تحولات سیاست خارجی پاکستان/به مناسبت سفر صادق خان به کابل
استقرار دولت بایدن در امریکا تاثیر چندانی بر روابط دوجانبه پاکستان و آمریکا نداشته است. به نظر می رسد که امریکا می خواهد به توسعه بیشتر روابط خود با پاکستان بپردازد چرا که پاکستان در شرایط کنونی به دلیل رشد طبقه متوسط، توسعه صنایع و جمعیت جوان زیاد پتانسیل بالایی برای کارآفرینی و سرمایه گذاری دارد. همچنین از منظر راهبرد امنیت ملی آمریکا طی سالهای اخیر، افزایش ارتباط با پاکستان، میتواند هم بر روابط با چین اثرگذار باشد و هم تنشهای پاکستان با متحد آمریکا یعنی هند را کاهش دهد. همچنین در صورت اجرای توافق با طالبان نیز بهبود روابط با اسلامآباد میتواند برای منافع غرب در افغانستان پس از خروج نظامیان آمریکایی حیاتی باشد.
از طرف دیگر اسلام آباد نیز برای روابط خود با واشنگتن ارزش بالایی قائل است و آماده است این همکاری را هر چه بیشتر تقویت کند. چرا که آمریکا طی یک دهه گذشته یکی از سرمایهگذاران برتر در پاکستان بوده و بیشتر سرمایهگذاری های آن بر کالاهای مصرفی، مواد شیمیایی، انرژی، کشاورزی، حمل و نقل و ارتباطات متمرکز بوده است. آمریکا همچنین بزرگترین مقصد صادرات پاکستان است. تجارت دو جانبه بین دو کشور در سال گذشته میلادی به ۶٫۵ میلیارد دالر رسید.
چین نیز بزرگترین شریک تجاری پاکستان است. بندر گوادر پاکستان با خط ساحلی ۶۰۰ کیلومتری هماکنون توسط چین در حال توسعه و گسترش می باشد. چین در چارچوب پروژه کریدور اقتصادی پاکستان-چین و با سرمایهگذاری ۶۴ میلیارد دالری به دنبال دسترسی مستقیم به اقیانوس هند از طریق بندر گوادر است. چین به کمک این کریدور میتواند دسترسی ارزانتری به غرب آسیا و آفریقا داشته باشد. البته باید توجه داشت که پکن و اسلام آباد علاوه بر روابط اقتصادی، دغدغههای استراتژیک مشترکی دارند که به تعامل بیشتر آنها در منطقه کمک میکند.
رابطه با عربستان نیز برای اسلام اباد مهم است.در سالی که گذشت پاکستان درخواست برگزاری نشست سازمان همکاری اسلامی جهت بررسی مناقشه کشمیر را داشت که با مخالفت عربستان مواجه شد و متعاقب آن از عربستان و سازمان همکاری اسلامی مستقر در آن کشور، به دلیل عدم همراهی در مساله کشمیر انتقاد کرد و بدین جهت عربستان نیز پاکستان را مجبور به پازپرداخت وام ۱ میلیارد دالری نمود و همزمان با آن پرداخت وام و صادرات نفت به این کشور را متوقف نمود.
تعلل عربستان در ورود به مساله کشمیر را میتوان به دلیل روابط نزدیک عربستان با هند دانست. چرا که تجارت دو طرف در سال به ۲۷ میلیارد دالر میرسد در حالی که تجارت با پاکستان ۳٫۶ میلیارد دالر است. معنی این امر بنا بر نظر تحلیلگران این است که عربستان نمیخواهد با تاکید بر مسئله کشمیر موجبات عصبانیت هند را فراهم کند. البته شایان ذکر است که نفوذ عربستان در کشور پاکستان تنها محدود به روابط تجاری و سیاسی نبوده است و عربستان در دهههای گذشته با تامین مالی مدارس امور دینی منجر به صادرات رادیکالیزم در پاکستان شده است.
نحوه ی رابطه با هند مهم ترین موضوع سیاست خارجی پاکستان است.در رابطه با همکاری های مشترک دو کشور هند و پاکستان باید اذعان نمود که مساله کشمیر همواره روابط دوجانبه دو کشور همسایه را تحت الشعاع خود قرار داده است بخصوص که در سال گذشته وضعیت مردم کشمیر پس از لغو خودمختاری منطقه توسط هند به شدت وخیم شده است ولی سازمان ملل و نهاد های مسئول بین المللی واکنش خاصی نداشته اند. هند مخالف برگزاری همه پرسی است و تلاش می کند به زور کشمیر را بخشی از خاک خود کند و در تمام این مدت حکومت نظامی سنگینی را در کشمیر اعمال کرده است. ضمن آنکه غیر از مساله کشمیر، پاکستان همواره نسبت به استفاده هند از خاک افغانستان برای ایجاد بیثباتی در پاکستان ابراز نگرانی نموده است و مناقشات دو کشور تنها محدود به کشمیر نبوده است.
رابطه با افغانستان، مساله مهم دیگر در سیاست خارجی پاکستان است.
سال گذشته آغاز ترانزیت کالا از پاکستان به افغانستان از طریق بندر گوادر در این کشور بود که نقطه عطفی جهت تبدیل این بندر به بندری ترانزیتی و آغاز عصری جدید در روابط تجاری دو کشور محسوب می شد. اما گذشته از روابط تجاری، پاکستان به عنوان بازیگری کلیدی در تحولات سیاسی افغانستان نقش آفرینی می کند. این کشور همواره اعلان کرده که از کاهش خشونت و آتشبس در افغانستان حمایت و امنیت در افغانستان را به معنای امنیت پاکستان تلقی می کند. اما در طی سال گذشته ملاقات سران طالبان با مسئولین پاکستانی بارها موجبات رنجش خاطر مقامات افغانستانی را در پی داشته است. دولت افغانستان بارها اعلام نموده است که حضور علنی و فعالیتهای سران طالبان در قلمرو پاکستان حاکمیت ملی افغانستان را آشکارا نقض میکند و سبب ایجاد چالش در تامین صلح پایدار در کشور میشود.
اما از سویی دیگر دولتمردان پاکستانی بر این عقیده اند که ارتباط پاکستان با همه ذینفعان افغان از جمله رهبران طالبان بخشی از تلاشهای تسهیلکننده اسلامآباد برای اطمینان از پیشرفت بهسوی یک توافق سیاسی فراگیر و جامع در روند صلح است. در مجموع، گذشته طالبان و فعالیت مستمر پاکستان در حوزه افغانستان و همچنین حضور برخی رهبران طالبان در خاک پاکستان باعث شده است که اسلامآباد به بازیگر کلیدی پروسه صلح افغانستان تبدیل شود.
همانگونه که ظواهر امر پیداست و بسیاری اذعان نموده اند پاکستان نقش مهمی در کمک به مذاکرات امریکا و طالبان و اغاز مذاکرات بینالافغانی و نیز شکل دهی اجماع منطقه ای داشته است و مقامات افغان همواره خواستار مشارکت صادقانه پاکستان در روند صلح شدهاند. چنان که در سفر صادق خان به کابل و دیدار وی با مقامات ارشد سیاسی و دولتی، همگان بر این مساله تاکید داشته و خواستار نقش بیشتر اسلام آباد در روند صلح شده اند. بنابراین به نظر می رسد پاکستان همچنان به ایفای نقش خویش برای صلح افغانستان و رایزنی با کشورهای منطقه ادامه خواهد داد و تلاش خواهد کرد تا کنفرانس استانبول با دستاورد بیشتر همراه شود.
داکتر عبداللطیف نظری