کنند اما آن عده یی که موفق به فرار نشدند هم اکنون با انتقام طالبان روبرو شده اند و به نظر می رسد اعلام عفو عمومی طالبان شامل حال این دسته و خانواده هایشان نمی شود و طالبان در تاریکی شب آنها را شکار می کنند.
کماندوها و نیروهای استخباراتی ارتش افغانستان که زمانی برای شکار طالبان آموزش داده شده بودند اینک که از سوی امریکا و متحدین خارجی شان مورد بی مهری قرار گرفته و تنها رها شده اند، بدون شک گزینه ای بهتر از پناه بردن به داعش برای نجات از انتقام طالبان ندارند، علاوه بر این این کماندوها یا بهتر بگوییم همان قاتلان پیشین طالبان، یک بار دیگر می توانند از تجربیات خود برای شکار طالبان این بار در صف داعش شاخه خراسان استفاده کنند. بسیاری از این کماندوها و نیروهای استخباراتی دولت پیشین اطلاعات داخلی مهمی در مورد افغانستان، نهادها و اسرار و برنامه های امنیتی که اینک به دست طالبان افتاده در اختیار دارند. بر همین اساس بعید نیست داعش شاخه خراسان با استخدام برخی از این نیروها توانسته باشد حمله به شفاخانه چهارصد بستر سردار محمد داودخان در کابل را برنامه ریزی و اجرا کرده باشد.
سیاست غلط مبارزه با تروریزم امریکا در افغانستان
این ادعای نهادهای استخباراتی امریکا که داعش شاخه خراسان قادر است طی شش خود را برای حمله به امریکا و متحدانش آماده کند بیش از اینکه بر واقعیات منطبق باشد از ترس ناشی از عدم ظرفیت های جمع آوری اطلاعات مربوط به افغانستان ناشی می شود. از نظر امریکا داعش شاخه خراسان اکنون دیگر یک گروه شش صد تا هشت صد نفری مستقر در شرق افغانستان در سال 2017 نیست و به هزاران جنگجو در ولایات مختلف که توان حمله برنامه ریزی شده به شهرهای کلان افغانستان از جمله کابل را دارد، گسترش یافته اند.
علاوه بر این، هرچه طالبان برای تحکیم پایه های امارت اسلامی خود زمان بیشتری را از دست بدهند به همان نسبت داعش شاخه خراسان فرصت بیشتر برای قدرتمند شدن را پیدا می کنند. از سویی هم به گفته رئیس امنیت ملی پیشین افغانستان، داعش با استفاده از فقر و هرج و مرج ناشی از خروج امریکا از افغانستان و نابودی دولت پیشین می تواند عضو گیری لازم را انجام دهد.
رحمت الله نبیل به رسانه ها گفته است:«فکر می کنم بعد از زمستان، داعش در بخش های مختلف افغانستان بسیار قوی ظاهر شود.»
ایالات متحده امریکا و به خصوص دولت جو بایدن مقصر اوضاع ناگوار کنونی در افغانستان است. سوء مدیریت محض خروج نیروهای امریکایی از افغانستان و عدم اشراف به این واقعیت که طالبان به عنوان دشمنان پیشین امریکا چگونه در کابل حکومت می کنند سبب شده ایالات متحده امریکا ادعای حمایت از ثبات در افغانستان را داشته باشد در حالیکه به طور توطئه امیزی دست یافتن طالبان به امکانات ایجاد چنین امنیت و ثباتی را انکار می کند.
واقعیت این است که امریکا نه تنها از همان زمانی که داعش شاخه خراسان فعالیت خود در افغانستان را شروع کرد توانایی شکست آن را نداشت که امروز نیز سیاست هایی را تطبیق می کند که به قدرت گیری بیشتر داعش منجر می شود: پیش بینی ها حال حاضر امریکا در مورد تهدیداتی که در آینده از ناحیه داعش متوجه افغانستان، منطقه و این کشور می شود بیشتر خود ساخته و من دراوردی ست تا مبتنی بر واقعیات موجود. اگر کسی در سیاست مبارزه با تروریزم امریکا در افغانستان به دنبال عقلانیت باشد، هرگز به آن را پیدا نخواهد کرد.
مترجم: حفیظ الله رجبی